تأثیر هدیه اعمال خیر به متوفیان در برآورده شدن حاجات
امیرالمومنین علی علیهالسلام در نهج البلاغه در مورد شبهه میفرمایند: «و إنّما سمّیت الشبهه لأنها تشبه الحق» (نهجالبلاغه خطبه ۳۸) شبهه را از این رو شبهه نامیدند زیرا که شباهت به حق دارد.
طرفداران باطل به گونهای سخنان خود را تنظیم میکنند و با آب و تاب بیان می نمایند که مردم آن سخن را حق میپندارند به طوری که واقعیت بر مردم پوشیده میشود. به علت آنکه سخنان انسانهای منحرف شبیه سخنان حق است به آن «شبهه» می گویند اما به سخنانی که مردم را به حق میرساند «دلیل» گفته میشود.
اما «سئوال» معنای دیگری دارد و با شبهه تفاوتهای اساسی دارد. سؤال عبارت است از درخواست معرفت يا آنچه موجب معرفت گردد. پرسش به قصد شناخت يا براي تعريف و تبيين. اگر سؤال به قصد جدل هم مطرح گردد بايد دقيقاً مطابق موضوع خود باشد كه در شبهه چنين نيست.
سؤال را به معناي اعتراض و سائل را به معناي معترض نيز به كار بردهاند. بنابراين سائل (معترض) كسي است كه حكمي را كه مورد ادعاي كسي است نفي كند بدون اينكه دليلي بر نفي خود بياورد ـ و نيز سؤال يا اعتراض به تمام آنچه كسي ادعا كرده است اطلاق ميشود.
اما صرفنظر از تفاوتهای ماهوی سئوال و شبهه پیدایش سؤال در ذهن نشان از سلامت عقل و میل به کمال است. چرا که رشد آدمی مرهون شناخت او از حقایق عالم هستی است. ذهن انسان سالم و عاقل بیوقفه در تلاش است تا بر اساس معلومات قبلی خود، مجهولات فعلی را کشف نموده و حرکت خود به سوي کمال را منطبق بر واقعيات ادامه دهد.
برهمین اساس گروه معارف رجانیوز قصد دارد طی سلسله مطالبی با طرح یکی از موضوعات مبتلا به روز در حوزههای اعتقادی و اجتماعی سئوالات مربوط به این موضوع را مطرح و به پاسخهای آن به صورت متقن و چکیدهوار بپردازد. بدیهی است شاید سئوالات دیگری در ذهن مخاطبان با مطالعه این نوشتار پدید بیاید که میتوانند با درج آن در قسمت نظرات کاربران منتظر پاسخ آن از سوی کارشناسان باشند.
موضوع مطلب حاضر در باره «زیارت» است که با طرح مباحثی از قبیل «فلسفه زیارت»، «زیارت قبر پیامبر(ص) و سایر اولیاء»، «شبهات وهابیت پیرامون شفاعت»، «تشویق به زیارت پیامبر اعظم(ص) در روایات» و در نهایت بررسی «احادیث اهل سنت در باره زیارت قبور برای زنان» با استناد به آیات قرآن و احادیث به چرایی زیارت قبور پرداخته شده است.
این نوشتار را از نظر میگذرانید:
فلسفه زیارت
زیارت در لغت عرب به معنای میل کردن و تمایل به کار رفته است(۱) و در اصطلاح به معنای حضور در نزد مزور به خاطر تکریم و تعظیم او است.(۲)
چگونگی ارتباط زائر با مزور
روح (نفس) انسان موجودی مجرد است و فنا و نابودی در آن راه ندارد، پس هرگز با مرگ نابود نمیشود، بلکه از جهانی کوچک به جهانی وسیع انتقال مییابد. در حقیقت روح از زندان تن رها میگردد. بنابراین، حتی هنگامی که زائر تربت و محل دفن بدن شخصی را زیارت میکند و با او ارتباط برقرار میسازد، این ارتباط از نوع ارتباط زنده با زنده است.
