وهابیت و تحریف در تاریخ/ نمونه های تحریفات
مروج اين تفكر «محمد بن عبدالوهاب» است كه بعد از پانصد سال ظهور كرد و داراي پيرواني شد كه منتسب به عبد الوهاب شدند و بنام «وهابيت» معروف شد. (۱۱۱۵-۱۲۰۶) وهابيت درباره عقايد، چيزي بر آنچه ابن تيميه آورده بود نيفزود و فقط بيش از آنچه او شدت عمل به خرج داده بود وهابيان تاكيد ورزيده و سخت گرفتند.
روشها
در تاريخ وهابيون هويداست كه براي رسيدن به اهداف شوم خود شيوه هاي متعددي از قبيل تطميع ،تهديد ،قتل را در پيش گرفته و مي گيرند و نيز بنيان گذاران و مروجين وهابيت در كتب خود شيوه هاي متعددي براي رسيدن به اهداف خود اعمال كرده اند و تنها خود و كساني را كه از آنان پيروي مي كنند مسلمانند و كساني را كه از آنان تبعيت نكنند در رديف يهود و نصاري قرار مي گيرند و متهم به شرك و كفر مي شوند.
يكي از شيوه هايي كه براي رسيدن به اهداف سياسي خود بكار مي برند تحريف و دست بردن در كتب تاريخي است چون داراي تعصب خشك و انجماد فكري اند هرگز نمي توانند واقعيت تاريخ را بر تابند لذا به واقعيتهاي تاريخ دستبرد زده ومورد تحريف قرار مي دهند.
در اين نوشتار به چند نمونه از تحريفات وهابيون در تاريخ اسلام اشاره مي شود آن گاه قضاوت را به خواننده واگذارمي كنيم تا چه حد از حقيقت و واقعيت فاصله گرفته اند و ادامه دهنده تعصبات جاهلي اند.
«شمس الدين ذهبي» از حفاظ اهل سنت و از شاگردان برجسته ابن تيميه مي گويد: «يا ليت احاديث الصحيحين تسلم منك»( نصيحه الذهبيه صفحه ۷۷) اي كاش احادیث کتب صحیحین از اعتراض تو در امان مي ماند.
نمونه های تحریفات
۱. يكي از رواياتي كه مورد دستبرد اين فرقه ضاله واقع شده حديث معروف «ثقلين» است كه از لحاظ سندي و متني مورد تواتر شيعه و اهل سنت است كه پيامبر اكرم (ص)فرمود: «اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي اهل بيتي» من دو چيز گرانبها را براي شما باقي مي گذارم يكي كتاب خدا و ديگري عترت من است كه اهل بيت من باشد.
روايت در صحيح مسلم چنين نقل شده: «انا تارك فيكم الثقليني اولهما كتاب الله ...ثم قال : واهل بيتي اذكر كم الله في اهل بيتي» .( صحيح مسلم جزء ۱۲) احمد بن حنبل در مسند (مسند احمد جزء۲۲ صفحه ۲۲۶،۲۵۲،۳۲۴، و جزء ۲۳ صفحه ۱۸۰)ابن حجر ميثمي در الصواعق المحرقه (الصواق المحرقه ،صفحه ۱۳۶)و ساير منابع اهل سنت مشابه اين روايت قيد «اهل بيتي » آمده است .
