حجت الاسلام علوی تهرانی : منظور از صبر جمیل چیست؟

کد خبر: 42698
مراسم شب پنجم محرم با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج حسن خلج در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد
وارث: مراسم شب پنجم محرم با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج حسن خلج در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد.

در ادامۀ خبر متن سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی را می خوانید:


حجت الاسلام علوی تهرانی :

در باب یقین که اولین رکن از ارکان ایمان است مطالبی را بیان کردم. از جمله اینکه یقین نوعی آگاهی و علم است که جایگاه او در قلب است، موجب آرامش می شود، علمی قطعی و 100 درصد است و مطابق با واقع است. این نوع علم گاهی از قول حاصل می شود و گاهی از اثر، لذا به اولی قول الیقین و به دومی علم الیقین می گویند. این اطمینان و یقین گاهی به واسطه مشاهد حاصل می شود و به آن عین الیقین می گویند و این یقین گاهی به واسطه وصل است و گاه به واسطه فنا حاصل می شود که به آن حق الیقین و برد الیقین می گویند. دو قسم اول به واسطه عقل حاصل می شود و به عموم مردم اختصاص دارد. قسم میانی برای کسانی است که اهل ریاضت هستند و عرفان که به مشاهده می رسند و قسمت چهار و پنج برای افراد خاصی حاصل می شود. نکته دیگری که درباره یقین گفتیم این بود که نتایج یقین هدایت است. اگر کسی بخواهد به واسطه آیات الهی هدایت شود باید به مقام یقین برسد. اگر کسی بخواهد به قدرت عقل برسد باید در مقام یقین باشد. اگر کسی بخواهد به عالم ملکوت راه پیدا کند باید اهل یقین باشد.

یقین

روز اول که پیامبر عظیم الشان اسلام صلی الله علیه و آله دعوت خودشان را پس از 3 سال علنی کردند، یک حادثه ای اتفاق افتاد و آن حادثه در روایات معروف به قصه یوم الدار می باشد. «وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ»1 بنا شد پیغمبر صلی الله علیه و آله قوم و خویش های خودش را هدایت کند. روز اول قوم و خویششان را دعوت کردند و جلسه اول و دوم را به هم زدند. جلسه سوم پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: هیچ کسی به اندازه من برای قوم و خویش خود خیرخواه نیست، من بهترین خیرات را برای شما می خواهم و بعد خودشان را معرفی کردند که من پیغمبر خدا هستم و آمده ام تا شما را به سوی خدا دعوت کنم. هر کسی رسالت مرا بپذیرد بعد از من جانشین من خواهد بود. سه بار این سخن را گفتند و هیچ کسی جز علی بن ابیطالب علیه السلام این را نپذیرفتند. ایشان 13 سال سن داشتند و دیگران بالای 50 سال سن داشتند. این بخاطر یقینی بود که ایشان داشتند.

چه کنیم که به مرتبه یقین برسیم؟

چهار عمل باید انجام بدهیم.

1)    

انجام اعمال شایسته : اعم از مستحبات و واجبات

2)    

ترک اعمال ناشایست : اعم از مکروهات و محرمات

3)    

تخلق به اخلاق فضیله و دور بودن از اخلاق رذیله: خودمان را به شجاعت متصف کنیم و از ترس دوری کنیم.

4)    

ترک شبهات و تمایلات نفسانی ولو در امور مباه و حلال

سه مورد قبلی کار ما نیست و چهارمین مورد هم اصلا کار ما نیست. ما اهل عبادت هستیم ولی اهل عبادت آسان. در امور دنیوی کار را به فردا بیندازی اشکالی ندارد در امور اخروی نباید تاخیر بیندازیم. توبه را همین الان باید انجام بدهیم.

اولش ریاضت کشیدن بسیار سخت است. ترک گناه بسیار سخت است. نماز خواندن بسیار سخت است. هر کاری ابتدایش سخت است. 4 فاکتور برای رسیدن به یقین است، وقتی یقین ایجاد شد ارکان دیگر به تبع یقین می آیند. اول کار ما در یقین است که سخت است. یقین را که پیدا کنیم رتبه های دیگر می آیند. صاحب یقین که بشویم صبر و رضا و تسلیم و توکل می آید. آنها چیزی جدا از این فرمول نیست.