شیخالرئیس ابنسینا میگوید: «زائر که با وجود مادی و روحی خویش به سوی مزور میرود، از نفس مزور استمداد میطلبد تا خیری را تحصیل یا زیانی را دفع کند. نفس مزور نیز به جهت جدا شدن از عالم ماده و مشابهتی که با عقول مجرد یافته است، منشأ اثر فراوان و کاملتری خواهد بود و چون زائر با جسم و جان سراغ مزور رفته است هم بهرههای مادی میبرد و هم فوائد روحی»(۳)
ارتباط روح با محل دفن
درست است که روح مجرد مزور جا و مکان ندارد و لذا انسان زائر میتواند در هر مکان و زمانی به او توجه کرده و از او طلب یاری کند، ولی به لحاظ عنایت خاصی که نفس مزور به بدن خویش دارد، در کنار آن بدن موقعیت ویژهای ایجاد میشود. در این مکانها فرصت تقرب و بهرهمندی فراهمتر است؛ زیرا روح پس از جدا شدن از بدن باز یک نحوه علاقه و ارتباطی با آن بدن مادی دارد، لذا گاهی مشاهده میشود که برخی از بدنها مدتها پس از قرار گرفتن در زیر خاک پوسیده نمیشوند. هرچند که در نحوه و چگونگی این ارتباط اقوال مختلفی وجود دارد.(۴) به همین جهت در زیارتگاهها حالت معنوی بیشتری در فرد ایجاد میشود و زمینه برای ارتباط روحی مهیاتر است و ذهن انسان از تیرگیهای روزمره پاک و مشغولیتها به حداقل میرسد. در این حالت نفس با داشتن قوت و شرافت افزون، از زیارت بهره میبرد.
زیارت قبر پیامبر صلیالله علیه و آله و سایر اولیاء
ابنتیمیه و وهابیون معتقدند سفر به قصد زیارت مرقد پیامبر و هر مرقد دیگری حرام است و آن را نوعى تقرب به غیرخدا و شرک به حساب مىآورند و میگویند کلیه روایات وارده در این موضوع نیز جعلی است.
صراحت دعوت پیامبر به زیارت قبور
ظاهراً در ابتداى اسلام پیامبر از زیارت قبور نهى مىکرده، امّا بعداً آن را مجاز شمرده و به آن ترغیب کرده است. البته احتمالا دلیل نهى اولیه این است که قبور آن زمان مربوط به مشرکین و بتپرستان بوده است.
«زور القبور فانّها تذکرکم الاخره».(۵) «فزوروها فانّها تزهد فى الدنیا...».(۶) «فانّه یرِّ القلب و یدمع العینى...».(۷)
تمامى اینها حاکى از آن است که زیارت قبور موجب کاهش دلبستگى به دنیا و عبرتآموزى و توجه به آخرت است.
نقدی بر اندیشه ابنتیمیه
محمّدابوزهره از منتقدان معاصر مصر در کتابى راجع به ابنتیمیّه در این مورد او را مورد انتقاد قرار مىدهد و مىگوید:
«ما مخالف ابنتیمیّه هستیم که تبرّک به زیارت قبر پیامبر را منع کرده است؛ زیرا منظور ما از تبرّک، عبادت و تقرّب به خدا به واسطه مکان مشخص نیست، بلکه مقصود یادآورى و کسب عبرت و بصیرت است و کدامین مسلمان است که زندگى پیامبر و سیره هدایت و جنگها و جهاد آن بزرگوار را بداند و در سفر به مدینه حضور پیامبر را احساس نکند یا عبرت نگیرد و روحانیت اسلام و عظمت پیامبر را درنیابد. مگر آنکه چنین انسانى از یاد خدا اعراض کرده و کوردل شده باشد»(۸)
توسل
در زمینه توسل به ارواح طیّبه و طلب دعا از آنان به درگاه الهى نیز مشابه مسئله شفاعت، وهابیون معتقد به شرک و بدعت هستند، اما به چند دلیل این عقیده درست نیست:
۱. آیات قرآن و سیره پیامبر
در آیه ۶۴ سوره نساء آمده است: «و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفرواللّه واستغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه تواباً رحیماً؛ و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مىآمدند و از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش مىكرد قطعا خدا را توبهپذير مهربان مىيافتند»
عثمانبن ضیف روایت میکند پیامبر صلیالله علیه و آله به مرد نابینا که طلب دعا از ایشان کرده بود، فرمود:
وضو گرفته دو رکعت نماز بخوان و سپس بگو: "اللهم انى اسالک واتوجه الیک بنبیک نبى الرحمة. یا محمد انى اتوجه بک الى ربى فى حاجتى للتغنى. اللهم ثفعه لى"
این حدیث که در سنن ابنماجه، صحیح ترمذى، مسنداحمد، مستدرک حاکم و مسانید دیگر ذکر گردیده است، نشان مىدهد که سؤال از پیامبر به خاطر نزدیکتر بودن او به خداوند است و همچنین نشان میدهد مستقیماً مىتوان خطاب به پیامبر از او طلب دعا کرد.
