همیشه باید در دستگاه امام حسین (ع) غواص باشی / هیچ جلسه ای برایم همچو شب های توسل به حضرت رقیه نمی شود / ما نوکر روایتیم! / کربلا یافتنی است بافتنی نیست

کد خبر: 5155
در روضه هایی که حاج آقا مجتبی می خواندند گاهی چیزی می گفتند که انسان تعجب می کرد و قبلا نشنیده بودیم چون یک مرجع داشت می خواند چون تتبع داشت تحقیق داشت ...

وارث: در بخش نخست این مصاحبه، شیخ محمود ریاضت گفت: "رویکرد مخاطبان هیئتی دو سه سالی است تغییر کرده و حتی در هیأت‌هایی که غلبه با مداحان است و به اصطلاح مداح محور است". به نظر ایشان، همه هیأت‌ها باید امام حسین (ع) محور باشند. باید اهل‌بیت محور باشند. بقیه در حال نوکری هستند. چه کسی که در کسوت مداحی نوکری می‌کند چه کسی که در کسوت سخنران، آشپز، کفشداری و ....

حجت الاسلام ریاضت جمعیت را ملاک نمی داند و می گوید: "دوستانی که ما را می شناسند می دانند که ما برایمان جمعیت ملاک نیست گاهی اوقات به جلسه ای میرویم و میگویند شرمنده جمعیت نیامده من این اصطلاح را همیشه از استاد بزرگوارم آقای مجتهدی(ره) به یاد دارم و به همه گفته ام.همیشه من دلداری میدهم میگویم از فرش تا عرش نشسته اند نگران نباشید. "

در ادامه بخش دوم این گفتگو را می خوانید.

وارث:شما خودتان چقدر مقید هستید که روضه جدید بخوانید؟ منظورم این است که دنبال منبعی بگردید که به طور مثال چیزی پیدا کنید که حرف ناگفته باشد؟

ببینید ما چیزهای ناگفته زیاد داریم چون معمولا خیلی از روضه هایی که خوانده می شود از افواه گرفته شده یعنی از دهان گرفتند و خوانده اند، خیلی نرفتند خودشان پیدا کنند در حالی که ما در مقاتل یک عبارت هایی داریم که میتواند نوآوری ایجاد کند در روضه، در حال. مثلا این عبارتی که اینجا به کار رفته در کل مقاتل اهل بیت دوجا به کار رفته. چرا دوجا به کار رفته؟ شباهتش چیست؟

وارث: مثل آن کاری که آقا شیخ جعفر در خصائص کرده اند که امام حسین مثلا سه جا بلند بلند گریه کردند؟

بله. ببینید اینها نکاتی است که در مقاتل وجود دارد آن محقق بودن اهل تتبّع بودن آن منبری و روضه خوان است. ببینید مردم ما از بی کسی گیر ما افتادند. آقای مجتهدی فرمودند: روزی تهران کسی منبر نمیرفت مگر اینکه مجتهد بود،صاحب رساله بود شعر نمیگفت مگر اینکه قریب الاجتهاد بود خب این یعنی چه؟ کسی که مجتهد است در آیات و روایات، در تاریخی که مربوط به اهل بیت است، تتبّع دارد. شما ببینید در روضه هایی که حاج آقا مجتبی میخواندند گاهی چیزی میگفتند که انسان تعجب میکرد و قبلا نشنیده بودیم چون یک مرجع داشت میخواند چون تتبع داشت تحقیق داشت حالا مردم از بی کسی گیر ریاضت افتاده اند.

