ویژگیهای پیامبران از منظر امیرالمومنین(ع)
برای پیامآوران الهی، در آموزههای امام علی (ع) در نهجالبلاغه ویژگیهایی بیان شده است که مجموعۀ این ویژگیها، آنان را در انجام دادن رسالتِ هدایتِ خلق، یاری کرده است.
وارث: متن زیر گفتاری از مصطفی دلشاد تهرانی در مورد ویژگیهای پیامبران از منظر امیرالمومنین(ع) است که در ادامه می خوانید؛
در آموزههای امام علی (ع) در نهجالبلاغه برای پیامآوران الهی، ویژگیهایی بیان شده است که مجموعۀ این ویژگیها، آنان را در انجام دادن رسالتِ هدایتِ خلق، یاری کرده است. مهمّترین این ویژگیها عبارت است از: زهد و پارسایی، سادهزیستی، تواضع و فروتنی، صبر و پایداری، مصمّمی و ارادهورزی و...
۱ . زهد و پارسایی
دنیای نکوهیده مانع اصلی کمال آدمی است و وابستگی به آن و دنیادوستی، ریشۀ همۀ خطاها، خلافها و تباهیهاست؛ پیامآوران الهی که دستیافتگان به قلّۀ کمالات انسانی بودهاند و بار رسالت رستگاری و به کمال رساندن آدمیان را بر عهده داشتهاند، خود انسانهای وارسته ای بوده اند و به دنیای نکوهیده زهد میورزیده اند و پارسایانه زیست میکردهاند؛ به طوری که این پارسایی، بنیادی اساسی در زندگی، دعوت، ابلاغ رسالت و استواری و پایداری آنان بوده است. امیر مؤمنان علی (ع) در توصیف پیامبر اکرم (ص)، زهد و پارسایی وی را چنین شرح داده است:
«وَ کَذَلِکَ مَنْ عَظُمَتِ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ، وَ کَبُرَ مَوْقِعُهَا فِی قَلْبِهِ آثَرَهَا عَلَی اللهِ تَعَالَی فَانْقَطَعَ إِلَیْهَا وَ صَارَ عَبْداً لَهَا. وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اللهِ ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ـ کَافٍ لَکَ فِی الْأُسْوَةِ، وَ دَلِیلٌ لَکَ عَلَی ذَمِّ الدُّنْیَا وَعَیْبَهَا، وَ کَثْرَةِ مَخَازِیهَا وَ مَسَاوِیهَا، إِذْ قُبِضَتْ عَنْهُ أَطْرَافُهَا، وَ وُطِّئَتْ لِغَیْرِهِ أَکْنَافُهَا، وَ فُطِمَ عَنْ رَضَاعِهَا، وَ زُوِیَ عَنْ زَخَارِفِهَا»؛
(هرکس دنیا در دیدهاش بزرگ نماید و ارزش و اعتبار آن در دلش فراوان نماید، آن را بر خدا مقدّم سازد و جز آن به چیزی نپردازد و بندۀ او شود [و بدو دل بازد]. برای تو بسنده است رسول خدا را ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ مقتدا گردانی، و رهنمودی بر نکوهش دنیا و نشان دادن بدیهایش، و بسیاری خوارمایگیهای رسوا و زشتیهایش، زیرا همۀ گوشه و کنارهای دنیا به روی او بسته شد، و برای جز او گسترده شد؛ از نوشیدن شیر از پستان دنیا بریده شد، و از زیورهای آن دور داشته شد).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۶۰
پس از این سخن، امام (ع) به زهد و پارسایی و سادهزیستی موسی (ع)، داوود (ع) و عیسی بن مریم (ع) اشارت کرده، دوباره به زهد و پارسایی پیامبر اکرم (ص) پرداخته است؛ ازجمله چنین توضیح می دهد:
«عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَی أَنْ یَقْبِلَهَا، وَ عَلِمَ أَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئاً فَأَبْغَضَهُ، وَ حَقَّرَ شَیْئاً فَحَقَّرهُ، وَ صَغَّرَ شَیْئاً فَصَغَّرَهُ... . فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْیَا بِقَلْبِهِ، وَ أَمَاتَ ذِکْرَهَا مِنْ نَفْسِهِ»؛
(دنیا بر او عرضه شد و از پذیرفتن آن سر باززد؛ و چون دانست خدای پاک از هر کاستی چیزی را دشمن میدارد، آن را دشمن داشت [و ترک آن گفت]، و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزی را که کوچک شمرده، آن را کوچک داشت. پس با دل خود از دنیا روی بگردانید، و یاد آن را از جان خود میرانید).
