شب دوم محرم92؛متن اشعار خوانده شده در هیئت روضةالشهدا؛حسین محمدی فام

کد خبر: 3853

وارث:

غزل شروع مراسم

یا قتيل العبرات

از ازل در طَلَبَت چشم ترم گفت حسين

هركجا بال زدم، بال و پرم گفت حسين

مادرم داد به من درس محبت اما

من حسيني شدم از بس پدرم گفت حسين

شيره ي مِهر ِ تو خون شد به رگم شد جاري

خونِ دل اشك شد و در نظرم گفت حسين

تا گُل ِ نام تو واشد به لبم، باز پدر

گفت شكر تو خدايا پسرم گفت حسين

هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او

عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت حسين

اين عجب نيست كه يك بنده بَرَد نام ِ تورا

كه خدايِ ازل ِ دادگرم گفت حسين

تيغ ها نوحه يِ خون از لبشان جاري شد

تا در آن لحظه كه بانويِ حرم گفت حسين

گفتم اي عشق مرا دستِ نياز است دراز

طلبِ خويش به نزدِ كه برم گفت حسين

شاعر:رضا حمامي آراني"صفير"

 

شعر روضه

یا مظلوم

با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن

عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن

با احتیاط بار حرم را زمین گذار

زانو بزن وقار حرم را زمین گذار

با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای

می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای

چشم مخدرات به سمت نگاه تو

دوشیزگان محترمه در پناه تو

باحوریان رفته به زیر نقابها

یک لحظه روبرو نشدند آفتابها

این حوریان عزیز خدایند و بس، همین

این دختران کنیز خدایند و بس، همین

این دختر علی ست که بالش شکستنی است

ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است

از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش

عباس جان مراقب این با حجاب باش

این دختران من که بیابان ندیده اند

در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند

یک لحظه هم ز خیمه ي طفلان جدا نشو

جان رباب از دم گهواره پا نشو

توهستی و اهالی این خیمه راحتند

در زیر سایه ات همه در استراحتند

توهستی و به روز حرم شب نمی رسد

چشم کسی به قامت زینب نمی رسد

یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند

احساس می کنم همه دلواپس هم اند

احساس می کنم که جوابم نمی دهند

با آب آب گفتنم آبم نمی دهند

راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست

از سنگها شکستن دندانم آرزوست

من راضیم به پای خدا دست و پا زنم

با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم

اگر به روي نی سر ِمن نیز رو شود

تا که مقام خواهر من نیز رو شود

جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا

این جام را الست گرفتیم ما دو تا

می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم

پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم

شاعر:علي اكبر لطيفيان

زمزمه

این سرزمین همونه، که مادر، می­گفت برامون

یادته گریه کردی، برای تنهاییامون

من برای سر تو، از، دم حنجر تو

شب تا سحر باریدم ای گل بهاره

تو برای دل من، پردة محمل من

نالیدی و گفتی خدا سرت نیاره

ای آسمون زینب(س) ابری نشو عزیزم

من زندگیمو اینجا، به پای تو می­ریزم

حسین غریب مادر

کنارتم ولی باز، دل من، دل­شوره داره

نمی­تونه فراقو، یه خواهر، طاقت بیاره

حالا که اکبرت هست، ساقی لشگرت هست

رکابِ پای خواهرت تو آسمونه

بهت می­گم داداشی، فردا که تو نباشی

این روزگار منو کجاها می­کشونه

ناقة بی­جهاز و، دربه­دری تو صحرا

دختری که می­گیره، بهونه­های بابا

حسین غریب مادر4

زمینه

چشما می باره نم نم

دلها گرفته ماتم

اومده ماه محرم

حسین حسین/ شده ذکر کل ماسوا

حسین حسین/ رسیده آقا بکر بلا

با یه دل سوخته- آی جوونا امشب

اسفند بسوزونید- به قدوم زینب(س)

وای/ یا ابا عبدالله(ع)

هم آسمون گرفته

هم قلبامون گرفته

زینب(س)  زبون گرفته

حسین حسین/ آخه اشک چشمم و ببین

حسین حسین/ بوی خون میده این سرزمین

شده خونه­ی غم- دل خواهرتو

نکُنه رو نیزه- بشینه سرتو

وای/ یا ابا عبدالله(ع)

