حیله شرعی اصحاب سبت
وی افزود: خدا به انسان عقل داده، بهوسیله انبیاء وحی نازل کرده و راه را نشان داده است، مردمی زیر بار نمیروند، اطاعت نمیکنند و طغیان میکنند. در این سوره میفرماید که ما این مردم طاغی را گرفتار میکنیم و در زندگیشان انواع و اقسام گرفتاریها پیش میآید. در زندگی شخصیشان، خانوادگی و اجتماعیشان از جهات مختلف مثل بیماری، فقر، تنگدستی، خشکسالی و انواع و اقسام گرفتاریها را پیش میآوریم برای اینکه متنبه شوند و به خود بیایند و در مقابل انبیاء تسلیم باشند و اگر طغیانشان خیلی بالا گرفت و طوری شد که میخواستند جامعه بشری را به فساد بکشند مهلت نمیدهیم و نابودشان میکنیم. بلاها را میفرستیم که به خود بیایند. این در دنیاست و در آخرت هم مصداق جداگانه دارد. در همین دنیا به اینها کیفر میدهیم.
این مفسر قرآن اظهار کرد: این آیه که خوانده شد تقریباً هم میخواهد به پیغمبر اکرم(ص) دلداری بدهد که ناراحت نباش این گونه جمعیتها فقط در امت تو نیستند قبلاً هم بودهاند، قبلاً هم گرفتاریها برایشان پیش آوردهایم ناراحت نباش و هم اینکه بگوید بیداری برای امت است که مردم بیدار شوند و به خود بیایند و طاغی نباشند. میفرماید: ما قبل از رسالت تو هم پیغمبرانی فرستادیم و در هر زمانی با مردم طاغی و عاصی مواجه شدهاند و همین گرفتاری را داشتند. آن مردم گذشتهها را ما گرفتارشان کردیم.
معانی «بَأْسَاء» و «ضَّرَّاء»
آیتالله ضیاءآبادی عنوان کرد: «بَأْسَاء» دشواریهایی است که در زندگی ظاهری پیدا میشود مثل بیماری، قحطی، خشکسالی و ...، «ضَّرَّاء» حالت روحی است که در روح آسایش ندارند، روحشان آسایش و آرامش فکری ندارد، پولدار هستند ولی آرامش و آسایش ندارند. «بَأْسَاء» بهدنبال «ضَّرَّاء» است، گرفتاریها که پیش آمد وقتی خشکسالی و بیچارگی میآید «ضَّرَّاء» هم میشود. آسایش ندارند و غصه میخورند و ناراحتی دارند. هم زندگی ظاهریشان گرفتاری دارد و هم روحی ناراحت هستند و آرامش ندارند. خداوند میفرماید این کار را میکنیم تا «لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ»، شاید به خود بیایند و تضرع پیدا کنند. بفهمند که خودشان هیچکاره هستند، دیگری داده است و میگیرد. به هوش بیایند و در خانه خدا تضرع کنند. «لَعَلَّ» در ابتدای «لَعَلَّهُمْ» نشان میدهد این طور نیست که همه به خود بیایند بعضیها اصلاً نمیآیند و تا دم مرگشان هم به خود نمیآیند. دم مرگ تازه به خود میآیند که کار از کار گذشته است.
خود قرآن نشان میدهد که فرعون جبار و ستمگر که همه چیز تمام از همه جهت بود، زیر بار نمیرفت و میگفت من خدا هستم، تا در دریا افتاد و غرق شد. خداوند میفرماید: ما او را در دریا انداختیم و دست و پا میزد، در حین دست و پا زدن گفت ایمان آوردم و فهمیدم که من هیچ کاره هستم، خدا همانی است که موسی میگوید، من مسلم هستم. آخر عمر و آن لحظه آخر گفت هم ایمان آوردم و هم مسلم هستم، جواب قرآن این است که الان! گذشت و تمام شد، یک عمر مهلت دادم، فساد کردی، حالا که دم جان دادن هستی میگویی ایمان آوردی؟ این به درد نمیخورد. بدنت را از دریا بیرون میآوریم که جانوران نخورند، بدنت بماند و تا آخر مردم عبرت بگیرند. ببینند با تو چه کار کردیم بفهمند با آنها هم همان کار را میکنیم. همان خدا، یکی است، او است که هر زمانی هست.
این مفسر قرآن اظهار کرد: مراقب باشید ای مسلمانها، طاغی و عاصی نباشید. اول شما را گرفتار میکنم، بعد شما را ریشهکن میکنم. مراقب باشید خدا همان خداست، مردم هم همان مردم هستند. قرآن نمیخواهد تاریخ بگوید ولی خیلی قصه نشان میدهد، میخواهد به مردم عبرت بدهد.