شيخ عبدالله بن باز (وي رئيس دعوت و ارشاد عربستان سعودي بوده كه در سال ۱۴۲۰ق فوت كرده . وي تظاهرات را بدعت دانسته ومدح قومي مانند فلسطين و لبنان و ذم قومي مانند امريكا واسرائيل را گناه شمرده و نيز از شيعيان ايران بعنوان خطرناك ترين شيعه ياد كرده است.) در جزوه كوچكي (يكي از شيوه هاي تبليغي وهابيون انتشار و پخش كتب بصورت جزوه كوچك است كه رايگان در اختيار و در دسترس همگان قرار مي دهند و به جهت سهولت در مطالعه به اين شكل قرار مي دهند.) كه در سال۱۳۶۴ ه.ش منتشر كرد در صفحه ۸ اين جزوه حديث مزبور را چنين نقل مي كند «انه صلي الله عليه و سلم خطب الناس يوم عرفه فقال :اني تارك فيكم ما لن تضلوا ان اعتصمتم به كتاب الله و سنتي» عبد الرحمان آل الشيخ در كتاب خود به نام فتح المجيد روايتي به همين مضمون نقل كرده است «قال الله عليه و سلم: اني تارك فيكم ما ان تمسكتم به لن تضلوا كتاب الله» (فتح المجيد صفحه ۳۵)
تحريف آن قدر آشكار است كه بين نقل بن باز و آل شيخ كه هردو پيرو يك مسلكند تفاوت وجود دارد در يكي (كتاب الله و سنتي) و در ديگري فقط (كتاب الله) ذكر شده است.( يكي از شبهاتي كه از ناهيه وهابيت مطرح مي شود و حتي بين جوانان شيعه شايع و رواج دارد اين است كه مي گويند چه فرقي است بين «كتاب الله و سنتي» و«كتاب الله و عترتي»)
۲. در كتاب مسند احمد بن حنبل در چاپهاي قديمي به هشت روايت بر مي خوريم كه همگي آن به برادري پيامبر(ص) و علي(ع) اشاره دارد و پيامبر(ص) در همه آن روايات به امام علي(ع) فرموده است «هذا اخي» ( مسند احمد بن حنبل جلد ۶ صفحه ۱۲۹كه در چاپهاي بعدي همه اين روايات حذف شده است) و نيز در ذيل آيه شريفه «و انذر عشيرتك الاقربين» حديث انذار را مي فرمايد: «ايكم يوازوني علي هذا الاموال تكون بعدي اخي ووصيتي وخليفتي.»
كه در بسياري از كتب اهل سنت از جمله طبري در تاريخ خود آورده است اما بعدها نويسنده كتاب «صياه محمد (ص)» «محمد حسين هيكل» جمله «وصيتي و خليفتي» را حذف كرده و فقط گفته: «هذا اخي وكذا و كذا» و تنها در كتاب «تهذيب الانار طبري» عبارت «ان هذا اخي و وصيي و خليفتي فيكم واسمعوا له و اطيعوا» (تهذيب الانار –طبري – جزء۴ صفحه ۵۹) موجود است و به خاطر غفلت وهابيون ازدستبرد و حذف آن در امان مانده است. در حال حاضر كمتر كتاب يا نرم افزاري پيدا مي شود كه عبارت «وصيي و خليفتي» را داشته باشد و تنها به جمله «هذا اخي و كذا و كذا» اكتفا كرده اند.
اهل سنت بطور عام و وهابيون به طور خاص كتاب «صحيح بخاري» را اصح الكتاب بعد از قرآن مي دانند كه در چاپهاي اوليه اين كتاب روي جلد عنوان «اصح الكتاب بعد القرآن » آمده است با توجه به ارزش والاي اين كتاب در نزد آنان ديده مي شود كه دراين كتاب تحريف صورت گرفته است.
۳. ابن حجر عسقلاني (حافظ علي الاطلاق اهل سنت) در شرح خود بر صحيح بخاري به نام «فتح الباري» مي گويد: «وتقدم في باب المعرفه من كتاب المظالم ا فتامن ان يغضب الله لغضب رسوله فتهلكين...»( جلد ۹ صفحه ۲۴۶)
جالب است كه بدانيد در نسخه هاي حال حاضر از صحيح بخاري اصلا بابي به نام «باب المعرفه» در قسمت كتاب «المظالم» وجود ندارد. حال چرا اين قسمت از كتاب صحيح بخاري تغيير كرده است؟ چون كساني كه اهل بيت پيامبر (ص) را آزار و اذيت مي كردند مورد غضب آن حضرت واقع مي شدند.
