چرا خدا گاهی با تمام تلاش بنده، حاجت او را برآورده نمی کند؟
وی با بیان اینکه خداوند ثروتمندی بی نهایت است و چیزی از خزانه کرم اش کاسته نمی شود، خاطرنشان کرد: خداوند هر قدر ببخشد بر لطف و کرم اش اضافه می شود زیرا صاحب خزائن آسمان و زمین است و همچنین کسی نمی تواند مانع بخشش قادر بی نهایت شود.
این کارشناس رسانه ملی با تاکید بر اینکه خداوندِ بی نهایت، دارا و توانا، بی نهایت دانا نیز هست، اظهار داشت: خدا از همه خبر دارد و نیازهایشان را می داند. خداوند علاوه بر اینکه دانا، دارا و تواناست، بی نهایت مهربان نیز هست و از کسی کینه ای ندارد (ذکر این نکته مهم است که ما خدا را با خودمان مقایسه می کنیم).
حجت الاسلام عالی گفت: روایت داریم روز قیامت که حسابرسی می کنند، بنده ای که چیزی ندارد و ملائکه او را با خود می برند نگاه ملتمسانه و حسرت بار به عقب می اندازد و در همین حال خدا می فرماید: ملائکه! نگهش دارید و سوال کنید چرا چنین نگاهی کرد؟ آن بنده می گوید: خداوندا! تو ارحمن الراحمین هستی و من گمان نمی کردم حکمم این گونه باشد! خداوند می فرماید: ملائکه! به عزتم قسم او در دنیا به من خوش گمان بود لذا دروغش را بپذیرید!
خطیب این مجلس با اشاره به حدیثی از امام حسین علیه السلام که می فرماید: «اِلهی مَنْ کانَتْ مَحاسِنُهُ مَساوِیَ فَکَیْفَ لا تَکُونُ مَساویهِ مَساوِیَ وَمَنْ کانَتْ حَقایِقُهُ دَعاوِیَ؛ خدایا کسی که زیباییهایش زشتی بوده، پس چگونه زشتیهایش زشتی نباشد، و کسی که حقیقت گویی هایش ادعای خالی بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟» (بخشی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام در روز عرفه)، خاطرنشان کرد: خداوند در قیامت چنین دروغی را نیز می پذیرد؛ لذا خداوند مهربان را نباید با خودمان مقایسه کنیم زیرا او بی نهایت مهربان است.
وی ادامه داد: اگر فکر کنید خداوند ما را نمی بخشد به او سوءظن پیدا کرده اید زیرا خداوندی که بی نهایت دارا، توانا، دانا، مهربان و بخشنده است هیچ گاه بخیل نیست.
وی با تاکید بر اینکه خداوندی که عالم را مدیریت می کند بی نهایت داناست و می داند بنده اش چه می خواهد، اظهار داشت: اگر جایی خداوند چیزی به تو نداد به این دلیل نیست که نداند چه چیزی می خواهی، یا نتواند به تو بدهد یا نداشته باشد یا کینه داشته باشد و یا اینکه بخیل باشد؛ خیر، چنین چیزی نیست. خداوند دوستت دارد که نداده است.
حجت الاسلام عالی در همین ارتباط اظهار داشت: کودک از پدر و مادر چاقویی تیز می خواهد اما آنها نمی دهند. کودک گریه می کند و شاید در دلش بگوید: پدر و مادر سنگدلی دارم که چاقو به من نمی دهند. آیا این ندادن چاقو دلیل بر آن است که آن پدر و مادر آن کودک را دوست ندارند؟ خیر، چون او را دوست دارند نمی دهند.
