ستوني كه از جدايي پيامبر ناله سر داد+عكس
پيامبر (صلي الله عليه و اله) تا پيش از ساخته شدن منبر، بر تنه درخت خرمايي تكيه ميداد و سخن ميگفت. پس از ساخته شدن منبر به سال ششم يا هفتم ق. نخستين بار كه ايشان براي سخنراني و موعظه بر منبر رفت، از آن تنه درخت، نالهاي همچون ناله ماده شتري كه آن را از بچه خود جدا كرده باشند يا همانند صداي گاو در فضاي مسجد طنين افكند. در اين هنگام، ايشان از منبر فرود آمد و ستون را در بر گرفت يا بر آن دست نهاد. سپس آن ناله به خاموشي گراييد. آنگاه ايشان فرمود: اگر من آن را در بر نگرفته بودم، تا قيامت ناله ميكرد. از اين رو، ستوني كه در آن مكان قرار گرفت، حنّانه خوانده شد. اين ماجرا از كرامتها و معجزههاي رسول خدا (صلي الله عليه و اله) شمرده شده است. از اين ستون بعدها با نام «جزعه» نيز ياد كردهاند.
بر پايه گزارشي، به فرمان رسول خدا (صلي الله عليه و اله) آن تنه درخت را در جاي خود دفن كردند. بعدها در توسعه مسجد در زمان عثمان، اين تنه به دست ابي بن كعب از صحابه پيامبر (صلي الله عليه و اله) افتاد و نزد او بود تا در جاي خود دفن شد. به گفته ابن جبير كه ميان سالهاي ۵۷۸ـ۵۸۸ق. به مدينه سفر كرده، تا سده ششم ق. اين تنه در مسجد بود و مردم آن را مسح ميكردند و بدان تبرك ميجستند. ابن بطوطه نيز از استلام آن ياد كرده است. در برخي منابع شيعي اشاره شده كه بنياميه پس از تجديد بناي مسجدالنبي، تنه مشهور به حنّانه را از جاي خود كندند.
در اوايل سده چهاردهم ق. ميرزا حسين فراهاني نام حنّانه را بر اين ستون ديده است. نماز گزاردن در كنار آن و تبرك بدان سفارش شده است.
![](/files/fa/news/1393/11/4/101138_179.jpg)
![](/files/fa/news/1393/11/4/101139_555.jpg)
![](/files/fa/news/1393/11/4/101140_580.jpg)
![](/files/fa/news/1393/11/4/101141_727.jpg)