به چه چیزی باید یقین داشته باشیم؟

6 یقین را از ما خواسته اند. اولین مرتبه ای باید به آن یقین پیدا کنیم «أيْقَنَ باللّه ِ حَقّا فآمَنَ بهِ»2 یقین پیدا کنیم به حقانیت حضرت حق و به او ایمان بیاوریم. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ»3 مومنون کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده اند. امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند اگر می خواهی بدانی واقعا به خدا ایمان داری یا نه؟ نشانه اش همین است. «مَن تَيَقَّنَ أنّ اللّه َ سبحانَهُ يَراهُ و هُو يَعمَلُ بِمَعاصيهِ فَقَد جَعَلَهُ أهوَنَ النّاظِرينَ»4 هر کسی که یقین داشته باشد خدا او را می بیند در حالیکه گناه می کند، خدا را خیلی موجود پستی می داند. ایمان و یقین به حق این است که باید گناه را ترک کنیم.

مرحله دومی که باید به آن یقین داشته باشیم این است که مرگ حق است. « أيقَنَ بأنّ المَوتَ حقٌّ فحَذِرَهُ»5 یقین داشته باشد که مرگ می آید، پس باید مراقب باشد. وجود نازنین حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام فرمودند: اگر سه چیز در زندگی انسان نبود، محال بود در مقابل خدا سجده کند. فقر، مریضی، مرگ. اگر این سه نبود هیچ کسی خدا را نمی پرستید. یقین دوم این است که باید مراقب مرگ باشیم. در حدیث می فرماید: «مَن أيقَنَ بالمَوتِ لَم يَضحَكْ سِنُّهُ»6 هر کسی یقین به مرگ داشته باشد هرگز دهانش به خنده باز نمی شود.

مرحله سوم این است که قیامت حق است. « أَيْقَنَ بِأَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ فَخَافَ الْفَضِيحَةَ»7 هر کسی که یقین داشته باشد که قیامت می رسد، برحذر است از رسوایی روز قیامت. امروز همه می گویند شما خیلی به خدا نزدیک هستید ولی فردا رسوا می شوند. حضرت زین العابدین علیه السلام فرمودند: گریه می کنم بخاطر محشور شدنم از عالم برزخ به قیامت در حالی که عریان و خوار هستم. سنگینی گناه را بر پشتم حس می کنم. یک نگاه به طرف چپ و یک نگاه به طرف راست می کنم و می بینم مردم هر کدام گرفتار کار خودشان هستند. یک چهره هایی هستند که خندان هستند چون به آنها گفته اند شما بهشتی هستید. یک چهره هایی هم در هم است انگار همه کشتی هایشان غرق شده و توانی ندارند چون به آنها گفته اند آخر کارشان جهنم است.

چهارمین مورد این است که هر کسی که یقین پیدا کند بهشتی هست و به آن مشتاق باشد و برای آن بکوشد. جوانی بهترین فرصت است.

پنجمین مورد هر کسی که یقین پیدا کند جهنمی به پا هست تمام تلاشش را می کند که وارد آن نشود.

آخرین مرحله این است که می گوید حساب و کتاب است و از خودش در دنیا حساب و کتاب می کشد. اهل یقین این دقت را دارند.

صبر

اگر یقین حاصل شد پایه دوم هم می آید، پایه دوم صبر است. صبر یکی از منازل و مقامات اهل دین و توحید است و یکی از پایه های تشکیل دهنده ایمان است. 

معنای لغوی

صبر به معنای حبس نفس است. در سوره مبارکه کهف آیه 28 صبر به این معنا آمده است: «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناکَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» و نفس خود را همراه کسانی دار که صبحگاه و شامگاه پروردگارشان را می خوانند در حالی که پیوسته خشنودی او را می طلبند و مباد که هر دو چشمت از آنها ( به شخص دیگر و چیز دیگر ) منصرف شود که زینت و آرایش زندگی دنیا را طالب باشی. صبری که در اینجا آمده است معنای لغوی است به معنای نگه داشتن خود.

معنای اصطلاحی

هو ثبات النفس وعدم اضطرابها. استقامت بدون اضطراب را صبر می گویند. آنگاه این استقامت و پایداری و عدم تشویش اگر در اموری حاصل شود معانی خاص اخلاقی از درون آن در می آید. معنای اصطلاحی صبر ثابت قدم بودن است و تشویش و دغدغه نداشتن. اگر این استقامت و پایداری در شهوت جنسی و شکم باشد اسمش را می گذارند عفت. اینکه آدم در مقابل حرام و نامحرم خودش را کنترل کند نوعی استقامت و پایداری است.

اگر استقامت آدم در تحمل مصیبت باشد، به آن صبر می گویند. پس صبری که ما می گوییم صبر در مقابل مصیبت است. ولی صبری که پایه تشکیل ایمان است باید به این معنا باشد که استقامت داشته باشد.

