هفتم محرم؛آب بر حرم آل الله بسته شد
عمر بن سعد، پس از دريافت پاسخ امام حسين (ع)، دلگرم و به ايجاد صلح و سازش اميدوار گرديد. از آن پس ميان امام حسين (ع) و عمر بن سعد، پيامهاي ديگري نيز مبادله و موجب فروكش كردن حساسيتهاي ابتدايي و كاستن خصومت طرفين شد.
حتي در شب هفتم محرم، ابن سعد با امام حسين (ع) ملاقات و مذاكره كرد و كوشيد حضرت را به بيعت با يزيد تشويق كند. حضرت، ضمن صحبت وي افشاي وعده ابن زياد به ابن سعد، آينده وي را پيشگوئي كردند و فرمودند كه وي به حكومت ري نخواهد رسيد و گندم ري را نخواهد خورد. بنابراين بهتر است دست از ياري امويان و خصومت با اهل بيت عصمت و طهارت بردارد. «خولي بن يزيد اصبحي» جاسوس ابن زياد كه با امام حسين (ع) عداوت شديدي داشت، مذاكرات ابن سعد با امام را به ابن زياد گزارش داد. روز بعد، ابن زياد طي نامهاي به عمر سعد دستور داد ديگر با امام حسين (ع) ملاقات نكند و از دسترسي كاروان امام حسين به آب ممانعت كند تا امام مجبور به تسليم گردد.
امّا عبيدالله بن زياد، عامل يزيد بن معاويه در كوفه، كه بر جريان كربلا و نحوه رفتار عمر بن سعد با امام حسين (ع) إشراف و نظارت داشت، حاضر به مصالحه و پايان ماجرا بدون خون ريزي نبود و تلاش ميكرد كه اين أمر را سختتر و حادتر نمايد.
بدين جهت، در هفتم محرم نامهاي براي عمر بن سعد نوشت و به وي دستور داد كه بر امام حسين (ع) سخت گيرد و ميان وي و آب فرات حايل گردد و نگذارد كه آن حضرت و يارانش از رود فرات استفاده كنند، تا در فشار قرار گرفته و تسليم گردند.
عمر بن سعد كه به خاطر دلبستگي به حكومت «ري»، حاضر به انجام هر كاري شده بود، فرمان عبيدالله را بيدرنگ به اجرا در آورد و عمرو بن حجّاج زبيدي را با پانصد سواره نظام، موكل آب فرات نمود، تا از دسترسي ياران امام حسين (ع)، به شريعه فرات جلوگيري نمايد.
سپاهيان عمر بن سعد از روز هفتم محرم، با شدت تمام از آب فرات مراقبت كرده و مانع دستيابي ياران امام حسين (ع) به آن شدند.
اين واقعه ناجوانمردانه، سه روز پيش از شهادت امام حسين (ع) بود. البته حضرت اباالفضل العباس (ع) و حضرت علي اكبر (ع) در مواردي از سياهي شب استفاده مي كردند و براي خيمهها آب ميآوردند، (۱) اما بامداد روز عاشورا ديگر آبي براي رفع تشنگي طفلان هم باقي نماند و امام حسين (ع) و كودكان حرم در شدت گرما، متحمّل مصائب اين روز شدند.
گفتني است در روز قبل نيز، يعني ششم محرم، مأموران ابن زياد در بازار آهنگران كوفه به تكاپو براي خريد سلاح پرداختند. از آنجا كه اين اقدام با هدف خالي كردن دست شيعيان كوفه از سلاح و تجهيزات باقيمانده سپاهيان ابن زياد صورت گرفت، آنها با صرف هزينههاي گزاف كوشيدند تمامي شمشيرها و نيزههاي موجود در اختيار مردم را خريداري كنند.
نك: الارشاد (شيخ مفيد)، ص ۴۳۴؛ بحار الانوار (علامه مجلسي)، ج ۴۴، ص ۳۱۵ و ص ۳۸۹؛ كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج۲، ص ۲۲۶ و منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج۱، ص ۳۳۵