حیله شرعی اصحاب سبت
آیتالله ضیاءآبادی با اشاره به ماجرای اصحاب سبت، گفت: دیشب راجع به اصحاب سبت چند آیه ترجمه کردم. اصحاب سبت در چند جای قرآن، مکرر آمده است. در سوره اعراف بیشتر تفصیل داده شده است. به پیغمبر(ص) خطاب شده است: «واَسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لاَ یَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِیهِمْ کَذَلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ»، (اعراف/163). بنی اسرائیل یعنی یهودی، که همزمان با پیغمبر(ص) بودند و اطاعت هم نمیکردند. خداوند خطاب به پیغمبر(ص) میفرماید: از آنها درباره گذشتهشان بپرس، میدانی گذشتهشان چه بود؟ چه بر آنها گذشت؟ بدانید آن خدایی که با گذشتگان شما آن کار را کرد با شما هم همان کار را میکند.
از آنها بپرس که آن شهری که کنار دریا بود، کنار دریا هم معلوم است که ماهی فراوان است و هم تغذیه زیاد میکنند و ماده غذایی سالم دارند و هم خرید و فروش دارند، بازارشان رونق داشته است، ثروت به دست آورده است. خداوند خواست امتحان کند که وقتی دستوری میدهد چه میکنند؟ همینهایی که قوم یهودی متدین بودند. متدین به دین حضرت موسی(ع) بودند. خداوند میفرماید که من اینها را امتحان کردم و گفتم که بعد از این در روزهای هفته یک روز تعطیل و بقیه آزاد است، صید ماهی نکنید، فقط روز شنبه روز تعطیلشان شد. دست از کار بکشند و به مناسک دینی بپردازند. آن طوری که جمعه روز عید ماست و به آن عمل نمیکنیم، جمعه را عید نمیگیریم، روز تعطیل ماست، روز مذهب ماست، چه بسا عبادت نمیکنیم و گناه هم بیشتر میشود.
وی افزود: خداوند دستور داد که روز شنبه تعطیل است و دنبال کار نروید، روزهای دیگر آزاد است. دیندار بودند و مدتی عمل کردند، خداوند به ماهیها الهام کرد و فهمیدند که روز شنبه آزادند چون کسی نمیآید که صیدشان کند اما بقیه روزها صیادها میآیند. ماهیها فوج فوج روی آب میآمدند، روزهای دیگر زیر آب میرفتند در اعماق هم میماندند. روز شنبه فراوان روی آب میآمدند و خود را نشان میدادند و این برای قوم یهود هوسانگیز بود.
حتی آنقدر فراوان بودند که به نهرهایی که در کوچهها روان بود و جلوی درب خانه مردم هم میآمدند؛ اما کسی حق نداشت دستش را دراز کند و صید کند، خیلی مشکل است دیگر، کنار دستش آمده خودش هم گرسنه است اما نمیتواند صید کند. گفتند عجب کاری شد، زندگی ما از کار افتاد، بازار ما از رونق افتاد، کاری کنیم و کلاه شرعی درست کنیم، کاری کنیم که هم بگوییم روز شنبه را تعطیل کردهایم و هم آن را تعطیل نکنیم. از دریا نهرهایی منشعب کردند و سر نهرها حوضچههایی درست کردند، ماهیها شنبه در نهرها میآمدند و در حوضچه میماندند و حبس میشدند و راه برگشت نداشتند.
فردا که یکشنبه بود کنار حوضچه میآمدند و همه را میگرفتند. همان شد منتهی شرعی شد. گفتند شنبه که ماهی نمیگیریم، ماهیها خودشان میآیند، ما روز یکشنبه ماهی میگیریم. این حیله شرعی شد ما هم از این کارها میکنیم، رشوه را میگوییم هدیه میدهیم، ربا را میگوییم خرید و فروش میکنیم. آنها هم از این کارها کردند. روز شنبه ماهیها فراوان میآمدند اما روزهای دیگر نمیآمدند. در این حال علما فریاد کشیدند که شما گناه میکنید کلاه شرعی درست کردهاید، در واقع شنبه صید میکنید اما گوش نمیدادند.