وی با بیان اینکه در روایات گفته اند کسی دنبال روزی نمی رود، تلاش نمی کند و به خداوند می گوید: رزق مرا بفرست، خداوند در جواب می گوید: تا قیامت هم رزقی نخواهم داد، خاطرنشان کرد: گاهی فردی تلاشش را می کند، زحمت می کشد، پیگیر می شود، هر کاری در توانش باشد انجام می دهد ولی باز حاجتش برآورده نمی شود. در چنین حالتی نباید شکایت کند چون اولا خداوند بنده اش را دوست دارد و ثانیا می داند اگر حاجتش را بدهد مشکلی پیش می آید.
حجت الاسلام عالی افزود: شخصی به علامه امینی گفت: نمی توانم باور کنم که حضرت علی علیه السلام شبی هزار رکعت نماز می خواند! علامه امینی (ره) گفت: من می خوانم تا ببینی می توان خواند یا خیر؛ برخاست، هفت ساعته هزار رکعت نماز خواند و به آن شخص گفت: من خاک زیر پای امیرالمومنین هستم.
وی ابراز داشت: شخصی که به عیادت علامه امینی رفته بود می گفت: ایشان کسالت داشتند و دراز کشیده بودند، در همین حال از ایشان پرسیدم: من روایتی از حضرت زهرا سلام الله علیها می خواهم از شما بپرسم و تا اسم حضرت را بردم علامه بلند شد، پاهایش را جمع کرد و نشست؛ گفتم شما دراز بکشید، من می پرسم؛ علامه گفت: اسم حضرت زهرا سلام الله علیها بیاید و من پاهایم دراز باشد (نقل دیگری می گوید: علامه از آن شخص ناراحت شد و گفت: چرا وقتی من پاهایم دراز بود، نام حضرت را آوردی؟).
این کارشناس رسانه ملی با اشاره به اینکه نزد پروردگار بی نهایت ها همین حالا حاضر است، تصریح کرد: بی نهایت علم و رزق نزد پروردگار آماده است اما ما نمی دانیم سهم ما از آن چقدر است؟ در واقع سهم ما به اندازه ظرف مان است؛ یعنی اگر ظرفی بزرگ داشته باشی بیشتر سهم می بری و اگر ظرفت کوچک بود، خودت مقصر هستی. همچنان که وقتی از آسمان باران می آید اگر کاسه ای کوچک زیرش قرار دهی به همان اندازه آب جمع می کنی اما اگر کاسه ات به اندازه حوض و یا دریا باشد به همان اندازه آب باران را جمع خواهی کرد.
حجت الاسلام عالی ادامه داد: خداوند می داند وقتی ظرف کوچکی داری و او از سر لطف به تو بیشتر بدهد، خراب خواهی کرد؛ او ظرفیت ها را می داند که سهم هر کس را مشخص می کند؛ همچنان که پیامبر آنقدر ظرفیت و ظرف داشت که از خداوند بی نهایت ها را گرفت.
وی در پایان گفت: علامه امینی حاجتی داشت و به حرم امیرالمومنین رفت. مدتی به حرم رفت اما حاجتش برآورده نشد. روزی کنار ضریح ایستاده بود که مشاهده کرد یکی از بادیه نشینان اطراف نجف، کودکی فلج را کنار ضریح آورد و گفت: یا ابا الغوث فرزندم را شفا بده. علامه گفت: انگار روحی وارد بدن این کودک شد، از جایش بلند شد و آهسته شروع به راه رفتن کرد. در چنین حالی دلم گرفت و گفتم: یا امیرالمومنین ! ظاهرا درس هایی که خواندم بیخود بوده زیرا اگر صحرانشین بودیم زودتر حاجتمان را می گرفتیم؛ او بدون تشریفات آمد و حاجت روا شد اما ما این همه آمدیم و حاجتمان روا نشد! دلم شکست، قطره اشکی ریختم و رفتم. شب خواب حضرت را دیدم که فرمود: تو از مایی لذا دوست داریم به خانه ما بیایی؛ اگر حاجت برخی افراد را زود ندهی کفر خواهند گفت ولی دوست داریم تو مرتب به خانه ما بیایی.
/ف.م214