امام حسین آنقدر کرم دارند به خاطر کرمشان آنقدر خودشان را پایین آوردند که ریاضت روی منبر میرود برایشان گریه میکند. پس شما دیگر پایین تر نیاوریدشان، من کجا وامام حسین کجا،من کجا و برای امام حسین (علیه السلام) صحبت کردن کجا! پس من نباید دیگر کاری کنم که امام حسین(علیه السلام) پایین تر بیاید. ببینید ان سه اصلی که حضرت آقا سال گذشته به خطبا و ذاکرین فرمودند، باید رعایت شود من فکر میکنم هم منبر هم روضه هم فضایشان چه قبل و چه بعد، چه زمانی که سخنران است، چه زمانی که مداح است چه قبل از شروع جلسه و آماده سازی این سه اصل اگر در روضه خوانی، در تتبع ما اگر رعایت شود یک نوآوری میشود هم نوآوری ها تبدیل به بدعت نمیشود چون الان خیلی ها به دنبال نو آوریند، ولی به جای آن دارند بدعت ایجاد میکنند و دارند از مسیر، خارجش میکنند نوآوری با بدعت تفاوت دارد خب آقا فرمودند که عاشورا یک حادثه نیست یک فرهنگ است و این فرهنگ هم بر سه اصل استوار است:

1. تفکر و منطق

2.حماسه و رشادت

3. عاطفه و احساس،شور واشک.

حضرت آقا فرمودند که این تفکر و منطق، این حماسه و رشادت تحت الشعاع عاطفه و شور قرار نگیرد و برعکس. حال کدام منبری موفق است؟! منبری ای که هیئتی باشد. یعنی چه یعنی این منطق و شعور را با اشک همراه کند نه اینکه منطق و شعور را بگوید و بعد بگوید حالا یک روضه ای میخوانم و دیگر آن روضه گریه ندارد دیگر . چون میخواهد یک روضه بخواند سر ساعت تحویل دهد.یک کنفرانس ارائه کرده ولی چون فضایش هیئتی است یک سلام هم آخرش به امام حسین(علیه السلام) میدهد چون خیلی ها را دیده اید مثلا میخواهند یک توسل داشته باشند یک فرازی از دعای توسل را میخوانند و تمام میکنند. اصلا روضه نمی خواند و اسمی از امام حسین(علیه السلام) نمی آورد دیگر.

خیلی از جلساتی که شما می بینید فضا فضای هیئتی نیست و با همین فراز تمام میشود. چرا چون این فقط یا در منطق و تفکر بوده یا فقط در حماسه و رشادت بوده و این اصل سوم را کمرنگ گرفته یا یک منبری را می بینید که از اول هیئت روضه است نه حدیثی دارد نه روایتی در آن است که این هم درست نیست. بله یک وقت شما احادیثی انتخاب می کنید که اشکی است این هنر سخنران است این هنر را یک سخنران باید داشته باشد روز عاشورا دیگر روز تحلیل نیست آن سخنرانی موفق است که روز عاشورا از باء بسم الله که می گوید هم روایت و حدیث خوانده باشد، هم آیه قرآن خوانده و با همین آیه و روایت و حدیث اشک گرفته. این تلفیق این سه اصلی که آقا فرمودند خیلی مهم است ضمن اینکه اشکی هم که گرفتم هر چه به ظهر عاشورا نزدیک شده برسر امام حسین(علیه السلام) هم نزدم بلکه یک حدیث هایی خواندم که اشک گرفته و امام حسین(علیه السلام) هم بالا برده آن عزت و رشادت و حماسه را زنده کرده.

وارث: شما در مجالس شادی اهل بیت هم روضه می خوانید یا نه؟

خیر. من فقط در ولادت امام حسین(علیه السلام) و حضرت عباس(علیه السلام) روضه می خوانم آن هم چون روایت داریم که پیامبر و امیرالمؤمنین(علیهما السلام) گریه کردند. در بقیه مجالس نمی خوانم. میگویم "یفرحون لفرحنا یحزنون لحزننا". در آن مورد هم چون پیامبر گریه کردند، امیرالمؤمنین گریه کردند. در تولد حضرت عباس بوسه زدند و گریه کردند. ما روایت را می خوانیم اگر روایت روضه در آن هست خب مردم گریه می کنند اشک می ریزند. ما روضه نمی خوانیم ما نوکر روایتیم.

