حجت الاسلام پشتکوهی: تمام مکافات اسلام از همان سقیفه آغاز شد! +گزارش تصویری

کد خبر: 29955
مراسم شب اول عزاداری ایام دهه دوم فاطمیه در هیئت ریحانه النبی سلام الله علیها با سخنرانی حجت السلام پشتکوهی و مداحی ذاکرین اهل بیت علیهم السلام برادر مجتبی فتح الله زاده(قرائت حدیث کساء)، حاج مهدی آصفی(پیش منبر)، حاج علی آیینه چی و محمدحسین پویانفر برگزار شد.

وارث: مراسم شب اول عزاداری ایام دهه دوم فاطمیه در هیئت ریحانه النبی سلام الله علیها با سخنرانی حجت السلام پشتکوهی و مداحی ذاکرین اهل بیت علیهم السلام برادر مجتبی فتح الله زاده(قرائت حدیث کساء)، حاج مهدی آصفی(پیش منبر)، حاج علی آیینه چی و محمدحسین پویانفر برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام پشت کوهی را می خوانید:

از عید غدیر تا رحلت حضرت محمد صلوات الله علیه تنها هفتاد روز فاصله است. پیغمبر صلی الله علیه و آله ده هجرت دست امیر المومنین علیه السلام را بلند کردند و فرمودند: " مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ " ( هجده ذی الحجه ) سال دهم هجرت معرفی امیرالمومنین علیه السلام، به عنوان وصی و ولی بود و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از آنکه امیرالمومنین علیه السلام را معرفی کردند از دنیا رفتند.

مردم تمام زحمات و خدمات حضرت محمد صلوات الله علیه را در یک شب فراموش کردند حضرت محمد صلوات الله علیه که بیست و سه سال مردم را از جاهلیت به انسانیت رسانده بودند. آن هم عربی که هفتاد سال، بین اوس و خزرج تنها شمشیر حاکم بود عرب جاهلی که زنده به گور کردن دختر را برای خود یک امر مستحب و مباح می دانست.

شخصی خدمت حضرت محمد صلوات الله علیه رسید و گفت: یا رسول خدا من گناهی انجام دادند که خداوند گناه من را نمی آمرزد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : چه کردید؟ گفت: سه نفر از فرزندادنم را در زمان جاهلیت با دست خودم به گور سپردم. حضرت محمد صلوات الله علیه اشک در چشم هایش حلقه بست. مرد ادامه داد: فرزند چهارم من که به دنیا آمد، در قبله نبودم پس از مدتی که برگشتم، گفتند بچه دختر بوده و از دنیا رفته است خیلی خوشحال شدم؛ پس از چهار سال دختری را در قبیله آوردند که خیلی به من شبیه بود گفتم : این چه کسی است ؟ گفتند: دختر خودت است در آن روز دروغ گفتیم بچه را در قبیله ای بردیم و بزرگ کردیم این دختر را زنده به گور نکن. گفت: تعصب جاهلیتم اجازه نداد این دختر زنده باشد. یک روز با خود او را به صحرا بردم دم چاهی او را نشاندم و او در حال بازی کردن بود حواسش که پرت شد از پشت او را به داخل چاه هُل دادم. بچه به چاه افتاد و نمی دانست چه کسی او را هل داده است. می گفت: پدر دستم شکسته است؛ کمکم کن! سنگ بزرگی آوردم و به داخل چاه انداختم سنگ بر سر این بچه افتاد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به قدری گریه کردند که جلو پیراهن شان خیس شد به مرد فرمودند: برو چقدر قسی قلب هستی!

حضرت محمد صلوات الله علیه بیست و سه سال زحمت کشیدند و عرب جاهلیت را به جایی رساندند؛ که اگر دو لباس دارد یکی را به برادر خود می دهد و شما اگر می خواهید بفهمید که عرب جاهلیت زمان پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه بوده است به داعش نگاه کنید . داعش که سر می برند و زنده زنده می سوزانند و به صلیب می کشند و به درخت می بندند و زن ها را اسیر می کنند و می فروشند داعش که شکم ها را پاره می کند اینان جاهلیت شان یک صدم عربی است که پیامبر صلی الله علیه و آله هدایت کردند.

حضرت محمد صلوات الله علیه بیست و سه سال عرب را از جاهلیت به آقایی رساندند و همین که از دنیا رفتند با وجود آن که هفتاد روز قبل امیرالمومنین علیه السلام را معرفی کردند همه فراموش کردند و امیرالمومنین علیه السلام را تنها گذاشتند. البته حضرت محمد صلوات الله علیه خود نیز این موضوع را پیش بینی می کردند.

