استاد فاطمی نیا: مادامی که زبان مستقیم نشود، ایمان درست نخواهد شد

کد خبر: 69991
اگر زبان مستقیم نباشد و زبان را به حال خود بگذاریم یعنی غیبت و خشم و سخن چینی کنیم، دل بشکنیم و ظلم کنیم قلب امان از ظلمت ندارد و به آن ظلمت می رسد. ظلمت که رسید قلب مستقیم نمی شود و قلبی که مستقیم نیست و متزلزل است ایمان به آن راه پیدا نمی کند.

وارث: جلسه با موضوع "مروری بر نهج البلاغه" با سخنرانی استاد سیدعبدالله فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی استاد فاطمی نیا را می خوانید:

استاد فاطمی نیا

شرح  خطبه 176 نهج البلاغه

بخشی از خطبه 176 نهج البلاغه را می خوانیم: ثُمَّ إِيَّاكُمْ وَ تَهْزِيعَ الْأَخْلَاقِ وَ تَصْرِيفَهَا، وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْيَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ؛


بر حذر باشید از شکستن اخلاق و برگرداندن آن، یعنی اگر اخلاق خوبی دارید آن را از بین نبرید و آن را عوض نکنید به طوری که روزی سخن چین باشید و روز دیگر ساکت باشید و ... َتهْزِيعَ یعنی شکستن.


وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً؛ یک زبان باشید. روایت داریم آدمهایی هستند که دو زبان و دو چهره دارند . مثلا از یک آدم بدش می آید ولی رو به رویش که می رسد خیلی تحویلش می گیرد اما پشت سر او بد می گوید. حفظ زیان خیلی کاربرد دارد.

انسان متقی زبانش را حفظ می کند


وَ لْيَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً يَتَّقِي تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى [يَخْتَزِنَ] يَخْزُنَ لِسَانَهُ؛ مومن حتما باید زبانش را حفظ کند. زبان از صاحبش سرکشی می کند و همیشه دلش می خواهد حرف بزند. امیرالمومنین علیه السلام اینجا قسم می خورند و می فرمایند: والله نمی بینم بنده ای را متقی حساب شود مادامی که زبانش را حفظ کند. انگشتر و تسبیح و التماس دعا گفتن شانه متقی بودن نیست.

از گفتن کلام بیهوده بپرهیزیم


وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ؛ مراد این است که مومن قبل از سخن گفتن حرف را در باطنش می آورد و سبک و سنگین می کند. اما قلب منافق پشت زبانش است و اول می گوید و بعد حرف می زند. در علم اخلاق داریم یک سری حرف ها که آفات زبان است و غیر از آنها حرف اضافه هم زیان دارد. مثلا سوالاتی می پرسد که سودی ندارد و چیزی عاید انسان نمی شود.


حدیث داریم: خوش به حال کسی که زیادی مالش را انفاق می کند و زیادی گفتارش را نگه می دارد. عقل اگر کامل شود سخن کم می شود. زندیق کسی است که هیچ چیز را قبول ندارد، زندیقی نقل می کند: نزد امام صادق علیه السلام رفته بودم و مشغول صحبت بودم حضرت چنان گوش می داد که فکر می کردم محکوم شده بعد از پایان حرفم چیزی می گفت که همه را به هم می ریخت و مجدد مشغول صحبت می شدم و باز تا آخر گوش می داد و جمله ای می گفت که همه را به هم می ریخت. اما ما شیعه هستیم وسط کلام دیگران می آییم و صحبتشان را قطع می کنیم.


لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَيْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ؛ مومن وقتی بخواهد چیزی بگوید اول در نفس و باطن خود تدبر می کند اگر خیر بود ظاهر می کند و اگر شر بود آن را می پوشاند.