۴. ابن حجر ميثمي مكي شافعي متوفاي «۹۷۳ه.ق» در «الصواعق المحوقه» ذيل آيه ۱۲سوره زخرف مي گويد: «و من ذلك ما اخرجه مسلم و ابوداود و النسائي و ابن ماجه و آخرون (المهدي من عترتي من ولد فاطمه)
علامه متقي هندی متوفاي ۹۷۵ق مي گويد: «المهدي من عترتي من ولد فاطمه»(د م عن ام سلمه)(كنز العمال جلد ۱۴ صفحه ۲۶۴ ح ۳۸۶۶۲) وي درابتداي كتابش بيان مي كند كه منظور از رمز «م» يعني صحيح مسلم (جلد۱, ص ۶) محمد علي الصبيان در «اسعاف الراغبين» (ص ۱۴۵) و حمزاوي مالكي در «مشارق الانوار» (ص ۱۱۲)بيان كرده اند كه اين روايت در صحيح مسلم وجود داشته است. جاي تاسف است كه اين روايت در حال حاضر در كتاب صحيح مسلم نيست و بر اساس اين شواهد روايت فوق از صحيح مسلم حذف شده است.
۵. نمونه ديگر از تحريف در صحيح مسلم:حاكم نيشابوري در كتاب «المستدرك علي الصحيحين» مي گويد: «حدثنا ابو جعفر عن ابي سعيد خدري (رض) قال: قال رسول الله (صلي الله عليه وسلم): «فاطمه سيده نساءاهل الجنه الا ما كان من مريم بنت عمران» هذا حديث صحيح الاسناد ولم يخرجاه انما تفرد مسلم باخراج حديث ابن موسي عن النبي(ص) خير النساء العالمين اربع.»( المستدرك علي الصحيحين جلد ۳ صفحه ۱۵۴) جناب حاكم مي گويد: «مسلم بن حجاج (صاحب صحيح مسلم) روايت خير نساء العالمين اربع را بيان كرده است و اين در حالي است كه روايت مذكور در صحيح مسلم در حال حاضر موجود نيست.
۶. عبدالله بن باز از مفتيان معروف عربستان در تعليقي كه بر شرح بخاري زده است صحابي جليل القدر پيامبر (ص) بلال حبشي را به شرك و كفر متهم مي كند بخاطر اين كه اين شاگرد رسول خدا (ص) در هنگام قحطي كه در زمان خليفه دوم «عمر بن خطاب» روي داد به زيارت قبر شريف رسول اكرم (ص) رفته و به آن حضرت توسل جسته است.( شرح بخاري ،جزءدوم صفحه ۹۵ چاپ دارالمعوفه ،بيروت)
۷. علامه آلوسي درتفسير خود بر آيه «فالمدبرات امرا»(سوره نازعات ) آراء علما را ذكر مي كند و مي گويد منظور از اين آيه شريفه عبارت است از نفوس فاضله و ارواح انبياء و اولياء الله وبا توسل كردن به آنها،خداوند به فرياد شخص مي رسد و شخص سوخته را نجات مي دهد وبه وسيله آنها باران مي باراند و مردم را ياري مي رساند، بعد مي گويد تمام اين كارها بخاطر (كرامتاً له) كرامت و بزرگي آن شخص ولي است.
وهابي ها نرم افزاري درست كرده اند كه در آن تفسيرهاي زيادي وجود دارد از جمله اين تفاسير،تفسير آلوسي است كه متاسفانه در سوره نازعات كه در آن بحث توسل به ارواح اولياء وجود دارد را حذف كرده اند.