۲. اعتبار مشروعیت توسل در نظر علماى اهل سنت
قاضى عیاض روایت کرده که ابوجعفر منصور در مسجد پیامبر صلیالله علیه و آله با مالکبن انس روبرو شد و از او پرسید آیا رو به قبله دعا کنیم یا رو به سوى پیامبر؟ مالک جواب داد: چرا رخسار خود را از پیامبر برمىگردانى در حالى که او وسیله تو و پدرت آدم تا روز قیامت است. رو به جانب قبر کن و او را شفیع خود قرار ده تا نزد خداوند شفاعتت کند.(۹)
عمر نیز به عباس عموى پیامبر متوسل مىشد تا او را استسقاء نماید.(۱۰)
۳. تایید سیره عملى علماى اهل سنّت
خطیب بغدادى در تاریخ خود مىگوید: در سمت غرب بالاى شهر، مقابر قریش است که در آن موسىبن جعفر علیهالسلام و جمعى دیگر مدفون هستند. پس با واسطه از ابوعلى خلال شیخ حنابله نقل مىکند: «ما همّنى امر فقصدت قبر موسىبن جعفر فتوسلت به الّا نهل اله تعالى لى ما احب»(۱۱)
ملاحظه مىشود که شیخ حنابله به قبر امام هفتم شیعیان متوسل مىشده است.
همچنین خطیب در تاریخ خود از شافعى نقل مىکند:
«من به مزار ابوضیفه تبرّک جسته و همه روزه آن را زیارت مىکنم و چون مرا حاجتى رسد، دو رکعت نماز گزارده و در کنار قبر او از خداوند حاجتم را مىخواهم و هنوز دور نشده روا مىشود.»(۱۲)
شبهات وهابیت پیرامون شفاعت
در پاسخ به این شبهه وهابیت که طلب شفاعت از غیرخداوند صحیح نیست و فقط باید از خود خداوند درخواست کرد، باید گفت:
اولا: طلب شفاعت همان طلب دعاست. یعنى ما از افراد موجه یا ارواح مقدّسه و یا ملائکه الهى مىخواهیم براى ما دعا و طلب آمرزش کنند و این درخواست از پیامبر یا صالحان امرى پسندیده است که وهابیون نیز در هنگام زنده بودن فرد آن را جائز مىشمرند.
نیشابورى در تفسیر خویش در ذیل آیه شریفه «مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا...»(۱۳) مىگوید: شفاعت به درگاه خداوند همان دعا کردن شخص مسلمان است.
فخررازى در تفسیر آیه شریفه «وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً»(۱۴) مىگوید: این آیه نشان مىدهد که ملائکه انسانهاى گناهکار را شفاعت مىکنند.(تفسیر مفاتیح الجنان) پس اگر ما از فرشتگان چنین تقاضایى بکنیم مرتکب خلافى نشدهایم.
همچنین خداوند به پیامبر مىفرماید: «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ»(۱۵)
ثانیاً: اینکه وهابیون طلب دعا از فرد پس از مرگ او را جایز نمیدانند و اعتقاد دارند نمىتوان از پیامبر یا ائمه یا سایرین پس از مرگ طلب دعا کرد، نیز نادرست است؛ زیرا براساس آیات و روایات، پیامبر و ائمه و شهدا و نظایر آنان با مرگ نمىمیرند
«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»(۱۶)
حضرت على علیهالسلام پس از تغسیل پیامبر صلیالله علیه و آله خطاب به ایشان فرمود:
«بابى انت و امّى اذکرنا عند ربک واجعلنا من بالک؛ پدر و مادرم به فدایت ما را نزد پدوردگارت یاد کن و ما را به خاطر داشته باش»(۱۷)
ابوبکر نیز پس از وفات پیامبر، خطاب به جسد مطهر ایشان گفت:
«بابى انت و امّى طبت حیّاً و میّتاً و اذکرنا عند ربکً»(۱۸)
شرک و آنچه توجیه عبادى و توحید افعالى را مخدوش مىسازد، آن است که ما غیر خدا را قادر بالاستقلال بدانیم و او را به جاى خداوند قرار دهیم. حال آنکه چنین نیست و ما تنها آنان را به واسطه آبرویى که در نظر خداوند دارند، واسطه بین خود و معبود قرار مىدهیم.