وارث:حاج آقا به عنوان یک هیئتی ـ علی الخصوص در دهه اول که اوج کار است ـ فضا اینگونه هست برای خودتان در ساحت شخصی بگویید امشب با بقیه شب ها فرق دارد؟ مثلا شب سوم یا هفتم شما این چنین فرقی دارید؟

بالاخره هر کسی در دوره کاری اش یک انسی داشته به قول معروف بالاخره در یک شب بیشتر لذت می برد و آنها به دلیل کرامت بزرگواری است که به او متوسل می شود که شامل حالمان می شود. من خودم چون خیلی چیزها از سه ساله امام حسین(علیه السلام) گرفتم، در طول سال هیچ جلسه ای برایم شب های توسل به سه ساله امام حسین(علیه السلام) نمی شود .من خودم سفرهای کربلایی که رفتم همه را از سه ساله امام حسین گرفتم. سال 79سفر سوریه و لبنان بودم. توفیق شد شب جمعه ای که شب آخر بود ما غبار روبی حرم حضرت رقیه رفتیم. در ضریح را باز کردند و با گلاب ناب کاشان شستیم. هماهنگ شده بود از طریق سفارت. آنجا حال بسیار عجیبی به من دست داد. اردوی مدرسه بود. بچه های مدرسه را برده بودیم آنجا. به مدیرمان گفتم همین جا از سه ساله بخواهیم  از سال بعد ما سفر کربلا ببریم بچه ها را. امسال برای سیزدهمین بار هم رفتیم. 

خودم اولین بار در سال 79 به کربلا رفتم.اول کاظمین رفتیم. در زمان صدام ملعون، اول کاظمین می بردند بعد سامرا از آنجا نجف و بعد کربلا.

وارث:احساس شخصی خودتان در بار اول چگونه بود؟

اولین بار داستانی دارد. یک باره شد و من در باورم نمی گنجید و تا زمانی هم که برنگشته بودم فکر نمی کردم که رفته ام کربلا و نجف. چون زمان صدام هم خیلی اذیت می کردند و راحت نبود. معمولا دو سه ماه طول می کشید اما برای ما یک هفته ای شد. خیلی عجیب بود و من باور نمی کردم مثل یک خواب بود.خوب آن محدودیت هایی که قبل بوده الان نیست. بالاخره هر کسی به اندازه سعه وجودی خودش. حالا آن موقع ما خواب بودیم بالاخره چند سال هیئتی بودیم .منبری و سینه زن بودیم .خیلی وقتها می گفتیم "جوانی ما به فدات حسین جان،کی میرسیم به کربلات حسین جان" این هم شعار جوانهای آن زمان بود. ولی باور نمیکردم . در این چند سفری که الان مشرف شدیم هر دفعه چیزی گیرمان آمده است. بالاخره کربلا یافتنی است بافتنی نیست که من بگویم در کربلا چه اتفاقی می افتد. جاهای دیگر را انسان می تواند تعریف کند اما کربلا را نه. دریافت هر کسی به اندازه ی آن آمادگی است که ایجاد کرده.

یکی از دوستان ما حدود 70 بار مشرف شده بودند به سفر کربلا که روزی آمد گفت من خیلی رفتم کربلا اما در این سفرها فکر می کنم آن اتفاقی که باید بیفتد، نیفتاده آنچه که باید بشود نشده. یکی از اساتیدمان را که عالمانه اهل دل بود به ایشان معرفی کردم تا جوابش را بگیرد.

یک نکته ای را اینجا در باب اهل دل بودن و شیدایی هم عرض بکنم که اهل دلی باید مبنا داشته باشد. قدیمی ها میگفتند:"هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست،عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود." شیدایی بدون مبنا به درد نمی خورد.عکسی از دوره های قبل کربلا به ما نشان دادند. دسته پیرمردها سیزدهم محرم همه می آیند کربلا. همه کفن پوش. روی کفن هایشان جمله ای نوشته بود که خیلی برایم عجیب بود که منشاء چند بحث شد در دهه های محرم. روی کفن ایشان نوشته بود: "جنونی بالحسین دلیل عقلی" که ما دیوانگی مان برای امام حسین دلیل عقلی دارد که ما این را شعرش کردیم.