۸. آيا همه اهل سنت معاويه را به عنوان «خال المومنين» (دايي مومنان) قبول دارند؟
ابن كثير در تفسير خود مي گويد: «و هل يقال لمعاويه و امثاله خال المومنين؟ فيه قولان و نص الشافعي (رضي الله عنه) علي انه لا يقال ذلك» (تفسير ابن كثير دمشقي ـ تفسير سوره احزاب ذيل آيه ۶ جلد ۳ صفحه ۴۷۷ ـ دارالكتب الحديث ـ الطبقه الاولي)
ولي از آنجا كه وجود حقايق سبب گرويدن پژوهشگران به سمت حق و حقيقت مي شود ،بازهم ايادي شيطان اين مطلب را تحريف كردند ولذا در اين مورد كلمه «لا» را حذف كرده اند تا نشان دهند كه شافعي موافق بوده است.( همان الطبقه الاولي، جمعيه احياء التراث في الكويت، سايت مركز نشر اعتقادات، تصوير متن كتاب از هر دو نسخه آورده شده است)
۹. از ديگر تحريفات وهابيان تحريف كتاب «اذكار» امام نووي است كه در «دارالهدي رياض» زير نظر وزارت اوقاف عربستان به چاپ رسيده است وي فصلي دارد بنام« فصل في زيارة قبر رسول الله صلي الله عليه وسلم و اذكارها» اما وقتي اين كتاب را تجديد چاپ كرده اند موضوع آن را به اين شيوه تحريف كردند «فصل في زياره مسجد رسول الله صلي الله عليه و سلم و اذكارها»( سايت الخيمه(
۱۰. كتاب «فرقان القرآن» شيخ عزامي كه شرحي بر اسماء وصفات است كه آراء علماء اهل سنت وجماعت را طبق مذهب «امام ابوالحسن اشعري» و «ابو منصور ماتريدي» را در آن جمع آوري كرده است وعلماي اهل سنت نيز مقدمه وتعليقاتي برآن نوشته اند وهابيان تمامي مقدمه و تعليقات آن را حذف كرده اند(همان)
۱۱. كتاب امام ذهبي به نام «سيراعلام النبلاء» كه بحث زندگي اولياء الله و عارفان بزرگ را آورده است كه ۲۰جلد مي باشد را نيز تحريف كرده اند به اين شيوه كه آن كتاب را در ۱۳ جلد چاپ كرده اند وجلد اخير آن را كه شرح حال ابن تيميه را آورده است و در آن بحث مي گويد: «ابن تيميه شخصي گمراه و گمراه كننده است» آن جلد را چاپ نكرده اند (رديه ذهبي برابن تيميه درجزو ه جداگانه اي چاپ شده به نام نصيحه الذهبيه كه در كتابخانه ها در دسترس علاقمندان است).
۱۲. از ديگر تحريفات وهابيت حذف كامل نام امير المومنين علي(ع) از تاريخ اسلام است. در يك اقدام جديد از سوي دولت و روحانيون عربستان سعودي بخش گسترده اي از نقش حضور پر رنگ حضرت علي(ع) در تاريخ اسلام در كتابهاي تاريخي و مرجع عربستان حذف شد اين كار كه از ۱۵ سال پيش آغاز شده بود هم اكنون به مرحله اي رسيده است كه حتي نسلهاي جوان عربستان حتي سايه اي از نام آن حضرت را نمي توانند در كتابهاي مرجع يا تاريخي پيدا كنند.
اين گزارش مي افزايد در كتاب فروشي هاي عربستان همه كتابهاي كه نامي از آن حضرت و نقش ماندگار ايشان در تاريخ اسلام است جمع آوري شده است و احاديث جعلي جايگزين آنها شده است.
علي ستيزي روحانيون وهابي كه از آغاز شكل گيري حكومت كنوني عربستان با كارهاي مرموزانه انگليس آغاز شده بود هم اكنون به تحريف واقعي رخدادهاي تاريخي وحقايق انكار ناپدير رسيده است.
بنابراين گزارش كتابهايي چون «تفسير طبري» نيز كه نقش مولاي متقيان اشاره داشته است جمع آوري و نسخه هاي جديدي كه نام آن حضرت در آن سانسور و جايگزين شده است اين در حالي است كه اين اقدام به كتابخانه هاي عربستان نيز رسوخ كرده و ارسال كتاب از لبنان و ديگر كشورهاي عربي به اين كشور با موضوع تاريخ اسلام به شدت زير نظر ماموران مميزي عربستان است.
وهابيون همچنين لوح هاي فشرده دراين زمينه را جمع آوري كرده و لوح هاي فشرده جديدي كه نقش حضرت در آن سانسور شده است به بازار عرضه مي كنند. دولت عربستان همچنين به تازگي برخي از سايتهاي شيعي را نيز با همكاري برخي شركتهاي مجازي آمريكايي فيلتر می كند.
منبع: پایگاه عرفان
/ف.م214