اهل بیت (ع)"رحم الله المختار" می گفتند اما موافق همه حرکت های او نبودند

کد خبر: 75756
ما مستنداتی داریم که اهل بیت (ع)، "رحم الله المختار"می گفته اند. البته از طرفی ائمه اطهار (ع) مخالف برخی از حرکت های مختار بوده اند.
وارث: "به هیچ عنوان مدرکی در دست نیست که مطابق آن ما به این نتیجه برسیم که امام سجاد (ع) اذن روشنی به مختار داده باشد، اجازه ای که در آن مختار به خونخواهی بلند شود اما روی هم رفته ائمه و اهل بیت علیهم السلام نسبت به فرزندان مختار روی خوش نشان می دادند و خبری مبنی بر اظهار برائت و بیزاری از مختار از جانب اهل بیت (ع)  وجود دارد اما ما مستنداتی داریم که اهل بیت (ع)،  رحم الله المختار می گفته اند.  البته از آن سو ائمه مخالف برخی از حرکت های مختار بوده اند و وقتی خبر به امام زین العابدین می رسد که مختار دست و پای قاتلان امام حسین (ع)  را زنده زنده می بُرد، آن ها را مثله می کند یا در آتش می اندازد امام سجاد علیه السلام دست هایش را بالا می برد و می گویند: خدایا من از ‌آنچه مختار می کند برائت می جویم چون پیامبر (ص) حتی نهی کرده که سگ هار زنده زنده در آتش انداخته شود چه برسد به این که با آدم ها ولو خطاکار چنین شود. "

چهاردهم ربیع الثانی سالروز قیام مختار به خونخواهی قیام امام حسین (ع) است. حرکتی که اگرچه به خونخواهی شهدای کربلا صورت گرفت اما پرسش های بسیاری را هم گرداگرد این شخصیت تاریخی ایجاد کرد.  آنچه در ادامه می آید گفتگو با حجت الاسلام محمد هادی یوسفی غروی، کارشناس برجسته تاریخ اسلام است.
 حجت الاسلام یوسفی غروی، عضو کمیته مدارج علمی حوزه، عضو شورای کتاب مجمع جهانی اهل بيت، عضو انجمن تاريخ پژوهان كشور، عضو شورای برنامه ريزی رشته ی تخصصی تاريخ اسلام حوزه علمیه قم، عضو مجمع انديشه ی اسلامی (مجمع الفكر الاسلامي)، عضو کمیته حوزه ای فقه و مبانی حقوق، علوم قرآن و حدیث و ادبیات عرب است.

 مختار از کسانی بود که در مجموع آل علی را به ابی سفیان ترجیح نمی داد. ما در واقع پیش از قیام مختار حرف می زنیم. چه مستنداتی در این باره می شود ارائه کرد؟

نشانه تاریخی در این باره همین بس که مختار از کسانی بود که به نماینده و سفیر امام حسین علیه السلام در کوفه پناه داد. می دانید که امام حسین (ع)، مسلم ابن عقیل نماینده خود را به کوفه فرستاد تا صدق و کذب نامه های دعوت کوفیان را بررسی کند و به امام گزارش بدهد چون کوفیان نامه های متعدد دعوت را به سمت امام حسین (ع) گسیل کردند و امام می خواستند ببینند که این نامه ها تا چه اندازه اعتبار دارد و قابل استناد است که این دعوت ها را بپذیرد یا نه، در این میان مختار کسی است که در خانه خود به مسلم ابن عقیل پناه می دهد، البته تا زمانی که ابن زیاد برسد و اوضاع دگرگون شود. خب وقتی ابن زیاد به کوفه می رسد اوضاع کاملا متفاوت از زمانی می شود که نعمان بن بشیر حاکم کوفه بود. نعمان پیرمردی بود که نمی خواست رویارویی مستقیمی با امام حسین (ع) داشته باشد و قضیه را می خواست به مسامحه بگذراند اما یزید وقتی این را فهمید ابن زیاد را که غیر قابل قیاس با نعمان بود به کوفه فرستاد لذا حضرت مسلم احساس کرد که به شیخ عشیره بنی مراد که هانی بن عروه بود و پدرش جزو موالیان و دوستداران آل علی بود پناه ببرد. شاید البته اغراق شده باشد اما در اخبار آمده  که 30 هزار سرباز سواره نظام در رکاب هانی بوده و حضرت مسلم بدون خبر قبلی و در تاریکی شب از خانه مسلم ابن عقیل وارد دروازه خانه هانی می شود و هانی می گوید چون وارد چارچوب منزل من شده ای من کسی نیستم که کسی احتمال پناه به من بدهد و من او را مایوس کنم بنابراین ناچار او را وارد منزل خود می کند.