عرض میکردم با این دوستمان رفیتیم پیش استادمان و به ایشان گفتیم دوست ما این را می گوید. چند سفر مشرف شده  از نظر مالی توانمند است و مذهبی هم هست، دست به خیر است و وقتشان آزاد است و هر سفری که از عتبات و مکه پیش بیاید می رود ولی می گوید چیزی گیرش نیامده! حال سؤال شد که مگر می شود البته بالاخره ثواب زیارت را بردند اثر داشته است.ولی آن اتفاقی که ما به عنوان یک هیئتی به عنوان کسی که فکر می کنیم اگر برویم کربلا باید چه اتفاقی بیفتد، این استاد ما به ایشان گفتند وقتی میروید کربلا چگونه میروید. دوست ما گفت: ما هر هیئتی را که می بینیم زدند هرکه دارد هوس کرب و بلا بسم الله، اسم می نویسیم و می رویم. تا الان کسی نشده به ما این را بگوید و ما نرویم هرکس به ما گفته می آیی؟ ما میرویم چون هم الحمدلله خدا پولش را داده و هم وقتش را. استاد ما لبخندی زدند و گفتند هوسی میروی کربلا. ایشان تعجب کرد که یعنی چه! گفتند هوسی بروی کربلا همین است.ثواب زیارت را می بری.هر وقت گفتی هر که دارد عطش کرب و بلا بسم الله آن موقع درست میشود. باید عطش داشته باشی.روی پرچم حضرت عباس(علیه السلام) نوشته " السلام علیک یا ساقی عطاشا کربلا" ساقی تشنه های کربلا حضرت عباس است. تو تشنه شو ببین چیزی کف دستت میگذارند یانه. هوسی که میروی همین است.

هیئت هم همین است حضرت فرمودند هرجا مجلس ماست حرم ماست. حال من عطش دارم به این هیئت؟ قدیمی ها یک دعا داشتند آخر هیئت میگفتند عطش ما را نسبت به مصائب حسین(علیه السلام) زیاد کن. چون عطش که باشد انسان میرود دنبالش.

شنیدید که شخصی مهمانی گرفت و گفت کارشناسی آورده ایم تشنه شناس است سر سفره آب نگذاشیم و نمک غذا را هم بیشتر کردیم که اوب گوید چه کسی تشنه است و ما به او آب بدهیم. مهمانها غذارا خوردند و برخی ابراز تشنگی کردند ولی او میگفت تشنه شان نیست تا یک نفر از فرط تشنگی گلویش گرفت و از سر سفره برخاست.گفت این شخص تشنه است.حال ما باید هیئت را اینگونه ببینیم.سخنران و مداح و مستمع اگر عطش داشته باشند؛میشود هیئت. در یک کلام هیئت یعنی عطش. هیئت عطش میخواهد یعنی اگر من عطش داشته باشم نسبت به اباعبدلله دیگر نباید روی منبر و جای دیگر برای من فرق داشته باشد.به قول استاد ما خدا رحمت کند آقا سید علی میر هادی می فرمودند که خیلی وقتها آنچه که جای دیگر گیر می آید پای منبر گیر نمی آید. این بستگی به آن عطش دارد که من عطشم در چیست. چرا؟ چون من وقتی منبر میروم مطرح هستم در دوربین هستم درسایت و اینترنت همه مرا می بینند و به قول شما رسانه هستم خب اینجا نمی خواهم بگویم اخلاصش کم میشود ولی ممکن است اخلاصش کم شود. بالاخره در کل با توجه به مطرح شدن من. آن آشپز را کسی نمی بیند،کمک آشپز را کسی نمی بیند باز غذای آشپز را می خورند تعریف میکنند ولی کمک آشپز را کسی نمی بیند. ولی امام حسین(علیه السلام) این را می بیند. مردم ما بیشترشان عطش دارند می بینیم هر سال جمعیت بیشتر میشود.