اگر در فرو بردن خشم و غضب باشد، اسمش حلم می شود. در ترک ظواهر دنیا باشد، اسمش می شود زهد. در بهره وری از متاع دنیا باشد، اسمش می شود قناعت. کسی که می خواهد قناعت کند یعنی نفسش را باید ثابت قدم کند در بهره بردن کم از متاع و کالای دنیایی. اگر صبر در نشکستن حدود و حرمت الهی باشد یعنی در گناه نکردن باشد اسمش را حیا می گذارند. یقین که ایجاد شد به دیگر مراحل هم دست پیدا می کنیم.

یک صبری را خدا به پیامبرش دستور داده است و فرموده است تو این صبر را داشته باش. فرموده است: صبر جمیل داشته باش. این مقام عارفان است. عرفان اصلی برای چهارده معصوم علیهم السلام است. امام صادق علیه السلام برای تفسیر صبر جمیل یک حدیثی را بیان کرده اند که مرحوم شیخ صدوق8 رحمت الله علیه در کتاب شریف خصالشان این روایت را آورده اند. یک شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید منظور از صبر جمیل چیست؟ حضرت فرمودند: منظور از صبر جمیل این است که بر بلا و گرفتاری که حاصل می شود به مردم شکایت نکنی. حضرت صادق علیه السلام فرمودند: حضرت ابراهیم علیه السلام پسری به اسم اسحاق داشته اند. حضرت اسحاق هم پسری به اسم یعقوب داشته اند. حضرت ابراهیم علیه السلام جناب یعقوب را مامور به انجام رساندن یک رسالتی کردند. یعقوب در آن زمان جوانی بود. وقتی خواست برود موهای سرش سفید شد. آن عابد به او گفت: یا خلیل الله شما چرا آمده اید؟ دستور می دادید ما به خدمتتان می آمدیم. آن شخص گمان کرد حضرت ابراهیم علیه السلام است. فرمود: من نوه ایشان یعقوب هستم. پرسید: پس چرا موهایتان سفید است؟ گفت: بخاطر غم و اندوه. آن عابد گفت: خدا صبرت بدهد. از در معبد که بیرون آمد خدا به او وحی کرد که پیش مردم گله می کنی؟ گفت: خدایا اشتباه کردم، دیگر این کار را نمی کنم. من دیگر فقط شکوه ام را به خدا می کنم. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند در مقابل این صبری که یعقوب کرد اگر در ماجرای پسرانش دو تا از بچه هایش کشته می شدند هم خدا آنها را زنده باز می گرداند. یعنی اگر دهان به گلایه نزد مردم بسته شود گره باز نشدنی باز می شود. سفره دلت را وسط نریز. خدا می گوید بنده من با من مدارا کرد من هم او را میابم. باید به صبر جمیل برسیم. صبر سه مرحله دارد: صبر قبل از عمل، صبر حین عمل، صبر بعد از عمل.

مهم ترین صبر، صبر جمیل است. یعنی گله نکنیم. از هر کسی هم بپرسیم که چه کسی اسطوره صبر کردن است؟ بلافاصله می گوید وجود نازنین حضرت زینب کبری سلام الله علیها. وقتی حضرت زینب سلام الله علیها به دنیا آمدند فرزند را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دادند و ایشان بلافاصله شروع به گریه کردن کردند. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: پدر جان چرا گریه می کنید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: این دختری که در بغل من است به زودی به سختی دچار می شود و مصیبت های جانکاه برای او حاصل می شود. دخترم نور چشمم هر کسی که بر این دختر و بر مصیبت های او گریه کند ثواب گریه اش ثواب گریه بر دو برادرش است.

/1102101304

حجت الاسلام علوی تهرانی :

حجت الاسلام علوی تهرانی : منظور از صبر جمیل چیست؟


پی نوشت:

1)    

آیه 214 سوره شعراء

2)    

تحف العقول : 20 منتخب ميزان الحكمة : 622

3)    

سورة الحجرات - الآية 15

4)    

كنزالفوائد، ج 1، ص 350.

5)    

تحف العقول : 20 منتخب ميزان الحكمة : 622

6)    

بحار الأنوار : 70/182/52.

7)    

تحف‌العقول، صفحه 20

8) 

ابن بابِوِیه‌ْ، محمد بن علی‌ بن حسین‌ بن موسی‌ بن بابویه‌ قمی‌، ملقب‌ به‌ شیخ‌ صدوق‌ (ح‌ ۳۰۵-۳۸۱ق‌/ح‌۹۱۷-۹۹۱م‌)، محدث‌ و فقیه‌ بزرگ‌ شیعه امامیه‌، شیخ‌ طوسی‌ در اسانید الاستبصار از وی‌ با لقب‌ «عمادالدین‌» یاد کرده‌ است‌.