همان
همۀ پیامآوران الهی، زاهدان و پارسایانی سرآمد بوده اند و در این امر [چون دیگر امور] کاملترین نمونه برای مردمان اند. در واقع این زهد و پارسایی، تکیه گاهی اساسی در اجرای رسالت آنان بوده است.
۲ . ساده زیستی
سادهزیستی در زندگی پیامبران الهی، جلوۀ خاصّی دارد. سادگی و بیپیرایگی آنان در رفتار، معاشرت، نشست و برخاست و وجوه گوناگون زندگی، هرکسی را شیفتۀ ایشان میکند. آنان سادهزیستی را از همه نظر پاس میداشتند و از جلال و شوکت ظاهری بیزار بودند. همین سادهزیستی آنان بود که دلها را لبریز از دوستی ایشان میکرد. آنان دلها را پر میکردند، نه با جلال و دبدبههای ظاهری، بلکه با جلال و حشمتهای معنوی که توأم با سادگی بود. امیر مؤمنان علی (ع) دربارۀ سادهزیستی پیامآوران الهی چنین آورده است:
«وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّیْتُ بِمُوسَی کَلِیمِ اللهِ ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ ـ إِذْ یَقُولُ: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ». وَ اللهِ، مَا سَأَلَهُ إِلاَّ خُبْزاً یَأْکُلُهُ لِأَنَّهُ کَانَ یَأْکُلُ بَقْلَةَ الْأَرْضِ، وَ لَقَدْ کَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَی مِنْ شَفِیفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ، لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِهِ. وَ إِنْ شِئْتَ ثَلَّثْتُ بِدَاوُودَ ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ صَاحِبَ الْمَزَامِیرِ، وَ قَارِیءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، فَلَقَدْ کَانَ یَعْمَلُ سَفَائِفَ الْخُوصِ بِیَدِهِ، وَ یَقُولُ لِجُلَسَائِهِ أَیُّکُمْ یَکْفِینِی بَیْعَهَا. وَ یَأْکُلُ قُرْصَ الشَّعِیرِ مِنْ ثَمَنِهَا. وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتُ فِی عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ ـ عَلَیْهِ السَّلَامُ ـ فَلَقَدْ کَانَ یَتَوسَّدُ الْحَجَرَ، وَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ، وَ یَأْکُلُ الْجَشِبَ، وَ کَانَ إِدَامُهُ الْجُوعَ، وَ سِرَاجُهُ بِاللَّیْلِ الْقَمَرَ، وَ ظِلَالُهُ فِی الشِّتَاءِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا، وَ فَاکِهَتُهُ وَ رَیْحَانُهُ مَا تُنْبِتُ الْأَرْضُ لِلْبَهَائِمِ. وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتُنُهُ، وَ لَا وَلَدٌ یَحْزُنُهُ، وَ لَا مَالٌ یَلْفِتُهُ، وَ لَا طَمَعٌ یُذِلُّهُ. دَابَّتُهُ رِجْلَاهُ، وَ خَادِمُهُ یَدَاهُ»؛
(اگر خواهی دومین را موسای سخنگو با خدا ـ که درود خدای بر او باد ـ نمونه آرم که میگفت: «پروردگارا! من به هرگونه خیری که برایم بفرستی نیازمندم». به خدا سوگند که او جز نانی برای اینکه بخورد از خدا نخواست، که او روییدنی زمین میخورد، و سبزی روییدنیها، از لاغری و تکیدگی گوشت تن، از پوست تُنُک شکم او دیده میشد. و اگر خواهی سومین را داوود ـ که درود خدای بر او باد ـ نمونه آرم؛ دارندۀ آوازهای خوش و خوانندۀ بهشتیان. او به دست خود، از برگ خرمابُن زنبیل میبافت و به همنشینان خود میگفت: کدام یک از شما در فروختن آن مرا یاری میکند؟ و با بهای آن گِرده نان جوینی میخرید و میخورد. و اگر خواهی از عیسی بن مریم ـ که درود خدای بر او باد ـ گویم که سر را بر سنگ مینهاد و میخوابید، جامۀ درشت میپوشید، خوراک ناگوار میخورد، نان خورشِ او گرسنگی بود، چراغش در شب، ماه، و سایبانش در زمستان، خاوران و باختران زمین. و میوه و خوش بوگیاهِ او روییدنیهایی بود که زمین برای چارپایان میرویاند. نه همسری داشت که او را فریفتۀ خود کند، و نه فرزندی که اندوه وی خورد، و نه دارایی که او را مشغول خود سازد، و نه چشمداشت به چیزی که او را به خواری اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتگزار وی دستهایش).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۶۰