وارث:شما فرمودید چند وقتی میرفتید پای صحبت های حاج آقا مجتبی از روضه های محرم حاج آقا خاطره ای دارید؟ از جلسات و روضه ها در ذهنتان چیزی مانده؟

نمیدانم کدام سال بود که ایشان روضه زهیر را خواندند، شب اصحاب که رسم است معمولا شب چهارم یکی حر  میخواند یکی طفلان زینب(س) را میخواند، حاج آقا مجتبی روضه زهیر را خواندند .یادم است سه چهار نفر از حال رفتند چون جمله ای حاج آقا مجتبی فرمودند به این شکل که: "من دوسال همه کتب تاریخ را ورق زدم، همه مقاتل را ورق زدم که ببینم زهیر که عثمانی مذهب بود وقتی رفت در خیمه اباعبدالله الحسین(ع)، ایشان چه چیزی به او گفت که وقتی بیرون آمد، دیدن برافروخته است.همه را فرستاد سرکار.به همسرش گفت حکم طلاق با خودت، مهریه اش را داد، خرجش را پرداخت کرد و به مباشرش گفت کنیز ها را آزاد کند و بدهی ها را پرداخت و طلب ها را وصول کند. هر چه ماند صدقه بدهد.گفت:من میروم.پرسیدند زهیر کجا میروی؟( کنتُ عثمانیا صرتُ حسینیا) همه هم گفتند ملاقات خیلی کوتاه بود و معطلی نداشته،  من تمام سخنرانی های خطبای عالمان مجتهد را بررسی کردم ببینم اینها از زهیر چیزی می گویند؟، که ما پیدا نکردیم دیدم نه! همه می گویند زهیر رفت در خیمه طولی نکشید آمد بیرون." این جمله را که حاج آقا مجتبی فرمودند، دوسال بررسی کردم و پیدا نکردم، بعد به یک نتیجه رسیدم، وقتی نتیجه را گفت سه چهار نفر از حال رفتند. که اینکه من به این نتیجه رسیدم امام حسین(ع) چیزی نفرمودند به زهیر فقط یک نگاه کردند به او. این را که گفتند، مجلس دگرگون شد. بعد حاج آقا مجتبی فرمودند: "آقاجان به ما از آن نگاه ها میکنی ما عثمانی نبودیم، در جنگ صفین برابر امیرالمونین(علیه السلام) شمشیر نکشیدیم."

حالا ببینید بعداً می شود سپر امام حسین(ع) در نماز با سعید بن عبدالله. که زهیر به سعید می گوید ما باید به صورت ضربدری حرکت کنیم که تیرها فقط به ما بخورد. یک تیر هم نباید به عقب برگزدد. یکی دوازده تیر خورد و دیگری چهار ده تا. بعد از اینکه امام حسین(علیه السلام) نمازشان تمام شد، روی پای حضرت افتاد چشم باز کرد، دیگر رمق نداشت، چون خون زیادی از ایشان رفته بود.به حضرت گفت" أرضیت منی یا اباعبدالله" راضی شدی از من؟ حضرت میگویند "جزاک لله خیرا" خدا جزای خیر به شما بدهد. " أنت أمامی فی الجنة" تو جلوی من در بهشت راه میروی. حضرت اینچنین سخنی به حبیب نگفتند. اگر آن عطش بیاید...

زهیر یک لحظه احساس عطش کرد، احساس نیاز کرد که باید برود، اگر در هیئت ما آن عطش ایجاد بشود، آن نگاه می آید. این را هم بدانید که هیئت دست ما نیست، حال جلسه، دست سخنران نیست، من خیلی وقت ها برایم پیش آمده است که یک بحث خیلی عالی و خوب آماده کرده ام، روی منبر نشستم بعد که پایین آمدم، متوجه شدم که این حرفهایی که من زدم هیچ کدامش آن حرفایی نبود که آماده کرده بودم. من وظیفه ام را انجام دادم، مطالعه کردم و آن میشود هیئت، آن میشود عطش، آنی که ما بدانیم گریه نمی کنیم.