توجه کنید که در چنین اوضاعی نفوذ هانی چقدر بوده که ابن زیاد ترجیح می دهد که خودش برود به دیدن هانی، گرچه در نهایت عشایر هانی به درد او نمی خورند و علیرغم این که تحرکاتی به خرج می دهند و قیامی می کنند اما در آخر ابن زیاد است که بر امور چیره می شود. غرض این است که بگویم مختار در مرحله اول یعنی پیش از ورود ابن زیاد به کوفه به مسلم ابن عقیل یعنی نماینده امام حسین (ع) پناه می دهد اما چون شخصیت عشیره ای نداشت در نهایت مسلم از خانه او به خانه هانی بن عروه پناه می برد. خب مختار یکی از کسانی است که با مسلم بیعت کرده است اما بعد دستگیر می شود و وقتی هم که آزاد می شود در کوفه نمی ماند.

بعد از این مرحله چه اتفاقاتی در زندگی مختار روی می دهد؟

مختار پس از این مرحله به سمت ابن زبیر می رود، خب افکاری در سر  داشته و می خواسته که از ظرفیت زبیریان ها استفاده کند اما می دانید که ابن زبیر از دشمنان آل علی به شمار می روند و از آن طرف ابن زبیر هم اعتنایی به مختار نکردند و اداره شهری و حکمفرمایی جایی را به او واگذار نمی کنند.

جریان پیوستن مختار به توابین چگونه است؟

آنچه مستندات تاریخی به ما می گوید در موسم حج عده ای از عراقیان می خواستند به حج مشرف شوند،‌ در این میان سلیمان ابن صرد خزاعی به خونخواهی امام حسین علیه السلام سر بلند می کند و به روایت تاریخ 10 هزار نفر هم با او بیعت می کنند اگرچه بعد این رقم به نصف تقلیل پیدا می کند و 5 هزار نفر با او می مانند. خب اینها کسانی بودند که حاضر بودند برای خونخواهی از امام حسین (ع)، جان خود را فدا کنند و مصمم به این امر بودند.  مختار وقتی از این جریان مطلع می شود این حرکت، عزم مختار را تحریک می کند که از قیام توابین بهره برداری کند چون خود را لایق برای این کار می دانسته و بنا بر گزارش های تاریخی در همان جا می گوید انا ابو اسحاق یعنی که من اهلیت بیشتری نسبت به دیگران برای راهبری این جریان دارم. در آن جا حتی ایرانیانی که در کوفه بودند با او به عنوان خونخواهی امام حسین علیه السلام بیعت می کنند اما مختار امروز و فردا می کرده تا این که مختار را تهدید می کنند که اگر تا محرم سال بعد به خونخواهی بلند نشوی  از بیعت خارج می شوند.

پرسش مهم در این باره موضع اهل بیت (ع) به ویژه امام زمان مختار یعنی حضرت سجاد (ع)  درباره این خوانخواهی است. آیا می توان علامت مثبت و روشنی در این باره یافت؟

به هیچ عنوان مدرکی در دست نیست که مطابق آن ما به این نتیجه برسیم که امام سجاد (ع)  اذن روشنی به مختار داده باشد، اجازه ای که در آن مختار به خونخواهی بلند شود اما روی هم رفته ائمه و اهل بیت علیهم السلام نسبت به فرزندان مختار روی خوش نشان می دادند و خبری مبنی بر اظهار برائت و بیزاری از مختار از جانب اهل بیت (ع)  وجود دارد اما ما مستنداتی داریم که اهل بیت (ع)،  رحم الله المختار می گفته اند. البته از ان سو ائمه مخالف برخی از حرکت های مختار بوده اند و وقتی خبر به امام زین العابدین می رسد که مختار دست و پای قاتلان امام حسین (ع) را زنده زنده می بُرد، آن ها را مثله می کند یا در آتش می اندازد امام سجاد علیه السلام دست هایش را بالا می برد و می گویند: خدایا من از ‌آنچه مختار می کند برائت می جویم چون پیامبر (ص) حتی نهی کرده که سگ هار زنده زنده در آتش انداخته شود چه برسد به این که با آدم ها ولو خطاکار چنین شود.