حجت الاسلام موسوی مطلق: تمام بدبختی های انسان از دروغ است
وارث: مراسم شب شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق و مداحی حاج امیر کرمانشاهی در هیئت انصار الحجة شهر مشهد برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام موسوی مطلق را می خوانید:
![حجت الاسلام موسوی مطلق: تمام بدبختی های انسان از دروغ است حجت الاسلام موسوی مطلق: تمام بدبختی های انسان از دروغ است](/files/fa/news/1395/2/14/249355_752.jpg)
لزوم یاری امام با قلب، لسان و دست اثرگذار
یک روایت عرض می کنم که خطاب به هشام است که جایگاه والایی نزد ائمه معصومین علیهم السلام داشته است. ما راجع به اصحاب ائمه خیلی اطلاعات نداریم. مگر درباره ی سلمان که درباره اش فرمودند سلمان از اهل بیت است. همه وظیفه داریم اصحاب ائمه معصومین را به مردم معرفی کنیم. امام صادق علیه السلام درباره هشام فرمودند: هَذَا نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ يَدِه1؛ هشام یاری می کند ما را با قلب، لسان و دستش. یعنی قلب چنان تحت تصرف امامش قرار گرفته که ذره ای تردید در وجودش نیست. از امام صادق علیه السلام پرسیدند چرا سلمان نزد شما تا این اندازه عزیز بود؟ حضرت فرمود سلمان خواست امیرالمومنین علیه السلام را بر خواست خودش مقدم می داشت.
انسان با قلبش می تواند امام را یاری کند. اگر قلبت با امام بود، بعد زبان و دستت می تواند یاری اثرگذار بکند. خیلی ها با لسان از اهل بیت دفاع می کنند اما ممکن است اثری نداشته باشد. اما گاهی یک عالم یا شهیدی حرفی را می زند و اثرش تا سالها می ماند چون قلبش واقعا امام را پذیرفته است. اگر ذره ای تردید در قلب باشد انسان نمی تواند امامش را یاری کند. ما چقدر از امام دفاع کرده ایم؟ هشام مصلحت اندیشی نمی کرد، مگر در مواردی که امام دعوت به تقیه می کرده است. با لسانش از امام دفاع می کرد. کسی یارای مقابله با هشام در بحثها نداشت. هشامی که ارج و قربی نزد ائمه پیدا کرده است به سبب یاری کردن است، با قلب، لسان و دستش.
حضرت در جای دیگر فرمودند: پیروی از هشام، پیروی از ماست. هرکس با هشام مخالفت کند با ما اهل بیت مخالفت کرده است. بعضی از دوستان اهل بیت علیهم السلام، به جایگاهی می رسند که اطاعت از آنها اطاعت از پیغمبر صلی الله علیه و اله است. در یک موردی به جناب هشام تهمت زده بودند. حضرت رضا علیه السلام فرمودند: هشام را دوست بدارید. به شیعیانم بگویید که امام ما را امر به دوستی و ولایت هشام کرده است. او از کارگزاران مخصوص و اصحاب سر مخصوص حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام بوده است.
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: يا هشام، إنَّ لله على النَّاس حجَّتين؛ حجّة ظاهرة وحجّة باطنة، فأمّا الظّاهرة
عقلی که در عرف مردم است، عقل دیگری است و عموما عقل معاش است. عامه ی مردم، کسی را که زرنگ باشد و امور دنیایی اش را بچرخاند، عاقل گویند. یا کسی که بتواند مجموعه ای را مدیریت کند را عاقل می گویند. فلاسفه از عقل تعریف دیگری دارند که عقول عشره است. ما با این تعاریف کاری نداریم چون دردی از ما دوا نمی کند و صرفا بازی با الفاظ است. ما باید ببینیم ائمه معصومین علیهم السلام چه تعریفی از عقل کرده اند. همانطور که شادی و غم از چهره ی انسان معلوم می شود، تعریف آن مشخص می شود. برای تعریف عقل هم باید ببینیم خروجی عقل چیست. بعد از آن تعریف عاقل هم مشخص می شود. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله دیدند مردم دور شخصی که از نظر عقلی تعادل ندارد جمع شده اند و به ایشان عرض کردند این شخص دیوانه است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این شخص دیوانه نیست، بلکه مریض است. دیوانه کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد.