بعضی آقایان خودشان میدانند من نمی خواهم جسارت کنم به اهل منبر . گاهی اوقات می گویند اگر این که من میگویم نشود گریه هایی که کردی من راضی نیستم! یعنی چه؟ مگر من گریاندم؟ مگر برای من گریه کردی؟ من اگر سوزی هم هست امام حسین (ع) لطف کردند در حنجره من قرار دادند. حالا اگر آقا این کار را بکنید من راضی نیستم، یعنی چه!مگر مردم، زائرین اباعبدالله یا نوکران ابا عبدلله برای ما گریه کردند؟! برای مصیبت آقا گریه کردند. با این تفاضیل بعضی ها میگویند من اگر بخواهم جوری گریه می اندازم تا صبح گریه کنی و آروم نشوی. این تعابیر دیگر تعابیر خیلی درستی نیست اینکه ما خودمان را همه کاره بدانیم در دستگاه امام حسین(ع)غلط است. ما نوکریم آقای مجتهدی میفرمایند: شما چراغ را روشن کن بقیه اش به شما ربطی ندارد.

وارث:تشکر از شما خیلی زحمت دادیم .حال اگر حرف آخری، نکته ای، مطلبی دارید بفرمایید؟

ما می گوییم امام حسین(ع) یک اقیانوس بیکران است (بر اساس روایت) و مانند روایت هم میگوییم این اقیانوسی است که از چهار طرف ساحل ندارد خیلی هم عمیق است. هر کسی به اندازه ظرف خودش میتواند بردارد یک عده فقط می توانند روی این اقیانوس فقط بایستند، خودشان را نگه دارند و چیزی که گیرشان می آید، ممکن است چندقطره از این آب اقیانوس به دهانشان برود، بعضی ها روی آب می خوابند ممکن است لذت روی آب خوابیدن را ببرند، بعضی ها سه چهار متر میروند پایین تر، چیزی صید میکنند، بعضی ها ده متر میروند پایین تر، ولی بعضی ها غواصی بلدند. همیشه باید در دستگاه امام حسین (ع) غواص باشی. شما روز تاسوعا می رفتید خیابان زرتشت می دیدید ارمنی ها برای امام حسین تکیه زدند سیاهی زدند، دیگ هم بار گذاشتند دارند خرج میدهند. شما یزد تشریف ببرید، هموطن های زرتشتی ما برای امام حسین(ع)، حسینیه زدند، تکیه دارند برای امام حسین(ع)، برنامه می گیرند، این عرصه بین المللی است اختصاصی به شیعیان ندارد ولی خب ما یک مقدار باید برویم پایین تر در این اقیانوس. چیزهایی باید به دست بیاوریم، کاری که حر کرد، این بود روی آب ایستاد، شیرجه زد و در عمق دریا رفت و صید کرد و برد. اما کاری که حبیب کرد غواصی بود! این ها مروارید گیرشان آمد، الماس گیرشان آمد ضمن اینکه غواص وقتی می رود پایین الماس را بگیرد، آن زیبایی های کف دریا را هم می بیند. حبیب چیزهایی دید از این مروارید، که شب عاشورا مست شده بود از خود بیخود شده بود. چرا بیخود شد؟ حبیب خیلی متمول بود اما اسیر نبود. در این اقیانوس غواصی کرد، مروارید را پیدا کرد اما به مروارید هم مشغول نشد، زیبایی اطراف این صدف را دید دیگر بیخود شد از خودش. مروارید شده که برای سرش صد دینار بیشتر جایزه گذاشتند و تعیین کردند. خب خیلی ها به شهادت رسیدند اما چرا برای حبیب صد دینار بیشتر گذاشتند؟ چون او غواصی کرده بود.

به عنوان کلام آخر، من فکر کنم هیئتی،سخنران، مداح، وقتی هیئتی است که غواصی بلد باشد در این اقیانوس، اول برای خودش مروارید را پیدا کند، بعد راهگشا باشد

با تشکر بسیار از جنابعالی.



مصاحبه از: صابر سخندان