حجت الاسلام طباطبایی: سبب اوج گرفتن تمام پیامبران الهی؛ اشک بر ابا عبدالله الحسین(ع)

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی را می خوانید:

سبب اوج گرفتن تمام پیامبران الهی؛ اشک بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام

وقتی همسر حضرت ابراهیم علیه السلام قرمزی روی گلوی حضرت اسماعیل علیه السلام را دید پرسید این کبودی چیست؟ حضرت فرمود: می خواستم به دستور خداوند سر از تن او جدا کنم. می گویند سه روز تا دو هفته در حالت کما بود و به 40 روز نرسید که همسر جناب ابراهیم علیه السلام از این غم از دنیا رفت. خداوند فرموده: ابراهیم می خواهم مقامی را به تو نشان دهیم که تا حالا به کسی چنین مقامی داده نشده است، فرزندی از فرزندان پیغمبر آخرالزمان به نام "حسین" می آید که به او مقام "ثاراللهی" می دهیم. حضرت پرسید: مقام "ثاراللهی" چیست؟ ملائکه برای معرفی این مقام شروع به روضه خواندن می کنند، پرده ها کنار می رود و یک جلوه از کربلا را به او نشان دادند به قدری گریه کرد و بر سر و صورت زد که از حال رفت.

اگر پیغمبر یا انسان معمولی در دستگاه ابا عبدالله علیه السلام، عزلت نشین و غم زده ی محفل حسین علیه السلام شد و دو قطره اشک برای عزای ایشان ریخت، آقا می شود؛ لذا سبب اوج گرفتن تمام پیامبران الهی اشک بر ابا عبدالله الحسین علیه السلام است. انسان با اشک بر سیدالشهدا علیه السلام آقا می شود و اوج می گیرد و بالا می رود.

شما فکر می کنید فقط انسان ها برای امام حسین علیه السلام گریه می کردند؟ روایات را ببینید از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و امام زین العابدین فرموده اند: وقتی سر از بدن حسین علیه السلام جدا کردند و عمه جان به سر و صورت می زد، از صدای ناله و شیون زن ها، گریه ملائک و هزاران هزار اجنه ای که مو پریشان کرده بودند در عزای حسین علیه السلام، ماهی در آب گریه می کرد، مرغان در آسمان برای امام حسین علیه السلام گریه می کردند. لذا قبیله بنی اسد که آمدند بدن امام حسین علیه السلام را دفن کنند دیدند حیوانات درنده و وحشی مثل شیر دور قتلگاه طواف و گریه می کنند.

یکی از بزرگان نقل می کرد که یک اسبی داشتیم که این اسب را نذر روضه ی ابا عبدالله علیه السلام کردیم، در روز تاسوعا و عاشورا کاکلش را خونین می کرد و زینش را واژگون می کرد و صاحب اسب دشداشه عربی می پوشید و مشکی به دست حرکت می کرد و تشنه ها را سیراب می کرد، قسم یاد می کردند که روز تاسوعا و عاشورا این حیوان لب به غذا نمی زد و وقتی در بین دسته ها حرکت می کرد اشک می ریخت و گریه می کرد.

تشریح حدیث عظمت اشک بر سیدالشهدا(ع) توسط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

یک نقلی از سید بحرالعلوم برایتان بگویم تا ببینید عظمت اشک بر سیدالشهدا علیه السلام چقدر انسان را بالا می برد و گناهان گذشته و آینده او را می بخشند. امام سجاد علیه السلام فرمود: اولین دعا کننده گریه کن امام حسین علیه السلام مادرم حضرت زهرا سلام الله علیهاست، ایشان در حق گریه کنندگان دعا می کنند.

سید بحرالعلوم نقل می کند: راهی شدم که به سامرا برای زیارت امامین عسکریین علیهماالسلام بروم مخصوصا به سرداب مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. در راه یک سید نورانی والامقامی جلوی راهم را گرفت (ایشان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بودند) و پرسید: سیدبحرالعلوم کجا می روی؟ همراه و همسفر می خواهی؟ سید بسیار دلنشینی بود به او گفتم از شما چه همسفری بهتر. ایشان از من پرسید: چرا پریشان حال هستی سیدبحرالعلوم؟ اصلا به فکرم نرسید که ای آقا مرا از کجا می شناسد از ایشان پرسیدم: آیا شما اهل علم هستید؟ فرمودند: بله چه شده که پریشان هستی؟

گفتم: حدیثی خواندم که می دانم صحیح و معتبر است و امام صادق علیه السلام بیان کرده اند و کلام نورانی پیغمبر صلی الله علیه و آله است اما درک و هضم آن برایم سخت است: کسی به اندازه بال مگس بر حسین علیه السلام گریه کند، خدا گناهانش را می بخشد و بهشت بر او واجب می شود.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شروع به توضیح و تشریح این حدیث کردند: یک پادشاهی در بیابان گم شد به یک خیمه ای رسید که پیرزن و پیرمردی در آنجا زندگی می کردند به آنها گفت: گرسنه و تشنه هستم و در این بیابان گم شده ام امانم دهید. پیرمرد ناراحت شد و گفت: ما چیزی برای پذیرایی نداریم دار و ندار ما یک بزغاله است که از شیر آن استفاده می کنیم . پیرزن به او گفت: مهمان حبیب خداست این بزغاله را زمین می زنیم و از گوشتش برای پذیرایی استفاده می کنیم.

پادشاه سه روز در آنجا ماند و از او پذیرایی کردند، در آخر یک نامه ای نوشت و گفت: هر زمان گره ای به کارتان خورد به شهر بیایید و دست خط را به هر سربازی بدهید شما را پیش من می آورد. چند وقتی گذشت انها به شهر آمدند و دست خط را به سربازی نشان دادند آن سرباز دست خط را روی چشمش گذاشت و آنها را نزد پادشاه برد، پادشاه بسیار خوشحال شد و مهمانی با شکوهی برگزار کرد و ماجرا را برای آنها تعریف کرد گفت: ای سرداران، وزرا و موکلین من اگر بخواهم حق آنها را جبران کنم چه به آنها بدهم؟ هر کس یک چیزی گفت اما یکی از وزرا گفت آنها تمام دارو ندار خود را بخشیدند اگر می خواهید حق آنها را جبران کنید شما هم باید تمام دارایی تان را به آنها بدهید. حسین علیه السلام در کربلا تمام دارای اش را زمین زد محال است خدا خدای اش را به او بدهد لذا هر چه به او بدهد، حق حسین علیه السلام و زحماتی که به خاطر دین خدا کشید جبران شدنی نیست.