آیا پیروان ادیان دیگر هم روزه می‌گیرند؟

کد خبر: 69838
اگر قرآن می‌گوید: «روزه بر شما مقرر شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند مقرر شد»(بقره/ 183) شواهد تاریخی فراوانی دارد که در منابع مذاهب دیگر حتی بعد از تحریف روزه گرفتن وجود داشته است.
وارث:  آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیات 183 تا 185 سوره مبارکه «بقره» در بخش نکته‌ها به جایگاه روزه در امت‌های پیشین اشاره کرده است که در ادامه متن آن را می‌خوانیم؛

از تورات و انجیل فعلی نیز بر می‌آید که روزه در میان یهود و نصاری بوده و اقوام و ملل دیگر هنگام مواجه شدن با غم و اندوه، روزه می‌گرفته‌اند، در «قاموس کتاب مقدس» آمده است: «روزه به طور  کلّی در تمام اوقات، در میان هر طائفه، هر ملت و مذهب، در موقع ورودِ اندوه و زحمتِ غیر مترقبه، معمول بوده است».

و نیز از «تورات» بر می‌آید که: موسی(علیه السلام) چهل روز روزه داشته است چنان که می‌خوانیم: «هنگامی که من به کوه برآمدم تا لوح‌های سنگ یعنی لوح‌های عهدی را که خداوند با شما بست بگیرم، آنگاه چهل روز و چهل شب در کوه ماندم نه نان خوردم و نه آب نوشیدم».

و همچنین به هنگام توبه و طلبِ خشنودیِ خداوند، یهود روزه می‌گرفتند: «قوم یهود غالباً در موقعی که فرصت یافته می‌خواستند اظهار عجز و تواضع در حضور خدا نمایند روزه می‌داشتند تا به گناهان خود اعتراف نموده به واسطه روزه و توبه، رضای حضرت اقدس الهی را تحصیل نمایند».

«روزه اعظم با کفاره، محتمل است که فقط روزه یک روز سالیانه مخصوص بود که در میان طائفه یهود مرسوم بود. البته روزه‌های موقتی دیگر نیز از برای یادگاری خرابی اورشلیم و غیره می‌داشتند».

حضرت مسیح(علیه السلام) نیز چنان که از «انجیل» استفاده می‌شود چهل روز روزه داشته  می‌نویسد: «آنگاه عیسی به دست روح به بیابان برده شد تا ابلیس او را تجربه نماید و چون چهل شبانه‌روز روزه داشت آخر گرسنه گردید».

و نیز از «انجیل لوقا» بر می‌آید که «حواریون» مسیح در بعضی از اوقات مجاز به گرفتن روزه گردیده‌اند.

باز در «قاموس کتاب مقدس» آمده است: «بنابراین حیات حواریون و مؤمنین ایام گذشته، عمری مملوّ از انکار لذات و زحمات بی‌شمار و روزه داری بود».

به این ترتیب، اگر قرآن می‌گوید «کما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُم ؛همان گونه که بر پیشینیان نوشته شد»(بقره/ 183) شواهد تاریخی فراوانی دارد که در منابع مذاهب دیگر ـ حتی بعد از تحریف ـ به چشم می‌خورد.