«والذین لایدعون مع اله الهاً آخر..»(۱۹) «و یعبدون من دون الله ما لایفرّهم و لاینفعهم و یقولون هولاء شفعاءنا عندالله»(۲۰)
باز ملاحظه مىگردد که بحث «عبادت غیرخدا» مطرح است.
«و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنى فتنفخ فیها فتکون طیراً باذنى..»(۲۱)
این آیه نیز نشان میدهد اگر حضرت عیسى علیهالسلام یا سایر اولیاء الهى قدرتى دارند، همه "باذن اللّه" است و هیچکس از خود مستقلا قدرتى ندارد، لذا اگر ما با این دیدگاه از اولیاء الهى طلب دعا و شفاعت کنیم، مشکلى ایجاد نمیشود.
تشویق به زیارت پیامبر صلیالله علیه و آله در روایات
جمع بسیاری از راویان، همچنین مجموعه فراوانی از مؤلفان، به نقل احادیث مربوط به زیارت قبر رسول خدا صلیالله علیه و آله و فضیلت و ثواب آن پرداختهاند که به چند نمونه اشاره میکنیم.
«من زار قبری وجبت له شفاعتی؛ هر کس قبر مرا زیارت کند، شفاعت من برای او واجب است»(۲۲)
«من جاءنی زائرا لاتعمله - لاتحمله - الا زیارتی، کان حقا علی ان اکون له شفیعا یوم القیامة؛ هرکس به زیارت من آید و جز زیارت من قصد و انگیزهای نداشته باشد، بر من است که روز قیامت شفیع او باشم»(۲۳)
«من حج فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی؛ هرکس حج به جا آورد و پس از وفات من قبر مرا زیارت کند، همچون کسی است که در حال حیاتم مرا دیدار کرده است»(۲۴)
«من حج البیت و لم یزرنی فقد جفانی؛ هر کس به زیارت حج رود، ولی مرا زیارت نکند، بر من جفا کرده است»(۲۵)
«من زار قبری او من زارنی کنت له شفیعا او شهیدا و من مات فی احد الحرمین بعثه الله عزوجل فی الامنین یوم القیامة؛ هرکس قبر مرا (یا: مرا) زیارت کند، برای او شفیع و شاهد خواهم بود و هرکس در یکی از دو حرم (مکه و مدینه) بمیرد، خداوند روز قیامت او را در زمره ایمنان بر میانگیزد»(۲۶)
«من زارنی بعد وفاتی و سلم علی رددت علیهالسلام، عشرا و زاره عشرة من الملائکة کلهم یسلمون علیه و من سلم علی فی بیته رد الله تعالی علی روحی حتی اسلم علیه؛ هرکس پس از وفاتم به زیارت من آید و بر من سلام دهد، من ده بار پاسخش را خواهم داد و ده نفر از فرشتگان او را زیارت میکنند و همه بر او سلام میدهند و هرکس در خانهاش بر من سلام دهد، خداوند روحم را به من بر میگرداند تا بر او سلام دهم»(۲۷)
سخن پیشوایان مذاهب چهارگانه در باره زیارت قبر پیامبر اعظم(ص)
پیرامون زیارت قبر پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله از دیرباز تاکنون، پیشوایان مذاهب چهارگانه سخنانی گفتهاند که کلام آنان قابل توجه است. برخی از این سخنان روشن و گویا را میآوریم:
حسینبن حسن حلیمی جرجانی شافعی (متوفای ۴۰۳): امروز، از جمله کارهای مربوط به گرامیداشت پیامبر اکرم، زیارت اوست.(۲۸)
احمدبن محمد محاملی شافعی (متوفای ۴۲۵): مستحب است حاجی وقتی از اعمال حج در مکه فارغ شد، قبر پیامبر (ص) را زیارت کند.(۲۹)
قاضی طاهربن عبدالله طبری (متوفای ۴۵۰): مستحب است که حاجی پس از انجام حج و عمره، پیامبر (ص) را زیارت کند.