انسان عاقل شکرگذاری می کند
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام به هشام فرمود: يا هِشامُ ، إنّ العاقِلَ الّذي لا يَشغَلُ الحَلالُ شُكرَهُ ، و لا يَغلِبُ الحَرامُ صَبرَهُ3؛ اى هشام! خردمند كسى است كه حلال، او را از شكرش باز ندارد و حرام ، عنان صبر از دست او نربايد. یعنی عاقل کسی است که شکر حلال پروردگار را هم به جا می آورد. کسی که در مقام شکرگذاری بر آمد، معلوم می شود انسان عاقلی است. وقتی قدمی برای کسی بر میدارید یا کاری برایش انجام می دهید، وقتی تشکر می کند می گویید چه انسان با شعور و شخصیتی است. بالاترین مقام شکر عجز از شکر است. شکر هم مراتبی دارد.
انسان عاقل دروغ نمی گوید
شاخصه ی دوم انسان عاقل، به فرموده ی امام موسی کاظم علیه السلام این است: یَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ لَا یَکْذِبُ وَ إِنْ کَانَ فِیهِ هَوَاهُ4؛ ای هشام! شخص عاقل هیچ گاه دروغ نمی گوید حتی اگر هوای نفس او در آن باشد. منشا تمام بدبختی های انسان دروغ است. تصمیم بگیرید دروغ را تحت هر عنوانی، به جدی، شوخی و مصلحتی، ترک کنید، ببینید ابواب رحمت الهی چگونه به رویتان باز می وشد. نجات و رستگاری در صدق است.
شخصی نزد امام آمد و پرسید دوست شما ممکن است شراب بنوشد؟ یا کار منافی عفت انجام دهد؟ و چندین گناه را مثال زدند، امام فرمود بله ممکن است این کارها را بکند و توبه بکند. پرسید آیا دوست شما دروغ هم می گوید؟ حضرت فرمود: نه! اگر کسی دروغ بگوید از حریم شیعه خارج شده است و دیگر شیعه نیست. در بعضی جوامع عده ای شهادت می دهند در آنجا هر بدی وجود داشته باشد، دروغ وجود ندارد. معضل بسیار بدی برای جامعه ی اسلامی ماست که دروغ در آن وجود دارد. حاج آقا فخرتهرانی می فرمود خدا در هر شهر یا صنفی یک حجت دارد.
استاد علوی بروجردی از قول مرحوم علامه طباطبایی فرموده بودند: اگر دیدید سیدالشهدا علیه السلام نسبت به ایرج میرزا هم دستگیری کرد، تعجب نکنید. در حالی که ایرج میرزا شاعری بی ادب بود، ادعای وطن پرستی داشت ولی بر ضد وطن سخن گفت. شاعری است که بعضی از اصول و ضروریات دین، نظری حجاب را زیر سوال برده است. اما غزلی برای سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین دارد.
قول از روی محبت خیلی قیمتی است. بیایید قول بدهیم زیر سایه حضرت موسی کاظم علیه السلام، دروغ را در زندگی ترک کنیم. در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام به هشام آمده است: لا دینَ لِمَنْ لا مُرُوَّةَ لَهُ، وَ لا مُرُوَّةَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ5؛ كسی كه جوانمردی ندارد، دین ندارد؛ و هر كه عقل ندارد، جوانمردی ندارد. جوانمرد هم دین دارد. این همه جسارتی که به اهل بیت علیهم السلام شد به این دلیل بود که جوانمرد در آنها نبود. ایشان تعریف دیگری از عقل هم دارند: "العَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمانُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنان6"؛ عقل آن چیزی است که با او، خدای رحمان عبادت می شود و بهشت با او کسب می شود.
یعنی آن کسی که اهل عبادت است، عاقل تر است. منظور از عبادت، عبادت با گستره ی تعاریف خودش است چون مفاهیم گسترده ای دارد. در ادبیات فارسی هم، عابد به کسی می گویند که خلوت گزیده است و معتکف محراب باشد. در حالی که عابد یکی از صفات همه ائمه معصومین علیهم السلام است.
عبادت یک عرض عریضی دارد. بعضی از عبادات، مناسک است. برخی از این مناسک، وجوب دارد و برخی مستحب است. برخی در فکر انسان است. می فرمایند: نماز، خدمت به خلق، نگاه به چهره ی پدر و مادر، شاد کردن مؤمن، طواف خانه ی خدا، حاجت برادر مومن را برطرف کردن، نگه داشتن حرمت پدر و مادر و همسر، همه این ها عبادت است.
پی نوشت:
1- بحار الأنوار، ج 10، ص 295.
2-اصول کافی جلد 1 صفحه 16.
3- میزان الحکمة جلد 13
4- مستدرک الوسائل، ج 9، ص 88
5- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج 75 ص303 باب 25.
6- هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة علیهم السلام . (هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة علیهم السلام ، 1/104)