دلبستگی به دنیا مهمترین مانع سر راه سالک
غصه بر مال از دست رفته در گذشته و شعف کودکانه داشتن برای به چنگ آوردن مال در آینده علاوه بر اینکه حکیمانه نیست، سبب توجه به دنیا و غفلت از سلوک است. سالک باید قلب خود را از این قید و بند برهاند و خالی نماید. تا تعلق به دنیا قلب سالک را به بند کشیده است، امکان سیر و عروج به کمالات معنوی و معرفتی وجود ندارد لذا در روایت نبوی (صلی الله علیه و آله) داریم که: «انسان شیرینی ایمان را نخواهد چشید تا اینکه نسبت به استفاده از مال دنیا بی اهمیت باشد.»[۶] کسی که پیوسته درگیر خوراک و پوشاک خویش است و برای کمترین ناملایمت در این زمینه عصبانی میشود، نمیتواند مدعی مقامات عرفانی در اسلام باشد. در روایت امام صادق(علیه السلام) آمده که «تمام خیر در خانهای قرار گرفته و کلید آن خانه، زهد در دنیا است.[۷]» خواجه عبدالله تعبیر کوتاه و پرمغزی درباره زهد دارد: «و هو للعامه قربه و للمرید ضروره[۸]» زهد برای عموم سبب تقرب به خدا و برای سالک یک ضرورت سلوکی است.
اگر باور داشته باشیم که محبت و علاقه به دنیا اساس هر خطا و گناه است «حب الدنیا راس کل خطیئه» متوجه جایگاه و اهمیت «مقام زهد» در سیر و سلوک میشویم. تعبیر دنیای ممدوح و دنیای مذموم در همین جا مطرح میگردد. آنچه مقدمه رسیدن به آخرت و معنویت باشد، دنیای ممدوح و آنچه در مسیر تقرب قرار نگیرد، دنیای مذموم است و سبب غفلت و کدورت.
اشتباه کسانی که به بهانه زهد، کار و تلاش اقتصادی و اجتماعی را کنار گذاشتند اینست که معنای صحیح زهد را در اسلام متوجه نشدند و زمینه متهم شدن عرفان اسلامی را به دوری گزیدن از جامعه فراهم کردند. تمام خدمات اجتماعی و اقتصادی که فرد به قصد و نیت خدمت به خانواده خود و جامعه اسلامی انجام میدهد، امور دنیایی حساب نمیشود و سبب تقرب الی الله است. اسوه تمام عرفای راستین در اسلام نبی اکرم و امیرالمۆمنین هستند و کاملا روشن است که آن بزرگواران تا چه اندازه به خانواده و جامعه خویش اهمیت میدادند.
آنچه در زهد مطرح است تخلی داشتن از دنیای مذموم است. تعلق خاطر نداشتن به مال و منال دنیوی است نه اینکه مال و منال دنیوی نباشد.
استقامت
مطلب دیگری که سالک باید در این مرحله نسبت به آن تخلی داشته باشد عجله و تزلزل و تلون است. سالک در «مقام استقامت» می آموزد که در پیمودن این مسیر کمالی عجله کردن، کاری عبث و غیر رحمانی است. عجله سالک نه تنها او را سریع تر به مقصد نمی رساند بلکه ممکن است سبب شود تا نفس به صورت صحیح حظ و بهره خود را در مرحله نبرد و در ادامه مسیر از سیر و سلوک باز ماند. همچنین تزلزل داشتن و نیز این طرف و آن طرف زدن از جمله آفاتی است که سالک باید از آنها اجتناب نماید. قرآن کریم در اهمیت استقامت میفرماید: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون»[۹] در حقیقت، کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند [و مىگویند:] «هان، بیم مدارید و غمگین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید.[۱۰]
سالک باید بداند که ره صد ساله را صد ساله میشود پیمود و نه یک شبه! و استثنائات نباید ملاک توجه او قرار گیرد. استقامت در مسیر از امور بسیار مهمی است که باید نفس را نسبت به آن تمرین داد و روی آن کار کرد.
در امالی شیخ طوسی(ره) آمده که امیرالمۆمنین در هنگام شهادت به امام حسن وصیت کردند که: «انهاک عن التسرع بالقول و الفعل.»[۱۱] البته همان گونه که روایات هم اشاره دارد[۱۲]، در کارهای خیر تعجیل خوب است لکن مراد ما در این بحث عجله کردن برای رسیدن به مراحل بعدی بدون انجام صحیح وظایف در مراحل قبل است. همچنین تعجیل برای دیدن آثار و برکات اعمال صالحه سبب میشود که سالک استقامت خود را از دست بدهد و راه را رها کند.
تهذیب
از دیگر مسائلی که سالک الی الله باید در مرحله تخلی نسبت به آنها پرهیز داشته باشد، رذائل اخلاقی است. تکبر، خود خواهی، حرص، بخل، کینه و امثال آنها رذائلی هستند که قلب سالک را از دریافت فیوضات الهی محروم میکنند و مانع رسیدن به درجات عالی میشوند. این رذائل هر چند ممکن است به لحاظ فقهی حرام نباشند اما تاثیر سوء آنها در عرفان اسلامی غیر قابل انکار است. «تهذیب النفس عن الرذایل» یکی از مقدمات لازم برای مسیر عرفان اسلامی است.
در اینجا است که عرفان اسلامی با اخلاق پیوند میخورد. مباحث علمای اخلاق در زمینه تبیین و تشریح رذائل اخلاق برای سالک ارزشمند و مغتنم است اما سالک اهل معرفت توجه دارد که راه او با راه علمای اخلاق تفاوت دارد. اگر در اخلاق اسلامی به دنبال اصلاح صفات نفس برای رسیدن به درجات و کمالات والای انسانی هستیم در عرفان تمام این راه را برای این طی میکنیم که به معرفت شهودی نایل گردیم. یعنی انگیزه عارف با انگیزه فرد متخلق با هم تفاوت دارد هر چند هر دو با صفات بد مقابله و مبارزه دارند. بحث رذائل اخلاقی که سالک باید نسبت به آنها تخلی داشته باشد بسیار مفصل است و نیازمند نگارش مقالات متعدد میباشد. علاقهمندان به کتب اخلاقی مراجعه نمایند.
سید محمد مهدی رفیع پور
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
پی نوشت:
[۱] – جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن/۱۲۴
[۲] – مصباح الهدایه/۳۷۳
[۳] – نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات۲/۱۹- امام خمینی، چهل حدیث/۱۲۰
[۴] – همان گونه که روایت علوی میفرماید: بحارالانوار۷۸/۷۰
[۵] – حدید/۲۳ و نیز آل عمران/۱۵۳
[۶] – کافی۲/۱۲۸
[۷] – همان
[۸] – شرح منازل السائرین/۷۰ نگارش علی شیروانی.
[۹] – فصلت/۳۰
[۱۰] – ترجمه مرحوم فولادوند
[۱۱] – میزان الحکمه۶/۲۴۱۸
[۱۲] – همان-۲۴۱۹
منبع: ظهورآنلاین
/م118