محیی الدین نووی شافعی (متوفای حدود ۶۷۷): پس از فراغت از حج، مستحب است نوشیدن آب زمزم و زیارت قبر رسول خدا (ص).(۳۰)
قاضی ابوالعباس احمد سروجی حنفی (متوفای ۷۱۰): هرگاه حجاج و عمره کنندگان از مکه بازگشتند، روی به جانب مدینه منوره و زیارت قبر رسول اکرم (ص) کنند، که این از پسندیدهترین تلاشهاست.(۳۱)
نورالدین سمهودی (متوفای ۹۱۱): همه علما بر استحباب زیارت قبور برای مردان اتفاق نظر دارند. قبر شریف پیامبر، دلائل ویژهای دارد. درزیارت قبر آن حضرت، فرقی میان زنان و مردان نیست و بر زنان نیز مستحب است.(۳۲)
پیش از همه اینها، آداب و سننی که در مورد زیارت روایت شده است، نشان دهنده جواز و استحباب زیارت و مشروعیت آن است. اگر اصل زیارت، مستحب و مطلوب نبود، در آداب زیارت و زائر این همه روایات نقل نمیشد.
تأثیر هدیه اعمال خیر در برآورده شدن حاجات
از نظر اسلام، انسان پس از مرگ نیز داراى حیات برزخى است؛ از اینرو زیارت اموات، دیدار با بدنهاى پوسیده و بیجان نیست، بلکه زیارت ارواحى است که در عالم برزخ، زندگى میکنند و از دیدار با آنها، شاد میگردند و ارتباط با آنان، عبرتآموز و در زندگى مادّى و معنوى انسان مؤثّر است؛ لذا هدیه دادن اعمال نیک به اموات، بویژه اولیای الهی و پدر و مادر، در برآورده شدن حاجات مؤثر است.
امام علی علیهالسلام میفرماید:
«بر سر قبر حقداران بروید و آنها را زیارت کنید و کنار آن قبرها از خدا روزى بطلبید، مردگان به دیدار شما خرسند میشوند»(۳۳)
«به زیارت مردگانتان بروید که آنها با زیارت شما خوشحال میشوند. انسان، در نزد قبر پدر و مادرش، پس از آنکه برایشان دعا کرد، حاجتش را بخواهد»(۳۴)
آداب ورود به قبرستان
امام صادق علیهالسلام فرمود: اینگونه بر اهل قبور سلام میدهی: «السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُؤْمِنِینَ رَحِمَ اللَّهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَ الْمُسْتَأْخِرِینَ وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِکُمْ لَاحِقُونَ»(۳۵)
هنگام حضور بر سر قبر شخص خاص
امام رضا علیهالسلام میفرماید: «هر کسی که قبر برادر مؤمنش را زیارت کند و دستش را بر قبر او گذاشته و هفت مرتبه سوره قدر را بخواند؛ خداوند او و صاحب قبر را از ترسهای هولناک قیامت محافظت میکند»(۳۶)
زیارت قبور چه روزها و چه ساعاتی از شبانهروز
در برخی از روایات چنین وارد شده که روز شنبه،(۳۷) دوشنبه، پنجشنبه و روز جمعه برای زیارت قبور مناسب و مستحب است.(۳۸) در سخنی از پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله چنین روایت شده که ایشان شبهای جمعه به زیارت مدفونین در بقیع میرفتند.(۳۹)
در برخی از روایات از زیارت قبور در شب نهی شده است، در سفارشات پیامبر گرامی اسلام(ص) به ابوذر چنین آمده است: «ای اباذر! به زیارت مردگان برو که تو را به یاد مرگ و آخرت میاندازد و در روز زیارتشان کن و در شب به زیارت آنان نرو!» این روایت برای اولین بار در میان کتابهای حدیثی شیعه؛ مانند «الدعوات» قطبالدین راوندی (متوفّی ۵۷۳ هـ.ق) و اهل سنت بدون سند آمده است و روایت دیگری ظاهراً در اینباره نرسیده، اما فتوا داده شده که زیارت اهل قبور در شب کراهت دارد.(۴۰)
از طرفی روایاتی داریم که نشان میدهد پیامبر و برخی از ائمه علیهمالسلام شبهنگام به زیارت اهل قبور رفتهاند. پیامبر صلیالله علیه و آله شبهای جمعه به بقیع میرفت و میفرمود: «السّلام علیکم یا اهل الدّیار» و سه مرتبه میفرمود: «رَحِمَکُم اللَّه»(۴۱)
همچنین امام صادق علیهالسلام وقتى که شبانگاه به قبرستان میرفت، میفرمود: «اى اهل قبور! چه شده است که هر چه شما را صدا میزنم، جواب نمیدهید؟» آنگاه میفرمود: «به خدا سوگند، میان آنها و پاسخ گفتن فاصله افتاده است! و گویا ما هم نظیر ایشان خواهیم شد» سپس رو به قبله تا طلوع آفتاب میایستاد.(۴۲)
اگرچه روایت اول به سند متصل به ما رسیده است، ولی حدیث دوم برای اولین بار در مجموعه کتابهای حدیثی اوایل قرن هفتم(۴۳) وارد شده است.