سادهزیستی پیامآوران الهی، ریشه در زهد و پارسایی آنان داشت و ازاینرو، راستین و استوار بود. آنان در پرتو این سادهزیستی، آزاد و بیتکلّف، رسالت خود را پیش میبردند. زهد حقیقی آنان که عبارت است از حذف همۀ موانع نفسانی از درون خویش، جلوه دهندۀ زهدی حقیقی در قالب سادهزیستی ای است که می تواند موانع خارجی را نیز از پیش پای بردارد. امیر مؤمنان علی (ع) پس از بیان زهد پیامبر اکرم (ص)، سادهزیستی وی بر آن مبنا را چنین توصیف کرده است:
«وَ لَقَدْ کَانَ ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْضِ، وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ، وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَهُ، وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَهُ، وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِی، وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ»؛
(آن بزرگوار ـ که درود خدا بر او و خاندانش باد ـ چنان بود که روی زمین غذا میخورد و چون بندگان مینشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه می زد و جامۀ خود را وصله مینمود و بر خرِ بیپالان سوار میشد و دیگری را بر ترک خود سوار میفرمود).
همان
شکل سادهزیستی، بنابر مقتضیّات زمان تغییر میکند، ولی روح آن، که مایۀ آزادگی و بیتکلّفی است پایدار است؛ در واقع همۀ پیامبران هم، اینگونه میزیستهاند.
۳ . تواضع و فروتنی
پیامآوران الهی به اوج بندگی خدا دست یافته بودند و با وجود همۀ مراتب کمالی خویش، در تعامل با انسانها در نهایت تواضع و فروتنی رفتار میکردند. امیر مؤمنان علی (ع) این ویژگی آنان را چنین توصیف کرده است:
«فَلَوْ رَخَّصَ اللهُ فِی الْکِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِهِ لَرَخَّصَ فِیهِ لِخَاصَّةِ أَنْبِیَائِهِ وَ أَولِیَائِهِ. وَلکِنَّهُ سُبْحَانَهُ کَرَّهَ إِلَیْهِمُ الْتَّکَابُرَ وَ رَضِیَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ. فَأَلْصَقُوا بِالْأَرْضِ خُدُودَهُمْ، وَ عَفَّرُوا فِی التُّرَابِ وُجُوهَهُمْ. وَ خَفَضُوا أَجْنِحَتِهُمْ لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ کَانُوا أَقوْاماً مُسْتَضْعَفِینَ»؛
(اگر خداوند رخصت کبر ورزیدن را به یکی از بندگانش میداد، بیگمان چنین اجازهای را به پیامبران گزیده و دوستانش میداد؛ لکن خدای پاک از هر کاستی، تکّبر ورزیدن را بر آنان ناپسند دید و فروتنیشان را پسندید. پس پیامبران ـ از روی فروتنیـ رخسارههایشان را بر زمین چسبانیدند و چهرههای خود را به خاک مالیدند و برابر مؤمنان فروتنی نمودند و خود مردمانی فروافتاده بودند).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۹۲
پیامآوران الهی، ویژگان درگاه خداوند و دوستان و پیروان مطلق اویند؛ پس اگر تکبّر ورزیدن درخور آفریدهای از آفریدگان میبود، خداوند ایشان را بدان اجازه میفرمود، درحالی که ایشان فروافتادهترین و متواضعترین بندگان خدای اند. بندگی خدا، فروافتادگی، دوری از تکبّر و فروتنی با خلق خدا ویژگی برجسته و دل نواز پیامآوران الهی است.
۴ . صبر و پایداری
پیامبران در ابلاغ رسالت و هدایت خلق، بیشترین صبر و پایداری را داشتهاند. آنان در برابر انکارها، سرسختیها، و آزار و اذیّتها صبور و پایدار بودهاند؛ زیرا در غیر این صورت، کار هدایت مردمان به سامان نمیآمده است. امیر مؤمنان علی (ع) در توصیف این حالت آنان می فرماید:
«رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ، وَ لَا کَثْرَةُ الْمُکَذِّبیِنَ لَهُمْ»؛
(پیامبرانی که کمی عدد و بسیاری تکذیبکنندگان، آنان را از انجام دادن هدف بازنداشت).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱
پیامبران در رسالت خویش درنماندند و دعوت حقّ را با صبر و پایداری، به مردم رساندند و هدایت خلق را با همۀ دشواریهایش پیش بردند.