 منافق چه کسی است؟


وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ يَتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لَا يَدْرِي مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَيْهِ؛ منافق آنچه بر زبانش می آید می گوید و اصلا نمی داند چه چیز به نفعش است یا ضررش، وقتی چنین شد مجبور می شود جای دیگر چیز دیگر هم بگوید و به همین دلیل ذولسانین می شود. درباره منافق دو قول داریم، منافق از "نفق" مشتق است، کالایی که در بازار خیلی رایج باشد و منافق هم کالای خودش را خیلی رایج می کند و مثلا می گوید: ما فدایی اسلام و قرآن هستیم، ولی پشت سر چیز دیگر می گویند.


قول دوم را بیشتر می پسندم، می گویند یک موشی هست که دستهایش کوتاه تر ازپاهایش است او دو اتاق می سازد که به هم راه دارد وقتی دشمن ببیند به یکی از حجره ها می آید و بعد به دیگری می رود و دشمن نمی فهمد، منافق هم دو حجره دارد اسلام و کفر، وقتی به مومنین می رسد می گویند مسلمان هستیم اما وقتی به خودی هایشان می رسند می گویند ما با شما هستیم و آنها را مسخره می کردیم؛ خدا هم کیفر مسخره کردن آنها را می دهد، در علم کلام می گویند کیفر گناه را به نام گناه نامیده می شود مثل آیه و مکرواالله.

چه زمانی قلب دچار ظلمت می شود؟


این قسمت مثل یک چراغ قرمز است. وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) لَا يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ وَ لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: ایمان بنده ای مستقیم نمی شود مگر اینکه قلبش مستقیم شود و قلبش مستقیم و استوار نمی شود تا وقتی که زبانش مستقیم شود.


چند تفسیر برای این بیان شده، بعضی شارجین گفته اند: زبان ترجمان قلب است در واقع قلب اگر مستقیم نباشد بر زبان هم مستقیم جاری نمی شود. اما عقیده من این است که اگر زبان مستقیم نباشد و زبان را به حال خود بگذاریم یعنی غیبت و خشم و سخن چینی کنیم، دل بشکنیم و ظلم کنیم قلب امان از ظلمت ندارد و به آن ظلمت می رسد. ظلمت که رسید قلب مستقیم نمی شود و قلبی که مستقیم نیست و متزلزل است ایمان به آن راه پیدا نمی کند.


امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ يَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ؛ اعلام خطر عجیبی است! هر کدام از شما توانست خدا را ملاقات کند، به گونه ای ملاقات کند که دست او آلوده به خون مسلمین نشود! چقدر باید مواظبت کرد! چرا در احادیث می گویند محاسبه نفس کنید؟! چقدر بزرگان می ترسیدند؟!

لحظات احتضار شیخ عباس قمی


پسر شیخ عباس قمی نقل می کند: پدرم در حال جان دادن بود که یکدفعه حالش خیلی عوض شد، گفتم: پدر تو دیگر چرا؟ گفت: در تمام عمرم یک دروغ گفتم که یادم افتاد. اسلام دین عقل است و میگوید وقتی جان مومنی در خطر است اشکال ندارد دروغ بگویی. شیخ عباس قمی هم برای نحات جان یک نفر در بلادی مجبور به گفتن دروغ شده بود. از بس این مرد پاک بود که وقتی این دروغ یادش افتاد حالش را به هم ریخت، معلوم می شود غیر از آن دروغ مصلحتی دروغ دیگری نگفته بود.


حضرت در ادامه می فرماید: اگر کسی از شما بتواند خدا را ملاقات کند در حالی که دستش به خون مسلمانی آلوده نباشد و از مال کسی هم نزد او نبوده باشد، زبانش هم از آبرو و اعراض مردم سالم باشد، این کار را انجام دهد.


روزه گرفتن برای تقواست بعضی ها خیال کرده اند چون پسر خوبی شده اند این آیه نازل شده است، بلکه برای این است که ما بدانی مسیر باید در ماه رمضان مشخص شود، نگوییم فقط این ماه خوب باشیم و قرآن بخوانیم و روزه بگیریم.