چند روایت دیگر
در روایتی طولانی که در کتاب «الکافی» و به سند متصل و صحیح نقل شده است؛ از امام باقر علیهالسلام درباره اعتقاد مردم به نشأت گرفتن آب فرات از بهشت دنیوی سؤال شد. ایشان ضمن تأیید این مطلب میفرماید: «برای خداوند در مغرب بهشتی است(۴۴) که آب فرات از آن نشئت میگیرید و ارواح مؤمنان عصرگاه و در ابتدای شب(۴۵) از قبرهایشان خارج و به آن منطقه وارد شده و از میوهها و نعمتهای آن متنعم میشوند و با طلوع فجر صادق، از بهشت(زمینی) خارج و بین آسمان و زمین قرار گرفته و در رفت و آمدند و با طلوع آفتاب به قبرهای خود باز میگردند...».(۴۶)
در این روایت، به خوبی بیان شده است که ارواح مؤمنان در ابتدای شب از قبورشان خارج شده و در منطقهای دیگر متنعم میشوند و گویا در تمام روز به این وعده که میهمان نعمتهای الهی هستند، چشم دوختهاند.
از طرفی همانطور که در روایات نقل شده، صاحب قبر از زیارت قبرش توسط دیگران اطلاع پیدا کرده و با کسی که به زیارتش آمده است انس میگیرد و نمیخواهد از او جدا شود به گونهای که اگر آن شخص از قبرش فاصله گیرد، دلتنگ میشود.(۴۷) پس میتوان اینگونه فهمید که انس گرفتن با زائرِ قبر؛ در زمانی است که روح مؤمن در قبرش بوده باشد(روز هنگام).
علت زیارت پیامبر و امام صادق علیهمالصلوة و السلام در شب
همانطور که در دو روایت مربوط؛ ذکر شد، زیارت این دو بزرگوار بر سر مزار شخص خاصی نبوده و برای همه اهل قبور بوده است نه آنکه بر سر مزار شخص خاصی بروند. در روایت پیامبر صلیالله علیه و آله آمده که فرمود: «سلام بر شما ای اهل این سرزمین...»
پس بین این دو دسته از روایات هم میتوان اینگونه جمع کرد که وارد قبرستان شدن جهت تنبّه و درس گرفتن از عاقبت دیگران و یا زیارت عمومی اهل قبور در شب اشکالی ندارد و آنچه کراهت دارد زیارت قبر افراد مشخص است؛ زیرا در این صورت است که آنان از ضیافت شب هنگام خود باز میمانند.
احادیث اهل سنت درباره ممنوعیت زیارت قبور برای زنان
عبدالله فرزند عمروبن عاص میگوید ما همراه پیامبر صلیالله علیه و آله در مسیری حرکت میکردیم که ناگاه ایشان بانویی را دیدند که گمان میکردیم ناشناس است، اما بعد از رفتن ایشان به سمت آن بانو، فهمیدیم که او، فاطمه زهرا سلامالله علیهاست. پیامبر از دخترش پرسید: ای فاطمه! چه شده که از خانهات بیرون آمدی؟ ایشان پاسخ داد: شخصی از یک خانواده، فوت شده بود و من دلم به حالشان سوخت و برای عرض تسلیت، همراه آنان حرکت کردم. پیامبر صلیالله علیه و آله مجدداً پرسیدند: آیا تا قبرستان همراه آنها بودی؟! ایشان پاسخ دادند که با تمام آنچه از شما در مذمّت این کار شنیده بودم، چگونه به قبرستان میرفتم؟! پیامبر صلیالله علیه و آله با شنیدن این پاسخ، فرمودند: اگر به آنجا میرفتی، هرگز داخل بهشت نمیشدی!(۴۸)
در روایت دیگری از ابوهریره از پیامبر صلیالله علیه و آله نقل شده: «لعنالله زوّارات القبور» ایشان زنانی دائما در قبرستانها هستند(۴۹) را لعن کرده است.(۵۰)
در مذهب شیعه، با توجه به اصول کلی حاکم بر شناخت مفهوم حدیث (درایه) و راویان آن (رجال)، روایات یاد شده از هر دو دیدگاه رجال و درایه، مورد پذیرش نیست.