هر پیامبری که در میان امّتی برانگیخته شد، با مخالفت گروهی سرسخت که با او دشمنی میکردند روبه رو می شد، به طوری که سخن او را تکذیب مینمودند، ولی هیچ یک از این امور، سبب کوتاهی ورزیدن پیامبران در انجام دادن تکلیف خویش نگشت و آنان را از ارشاد مردمان با وجود ناخواهیها، بدانچه مصلحت زندگی این جهانی و زندگی آن جهانیشان بود، بازنداشت. بلکه هریک از آنان به تنهایی به پا خاست و مردمان را به پذیرفتاری و فرمانبرداری پروردگار دعوت کرد و در مجاهدت با دشمنان دین خدا، متحمّل نهایت رنج و سختی شد و با این همه، دعوت خدا را در پرتو عنایت و حکمت الهی در اطراف زمین نشر داد تا اینکه آثار دین، محفوظ و سنّتهای الهی پابرجا گردید. امیر مؤمنان علی (ع) دربارۀ صبر و پایداری پیامبر اکرم (ص) در برابر بیشترین سرسختیها، تکذیبها، آزارها و آتشافروزیها، و پیشبرد رسالت خویش با وجود آن سختیها، فرموده است:
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، دَعَا إِلَی طَاعَتِهِ، وَ قَاهَرَ أَعْدَاءَهُ جِهَاداً عَنْ دِینِه، لاَ یَثْنِیه عَنْ ذَلِکَ اجْتَمَاعٌ عَلَی تَکْذِیبِه، وَ الْتِمَاسٌ لِإِطْفَاءِ نُورِهِ»؛
(گواهی میدهم که محمّد، بنده و فرستادۀ اوست. به پذیرفتاری او فرا خواند و دشمنانش را با جهاد برای دفاع از دینش شکست داد. همدستانی ـ کافران ـ بر دروغگو خواندن او، وی را از دعوت بازنگردانید و کوشش در خاموش ساختن نورِ وی ـ او را بر جای ننشانید ـ).
همان ، خطبۀ ۱۹۰
رسول خدا (ص) آن هنگام که بار سنگین رسالت را به دوش گرفت، تا آن زمان که به رفیق اعلا پیوست، در اطاعت حقّ کوتاهی نکرد، هرگز متزلزل نشد، ثابتقدم پیش رفت و در هیچ اوضاع و احوالی دست از پایداری نکشید؛ به طوری که این امر از مهمّترین عوامل توفیق وی در به مقصد رساندن رسالت بود.
۵ . مصمّمی و اراده ورزی
رسالت سنگین پیامآوران الهی جز با مصمّمی و ارادهورزی آنان سامان نمییافته است. آن بندگان ویژه و برگزیدۀ خدا در مأموریّت خویش برای هدایت انسانها مصمّم و با اراده عمل کردند؛ امیر مؤمنان علی (ع) دربارۀ این ویژگی شان فرموده است:
«وَ لکِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ»؛
(لیکن خدای پاک از هر کاستی، فرستادگان خود را در اراده و مقصدشان نیرومند گردانید).
نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۹۲
خداوند پیامآوران خود را با قدرت و مُکنت مادّی نفرستاد، بلکه آنان را به نیروی تصمیم و عزم راسخ برای تبلیغ رسالت مجهّز ساخت؛ ازهمین روست که آنان را اولوالعزم خواندهاند، زیرا با عزم جزم و کمال قدرت اراده برای برپایی دین خدا عمل کرده اند و در این راه، همه گونه شکیبایی و مجاهدت نمودهاند. امام علی (ع) آنگاه که از رسالت پیامبر اکرم (ص) سخن به میان آورده، دربارۀ وی چنین گفته است:
«أَرْسَلَهُ...، فَبَلَّغَ رِسَالَاتِ رَبِّهِ غَیْرَ وَانٍ وَ لَا مُقَصِّرٍ»؛
(او را فرستاد، و او پیامهای پروردگارش را رسانید، بیهیچگونه سستی و کوتاهی کردنی).
همان ، خطبۀ ۱۱۶
آنچه پیامبران در ابلاغ رسالت الهی به انجام رساندند، جز در پرتو مصمّمی و ارادهورزی پایدار آنان ممکن نمیشد.