گنهکاری که در لحظات آخر عمر نجات یافت
«یا مَنْ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ ارْحَمْ مَنْ لَیسَ لَهُ الدُّنْیا وَالآخِرَةُ: ای آنکه دنیا و آخرت از آن اوست رحم کن بر کسی که دنیا و آخرت از آن او نیست.»
این را گفت و جان داد.
اهل شهر به مرگ او شادی کردند و بر جنازه او به شادی گذشتند، او را به بیرون شهر برده به مزبله انداختند و خاک و خاشاک بر جنازه اش ریختند.
مالک بن دینار را در خواب گفتند: فلانی درگذشته و به مزبله اش افکنده اند، برخیز او را از آنجا بردار غسل بده و در مقبره نیکان دفن کن.
گفت: پروردگارا! او در میان خلق به بدکاری معروف بود؛ مگر چه چیز به درگاه کبریای تو آورده که سزای چنین کرامتی شده است؟
جواب آمد: چون به حالت جان دادن رسید که نامه عمل خود را نظر کرد و چون همه را خطا دید، مُفلسانه به درگاه ما نالید و عاجزانه به بارگاه ما نظر کرد، چون دست بر دامن فضل ما زد، بر دردمندی او رحم کردیم و چنان او را بخشیدم که انگار گناهی نداشته بود، از عذاب نجاتش دادیم و به نعمت های پایدارش رساندیم، کدام درد زده به درگاه ما نالید که او را شفا ندادیم؟ و کدام غمگین از ما خلاصی طلبید که خلعت شادکامی بر او نپوشاندیم.
منهج الصادقین 8، ص 109.
/1102001307