در روز های آخر عمرشان زمانی که در بستر بیماری بودند فرمودند: حبیب من کجاست؟ عایشه پدرش را آورد اما حضرت روی خود را ترش کردند و فرمودند: عین حبیبی؟ بار دوم ، حصفه پدرش را آورد خدمت رسول خدا، حضرت محمد صلوات الله علیه مجددا فرمودند: عین حبیبی؟ این بار ام سلمه، امیرالمومنین علیه السلام را آوردند حضرت در بستر خوابیده بودند مولا نزدیک در نشستند و فرمودند: علی جان علیه علیه علیه! پیغمبر صلی الله علیه و آله در بستر مولا پاهایشان به بستر پیامبر صلی الله علیه و آله چسباندند و فرمودند: علی جان دستت را به دست من بده و دست مولا را گرفتند و گفتند: شب معراج از خدا خواستم امت را به امتحان بزرگی مبتلا نکند. ندا رسید یا رسول الله تا زنده هستی امتحان بزرگی در پیش نیست اما پس از مرگ تو یک امتحان بزرگ دارند . سپس حضرت محمد صلوات الله علیه آیات اول سوره " عَمَّ يَتَسَاءلُونَ" را خواندند و به امام علی علیه السلام، فرمودند: علی جان تو " النَّبَإِ الْعَظِيمِ " هستی که و پس از مرگ من، مردم در تو اختلاف می کنند؛ علی اگر چهل یار داشتی دست به شمشیر ببر اگر نداشتی دست به شمشیر نبر کنار اتاق منزل سکوت کن به همین جهت است که امیر المومنین علیه السلام چهل شب دختر حضرت محمد صلوات الله علیه را در خانه مهاجر و انصار می بردند اما حتی چهل نفر با امیرالمومنین علیه السلام بیعت نکردند.

من که از آتش دل چون خم می در جوشم / مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم

حضرت محمد صلوات الله علیه پیش بینی می کردند همین که از دنیا رفتند بدنشان بر روی زمین است جمع شده و برای پس از پیامبر صلی الله علیه و آله در سقیفه بنی ساعده تصمیم گرفتند تا خلیفه و جانشین نصب کنند.

امیرالمومنین علیه السلام همیشه ( آه ) می کشیدند و می فرمودند: مانند کسی هستم که استخان در گلو و خار در چشم دارم . مردم به دور هم جمع گردید و امیر المومنین علیه السلام را کنار زدند و هیزم در خانه ایشان آوردند در خانه ای که جبرئیل برای ورود به آن اجازه می گرفت و با یک حرکت باز می شد!

هیزم آوردند چرا که عرب جاهلیت زمانی که می خواهد کسی را از حیز النتفاع ساقط کند و می خواهد اعلام کند اینان را به هیچ وجه قبول نداریم خانه و زندگی شخص را آتش می زند(خیمه های امام حسین علیه السلام را نیز به همین دلیل آتش زدند) در کوچه بنی هاشم، همان کوچه تنگی که دو نفر به سختی می توانستند از آن رد شوند، چرا که می خواستند بگویند: ما دیگر امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا مرضیه سلام الله علیه را از دایره اسلام خارج کردیم. آتش روشن کردند و دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را بین در و دیوار مضروبه کردند و ریسمان بر گردن امام علی علیه السلام به مسجد بردند و می خواستند به زور از امیرالمومنین علیه السلام بیعت بگیرند، اما مولا بیعت نکردند.

تمام مکافات اسلام از همین سقیفه آغاز شد. حضرت زینب سلام الله علیه در سلامی که به امام حسین علیه السلام دادند عرض کردند: "برادر، سلام بر تویی که روز دوشنبه کشتنَد." در حالی که همه می گفتند، عاشورا سال شصت و یک هجری و در روز جمعه بود و می پرسیدند حضرت زینب سلام الله علیه چرا می گویند: " برادر تو را دوشنبه کشتند؟" چون که دوشنبه روز سقیفه بنی ساعده بود و آتشی که به در خانه حضرت زهرا سلام الله علیه آوردند همان خیمه ها امام حسین علیه السلام را سوزاند و همان ریسمانی که بر گردن امام علی علیه السلام انداختند با همان دستان اسیران کربلا را بستند.

پس از رحلت حضرت محمد صلوات الله علیه در خانه وحی را آتش زدند و خواستند حضرت زهرا سلام الله علیه را از کلا از هستی ساقط کنند غافل از این که چراغی که خداوند روشن کند هرکس که بخواهد خاموش کند از ریشه سوزانده خواهد شد. این چراغ با وصیت حضرت زهرا سلام الله علیه تا روزی که امام زمان عجل الله ظهور کنند روشن است.

قبر دختر حضرت محمد صلوات الله علیه مخفی است چرا که اتفاقاتی افتاده است و حضرت زهرا سلام الله علیه که وصیت کردند " علی غسلنی فی لیل علی کفنی فی لیل، مرا مردان نبینند علی دفنی فی لیل " با این وصیت نامه اسلام را بیمه کردند و این سند مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیه و امیر المومنین علیه السلام برای ما باقی است تا روز ظهور امام زمان عجل الله تا ایشان آن دو نانجیب را از قبر بیرون بیاورند و قبری برای حضرت زهرا سلام الله علیه بنا کنند تا شیعه آن عقده ای که بر دل دارد را باز کند.

درادامه این مراسم؛ ذاکرین اهل بیت علیه السلام حاج علی آیینه چی و محمدحسین پویانفر به روضه خوانی و سینه زنی پرداختند.