با سوز نینوایی

امشب شده هوایی

دلهای کربلایی

حسین حسین/ غریب آقای دور از وطن

حسین حسین/ ارباب بی غسل و بی کفن

کاش از تو براتِ- کربلا بگیریم

پایین پات آقا- براتو بمیریم

وای/ یا ابا عبدالله(ع)

شاعر: حسین محمدی فام

 

نوحه

 

کربلا، کربلا، منزل و مأوای حسین (ع)

فاطمه، مرتضی، محو تماشای حسین (ع)

خیمۀ غم بر پا شده

بین حرم غوغا شده

خون به دل زهرا شده

یا مولا حسین(ع)

محمل زینب (س) و این همه محرَم دور او

می­رود در طواف ماه مُحرَم دور او

دختر شاه بوتراب

خادمۀ زینب (س) رباب

زانوی عباسش رکاب

یا مولا حسین(ع)

 در دلش هاتفِ غصه نوایی می­دهد

یا حسین(ع) این زمین بوی جدایی می­دهد

دشمن تو غارتگر است

در طمع یک مَعجَر است

فکر کنیزی در سَر است

ترسم یا اَخا

تا بینم ترا

روی نیزه­ها

یا مولا حسین(ع)

شاعر: آقای وثوقی

واحد یک

می­رسه از راه کعبه کاروانی

کوفیان آماده بهر میزبانی

ساربان آهسته­تر ران- این زمین باشد خدایی

حاجی زینب(س) در اینجا- می­شود کربُ بلایی

ای حسین جان - ای حسین جان

در دلم ای جانِ خواهر اضطراب است

از غم این سرزمین چشمم پر آب است

ترسم ای یوسف زهرا(س)، غم ببینم غم ببینی

سهم من گردد اسارت، سهم تو نیزه نشینی

یا حسین(ع) سالار زینب(س)

گر نباشی ای برادر من چه سازم

بی معین و یار و یاور من چه سازم

بی تو من تنهای تنها، بی­محرم میان صحرا

سایه کن بر سرم از نِی، ای برادر جان زهرا(س)

یا حسین(ع) سالار زینب(س)

واحد دو

من و این روضه ها الحمدلله
من و یاد شما الحمدلله
من و ماه محرم زنده بودن
بود حُسن عطا الحمدلله
نبودم، حق مرا سینه زنت کرد
شدم اهل بکا الحمدلله
من از دامان پاک مادر خود
تو را گشتم گدا الحمدلله
من از هیئت هزاران خیر دیدم
شدم حاجت روا الحمدلله
سیاهی عزایت نور محض است
که گشته رزق ما الحمدلله
رسد روزی که در سجده بگویم
رسیدم کربلا الحمدلله؟
شاعر: جواد حیدری

واحد جفت

از ازل تا قیامت(پر از شور و شینم)3

حک شده روی قلبم (غلام حسینم(ع))3

من تا ابد/برای تو از جان و دل می­ سوزم

خورده گره/به نام تو هر سال و ماه و روزم

ای بی کفن (حسینم(ع) وای)3

صد پاره تن (حسینم(ع) وای)3

یا ثارالله....حسین(ع) مظلوم

کاروان حسین (شده کربلایی)3

نالة زینب(س) آید (امان از جدایی)3

اینجا کجاست/ زمین زیر پای حرم می­لرزد

جان حسین/ ببین دست و پای دلم می­لرزد

خشکیده لب (بیا برگرد)3

جان زینب(س) (بیا برگرد)3

یا ثارالله....حسین(ع) مظلوم

خوابم آخر حسین جان (حقیقت شد انگار)3

می­کُشد خواهرت را (غم دوری یار)3

من جان دهم/اگر ذوالجناحت شود خونین یال

زینب(س) کجا/ غم و غصة دیدن این گودال

می­ترسم من (زجان تو)3

خونین گردد (دهان تو)3

یا ثارالله....حسین(ع) مظلوم

ذکر پایانی هیات روضه الشهداء

حسین ای شاه کربلاحسین قبله اولیا

حسین حسین حسین خون خدا

عشق تو عبادت / بهترین سعادت / در راهت شهادت

ای تو روح ایمان –بر نی خوانده قرآن

دستم را بگیر ای –مولایم حسین جان . . .

آقاجان نما تو دعا

تا آیم به کربلا