حجت الاسلام مومنی: شرط قبولی عبادات چیست؟

کد خبر: 42637
مراسم صبح روز چهارم محرم با سخنرانی حجت الاسلام مومنی و مداحی ذاکرین اهل بیت علیهم السلام در مسجد جامع بازار برگزار شد

وارث: مراسم صبح روز چهارم محرم با سخنرانی حجت الاسلام مومنی و مداحی ذاکرین اهل بیت علیهم السلام در مسجد جامع بازار برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام مومنی را می خوانید:

حجت الاسلام مومنی: چرا ابن ملجم، ابن ملجم شد؟


در جلسات قبل گفته شد در کلام وجود مقدس سیدالشهداء علیه السلام، فرد بعد از گذشت از سه مرحله به جایگاهی می رسد که مرتبۀ معرفت است. تمام بدبختی کسانی که در لشکر عمر سعد قرار گرفتند و تمام کسانی که از محور علی بن ابیطالب علیه السلام فاصله گرفتند، ناشی از عدم معرفت آنها نسبت به امام بود. نفهمیدند که اگر می خواهند عبادت خدا را کنند، باید از رهگذر امام معصوم این عمل را انجام دهند، نفهمیدند که عبودیت و بندگی فقط از طریق ولایت برای انسان حاصل می شود، حتی نفهمیدند که برای مقاصد دنیا باز در خانۀ امام بیایند و از او بخواهند راحت تر و بهتر است و انسان را در وادی عاقبت به خیری قرار می دهد.

چرا ابن ملجم، ابن ملجم شد؟

ابن ملجم، ابن ملجم شد چون از ولایت فاصله گرفت. وقتی آدم از ولایت فاصله بگیرد سرزمین دلش مملوء از آفت می شود و نسبت به مقدسات بی توجه می شود.

نگاه به ظاهر افراد نکنید. الان وهابی ها که رأسشان آل سعود است ظاهری برای خودشان درست کرده اند، اما این ظاهر دلیل بر دینداریشان نیست.

معرفت به خدا، پیش نیاز عبادت موثر

به کتاب خدا و سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله تاسی کنید. امام حسین علیه السلام فرمود: من شما را به کتاب خدا و سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله دعوت می کنم، من بدعت گذار نیستم، دنبال قدرت هم نیستم. تمام بدبختی ها در تاریخ ناشی از ضعف و معرفت نسبت به امام است.

« أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَته.»1 "حضرت امام حسين عليه السّلام در ميان اصحاب خود فرمود: اصحاب من! خداوند مردم را آفريد تا او را بشناسند، وقتى شناختند او را مى‏پرستند، وقتى او را پرستيدند از پرستش ديگران دست مي كشند. مردى عرض كرد يا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدايت، معنى معرفت خدا چيست؟ فرمود: همان معرفت و شناخت اهل هر زمان از امام زمان خود است."

یعنی عبادتی که می خواهد موثر باشد پیش نیازش معرفت نسبت به خدا است، اگر معرفت پیدا شد عبادت ها رنگ و بو پیدا می کند. اگر کسی نسبت به خدا معرفت پیدا کرد، دیگر نیازی به مردم ندارد و دست گدایی اش را مقابل مردم دراز نمی کند.

 از امام صادق علیه السلام پرسیدند منظورتان از معرفت که آن را زیاد تکرار می کنید چیست؟ حضرت فرمود: معرفت اهل هر زمان نسبت به امام زمان خودشان. یعنی اگر انسان نسبت به امام معرفت نداشته باشد عبادت هایش هم رنگ و بو ندارد.

ولایت، شرط قبولی عبادات

ولایت شرط قبول عبادات است. می فرماید: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها.»

بی معرفتی نسبت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در طول تاریخ دیده ایم. در زیارت عاشورا می گوییم: « لَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ.»

ظلم: خلافت قرار است در دستان امام علی قرار علیه السلام بگیرد ولی این را برداشتند و در غیر از جای خودش قرار دادند.

جور: صراط مستقیم یعنی راه علی بن ابیطالب علیه السلام؛ از غدیر فاصله گرفتند. این برای تمام این آفت ها منشایی شد. مصادیق متعددی هم در کربلا و هم در غیر از آن وجود دارد. فردی در چند قدمی عاقبت به خیری است ولی به خاطر دور شدن از ولایت عاقبت به شر می شود یا در چند قدمی عاقبت به شری است ولی به خاطر نزدیک شدن به ولایت عاقبت به خیر می شود.