بسیاری از بلاها بهخاطر بندگان صالح نازل نمیشود
این مفسر قرآن ادامه داد: اینها سه گروه شدند؛ یک گروه که این گناه را میکردند، یک گروه دیگر خودشان اینکار را نمیکردند ولی نهی از منکر نمیکردند و ساکت بودند، آنها هم گناهکار بودند، گروه سوم کم بودند اما خوب بودند، هم گناه نمیکردند و هم فریاد میزدند مردم حیا کنید، خداوند دستور داده صید نکنید شما گناه میکنید. میگفتند بگوییم که هم پیش خدا مسئول نباشیم و هم اینکه شاید میان این افراد، فردی پیدا شود و حرفها در او اثر کند. یک نفر و دو نفر هم این گناه را نکنند خوب است. عاقبت این کسانی که مجاهد بودند گفتند ما اینجا نمیمانیم شما طاغی شدهاید، حرف را گوش نمیکنید و ما میرویم. آنها که تعداد کمی هم داشتند رفتند، 70 هزار نفر جمعیت گنهکاران بود، 10 هزار نفرشان ساکت بودند، تقریباً چند نفر هم بودند که مجاهد بودند و حرفشان را میگفتند که از شهر بیرون رفتند. این عده کم به بیابان رفتند و ماندند که از اینها راحت باشند. همان شبی که اینها بیرون رفتند و شهر از بندگان صالح خلوت و خالی شد، بلا نازل شد. خدا نکند بندگان صالح خداوند نباشند، چه بسا خیلی از بلاها بهخاطر بندگان صالح خداوند به سراغ ما نمیآید. اگر رفتند و خالی شد و ما ماندیم و گنهکاری و خدا، عذاب نازل میشود. این مردم که کم بودند، دیدند گوش به حرفشان نمیدهند و از شهر بیرون رفتند.
آیتالله ضیاءآبادی با اشاره به آیات 165 و 166 سوره اعراف «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ أَنجَیْنَا الَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِیسٍ بِمَا کَانُواْ یَفْسُقُونَ ﴿۱۶۵﴾ فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ ﴿۱۶۶﴾»، گفت: خداوند میفرماید: ما به آنها گفتیم میمون شوید، شما دیگر نمیتوانید انسان باشید، آدم نیستید باید میمون شوید، چهرهها برگشت و میمون شدند. اینطور شد و 70 هزار میمون به جان هم افتادند. خداوند در جایی دیگر فرموده است: «قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ»، (انبیاء/69). حضرت ابراهیم(ع) را که در آتش انداختند خداوند میفرماید: به آتش گفتیم سرد شو و برای ابراهیم سرما شد. به آنها هم امر کرد شما میمون شوید. هم گناهکاران و هم آنها که حرف نمیزدند میمون شدند.
بعضی مفسران گفتهاند آنها که گنهکار بودند خوک شدند آنها که ساکت بودند میمون شدند. آنها که بیرون از شهر رفته بودند گفتند صبح برویم به شهر ببینیم چه خبر است. آمدند و دیدند که دروازه شهر بسته است، هر چه داد و فریاد زدند کسی دروازه شهر را باز نکرد، مثل اینکه در شهر هیچ کسی نیست. از بالای دیوار بالا رفتند و دیدند که کل شهر پر از میمون است. در را شکستند و داخل آمدند و میمونها را دیدند. حتی نقل میکنند که آنها میمونها را میشناختند که چه کسی است. گفتند تو همان نیستی، سرش را تکان میداد و اشک میریخت. جمعیتی گنهکار بودند و عدهای هم حرف نمیزند اما فقط آن جمعیتی که ساکت بودند و کم بودند نجات پیدا کردند و بقیه همه میمون شدند.
مردمی که هفتهای یک بار گناه میکردند میمون شدند وای بر حال ما اگر هر روز گناه کنیم.
وی گفت: آن مردمی که هفتهای یک روز گناه میکردند این طور شدند وای بر حال ما اگر هر روز گناه کنیم، هر هفته و هر ماه گناه کنیم، آن موقع چه خواهد شد؟ مگر اینکه خدا به آبروی بندگان صالحش و به آبروی امام زمان (عج) ما را از بلا نگه دارد والا ما مستحق بلا هستیم. قرآن میفرماید من این کار را میکنم. با امتهای گذشته این کار را کرده است. همه بنده من هستید مطیع هستید، اگر نباشید در این دنیا عذاب برایتان نازل میکنم و در آخرت هم عذاب جهنم را دارید. انشاءالله خداوند همه ما را در زمره بندگان صالح قرار دهد، توفیق توبه به همه ما عنایت فرماید، بندگان صالح را برای ما نگه دارد و امام زمان(عج) را از ما راضی کند. دلمان را منور به نور قرآن و حسن عاقبت به همه ما عنایت شود.
جلسه تفسیرآیتالله ضیاءآبادی دوشنبه، 16 شهریورماه بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد علی بن حسین(ع) به نشانی میدان قدس، خیابان دربند، خیابان شهید زمانی، کوچه شهید شفیعی برگزار شد.