ديدگاه اهل بیت(علیه السلام ) درباره دشنامگويي به مقدسات ديگران

کد خبر: 63960
خداوند می فرماید: به معبود كسانى كه غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها نیز از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند.

وارث:  تجربه نشان داده كه هیچگاه دشنام گفتن به مقدسات ديگران موجب هدايت گمراهان نمي شود بلكه برعكس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار مي كند. از اين رو اهل بیت علیه السلام  به شیعیان يادآور مي شدند كه خداوند از دشنام گفتن حتي نسبت به بتهاي مشركان – نهی فرموده است. خداوند می فرماید: به معبود كسانى كه غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها نیز از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند. (أنعام/ 108 ) بنابراين پرهیز از دشنام يك اصل قرآني و اسلامي است. 


اهل بیت علیه السلام  نیز بر اين اصل تأكید كرده اند از اين رو استثنا قائل شدن براي آن در شرايط خاص نیازمند دلیل خاص است. در جنگ صفین برخي از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام   طرف مقابل را دشنام مي دادند كه آن حضرت فرمود: بر شما روا نمي دانم كه نفرينگر و دشنامگو باشید، و فحش دهید و اظهار نفرت كنید. ولى اگر كارهاى زشت آنان را بیان مى كرديد و مى گفتید كه رفتار و كردارشان چنین و چنان بوده، سخنى درست تر گفته و عذرى رساتر آورده بوديد. (نهج البلاغه"چاپ دارالهجره قم" خطبه 206 ص 323 و نصر بن مزاحم، وقعة صفین ص 103 ؛ ابوحنیفه دينوري، الأخبار الطوال چاپ منشورات الرضي، قم ص165)
در روايتي ديگر خطاب به شیعیان آمده است: از خدا پروا كنید و با هركس همدم مي شويد به نیكويي همنشیني كنید و با همسايگان خوش رفتار باشید و امانت را به صاحبانش برگردانید و مردم را خوك نخوانید. اگر شیعه ما هستید همانگونه كه ما سخن مي گويیم سخن بگويید و مانند ما رفتار كنید تا براستي شیعه ي ما باشید. (قاضي نعمان ميربي، دعائمالإسلام"چاپ مصر" ج 1 ص 61 و میرزا حسین نوري ، مستدرك الوسائل چاپ قم: ج 8 ص 311) 

در كتاب علل الشرايع (تألیف شیخ صدوق) كه از منابع مهم شیعه است آمده كه ابوحنیفه (پیشواي اهل سنت) نزد امام صادق علیه السلام شرفیاب شد و عرض كرد: گروهي از شیعیان از سه خلیفه نخست به شدت بدگويي و اعلام بیزاري مي كنند و مدعي هستند كه شما چنین توصیه اي به آنان كرده ايد، امام صادق علیه السلام فرمودند:  واي بر تو! من چنین چیزي نگفته ام. ابوحنیفه گفت: اما آنها بسیار براي اين كار اهمیت قايلند. امام فرمودند: از من چه انتظار داري؟ ابوحنیفه گفت: اگر نامه اي برايشان بنويسید و من به آنان برسانم از اين كار دست بر مي دارند. امام فرمودند: در اینصورت سخنم را اطاعت نخواهند کرد. ( محمد بن بابويه صدوق، علل الشرائع،انتشارات مكتبة الداورى، قم ج 1 باب 81 ص 91 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار چاپ بیروت ج 2 ص 294). 
امام صادق علیه السلام  نگران بودند كه اگر چنین نامه اي توسط يك عالم سني به گروهي از تندروهاي شیعه در كوفه ابلاغ شود تأثیري نداشته باشد، اما از آنجا كه امام علیه السلام  براستي از تصريح مردم كوفه به لعن بزرگان اهل سنت ناخشنود بودند شخصاً نامه اي نوشتند و توصیه هاي فراواني به شیعیان كردند از جمله اينكه بايد با اهل سنت خوشرفتاري كرده، از تظاهر به دشنامگويي خودداري كنند زيرا چنین رفتار ناشايستي جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به ملل وادار كند سودي نخواهد داشت. از آن پس شیعیان آن نامه را در جايگاه نماز خود قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. (محمد بن يعقوب كلیني، الكافي چاپ تهران ج 8 ص 2 تا 14 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار چاپ بیروت ج 71 باب 14 ص 217 و ج 75 باب 3 ص 215). 
يكي از نايبان خاص امام زمان عج الله تعالی فرجه شخصي را به كار درباني گمارده بود اما پس از مدتي معلوم شد اين دربان به معاويه لعنت و دشنام مي دهد. نايب خاص پس از اطلاع از اين موضوع او را از كار بركنار فرمود. از آن پس آن شخص تا مدتها التماس مي كرد كه سر كار خود برگردد اما نايب خاص (ره) ديگر او را به خدمت قبول نفرمود. ( محمد بن حسن طوسي، اليیبة چاپ قم ص : 386 و محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار چاپ بیروت ج : 51 ص : 357). 
ايشان معتقد بودند كه شیعیان بايد حتي نسبت به حساسیت اقلیتي از اهل سنت كه براي معاويه جايگاه قايل هستند ، توجه داشته باشند و نبايد تظاهر به بي احترامي به عقايد اهل سنت كنند.