عدم معرفت نسبت به امام، عامل جملی شدن زبیر

گاهی ممکن است فرد یک معرفتی داشته باشد ولی از آن مراقبه نکند. معرفت اگر آفت ببیند از بین می رود. می گویند شخصیت ممتاز بابصیرت در صدر اسلام که معرفتش نسبت به پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام زیاد بود، زبیر بود. شخصیت بی نظیری در تاریخ اسلام بود. چرا زبیر جملی شد؟ مگر مامور ویژۀ  پیغمبر صلی الله علیه و آله و همرزم امام علی علیه السلام در همۀ جنگ های صدر اسلام نبود؟ مگر مدافع علی علیه السلام در کوچۀ بنی هاشم نبود؟ مگر یکی از آن چهار پنج نفری که به مسجد آمد تا علی علیه السلام را یاری کند، نبود؟ مگر فامیل ایشان نبود؟

زبیر به خاطر بی معرفتی نسبت به ولایت جملی شد و از ولایت دور شد. اگر نور ولایت به دل کسی بتابد، تمام این آفت ها را از بین می برد.

داستان رفتن غلام سیاه پوست امام حسین(ع) به کربلا و پیکر درخشان او بعد از شهادت

غلام امام حسین علیه السلام نزد ایشان آمد و گفت: حسین جان اجازه می دهی؟  ضرت فرمود آمدی کار کنی، نیامده ای جانت را برای ما بدهی. من تکلیف را از تو برداشتم و آزادت کردم. در این موقعیت، همراهی با امام حسین علیه السلام تنها راه سعادت است، نه در مسجد معتکف شدن. الان باید جلو بروی و در میدان زحمت بکشی. معرفت این است. امام حسین علیه السلام فرمود من تو را آزاد کردم. غلام گفت: آزاد کردی؟ کجا بروم؟ کجا را دارم که بروم؟ الان بهترین جا را دارم، بهشت. آقا نکند چون من سیاهم به می گویید برو؟ نکند چون بدن من بو می دهد می گویید برو؟ من می دانم که بدن من لیاقت ندارد کنار بدن علی اکبر تو برو ولی کجا را دارم که بروم؟ تمام عشق من این است که به من "غلامحسین" می گویند. روز قیامت جواب مادرت را چه بدهم؟

حضرت قبول کرد و فرمود برو.  غلام در میدان روی زمین افتاد. هنگام شهادت امام برای او دعا کرد. اتفاق جالبی که افتاد این بود که  وقتی بنی اسد آمدند بدن ها را دفن کنند دیدند یک بدن می درخشد و معطر است. جلو آمدند و دیدند بدن غلام سیاهپوست امام حسین علیه السلام است.

غلام دیگر حاضر در کربلا، غلام یکی از یاران امام حسین علیه السلام بود. جلو آمد و گفت: مولایم مرا به شما بخشیده است. حضرت فرمود: آزادت کردم. غلام عرض کرد: آقا می خواهم اسیر و غلامت باشم. او هم رفت و به شهادت رسید.

سه جا امام حسین علیه السلام در کربلا خم شده است و صورت بر صورت گذاشته است: یکی کنار پیکر علی اکبر علیه السلام، دوجای دیگر که امام حسین علیه السلام این عمل را انجام داده است برای این دو غلام است.

غلام چشم هایش را باز کرد دید صورتش گرم است اما خون جلوی چشم هایش را گرفته است. دست مهربانی خونها را از جلوی چشمانش پاک کرد. تا خونها پاک شد دید امام حسین علیه السلام خم شده و صورت بر صورتش گذاشته است. ناله زد و گفت "من مثلی"؟ چه کسی مثل من است؛ پیغمبر صلوات الله علیه صورت بر صورت من گذاشته است، این یعنی معرفت.

/1102101306

حجت الاسلام مومنی: چرا ابن ملجم، ابن ملجم شد؟

پی نوشت:

1.    

علل الشرايع ، ص 9 عنه البحار ، ج 5 ، ص312 ، ح‏1