رنج را قطعی بدانیم، آمار طلاق بالا نمیرود
گروه شبکههای اجتماعی ــ حجت الاسلام پناهیان بیان کرد: برای اینکه آسودهتر زندگی کنیم اول باید بپذیریم که رنج، در زندگی انسان قطعی است! دوم اینکه فلسفه رنج را هم بفهمیم، اگر رنج را ضروری و قطعی بدانیم، آمار طلاق بالا نمیرود! کسی که میخواهد در ازدواج و زندگی مشترک، هیچ مشکلی نداشته نباشد، دچار حماقت است!
وارث: در کانال تلگرامی حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان مطلبی پیرامون دلیل رنج کشیدن انسان، این که اساسا چرا باید رنج بکشیم و چگونه باید آسودهتر زندگی کنیم، منتشر شده است که متن آن را در ادامه ملاحظه میکنید:
اگر فلسفۀ رنج را بفهمیم، آسودهتر زندگی خواهیم کرد، اگر رنج را قطعی بدانیم، آمار طلاق بالا نمیرود، نظام آموزش و پرورش ما چگونه زمینۀ فساد جوانها را فراهم میکند؟ یکی از عوامل بداخلاقیها این است که بچهها «سختیهای طبیعی زندگی» را لمس نمیکنند، سختیکشیدن به انسان طهارت روح میدهد و او را از فساد دور میکند.
برای اینکه آسودهتر زندگی کنیم، اول باید بپذیریم که رنج، در زندگی انسان قطعی است! دوم اینکه فلسفۀ رنج را هم بفهمیم، اگر رنج را ضروری و قطعی بدانیم، آمار طلاق بالا نمیرود! کسی که میخواهد در ازدواج و زندگی مشترک، هیچ مشکلی نداشته نباشد، دچار حماقت است! خیال میکند اگر عشق باشد، دیگر مشکلی نخواهد بود؛ درحالیکه اختلاف بین انسانها، امری طبیعی است، حتی اگر عشق و محبت هم باشد.
اما فلسفه رنج چیست و اساساً چرا باید در این دنیا رنج بکشیم؟ یک دلیلش این که «رنج، با انسانبودنِ ما همزاد است» چون انسان برخلاف حیوان و فرشته همیشه در حال انتخابِ یک علاقه و جداشدن از علاقههای دیگر خود است و «جداشدن از علاقه» یعنی رنج!
دومین دلیلش این است که اساساً حیات دنیا بهگونهای است که «اگر انسان در دنیا رنج نکشد، فاسد میشود!» همانطور که اگر جسم انسان مدتی بیتحرک بماند، ضعیف و مریض میشود. امام صادق(ع) در حدیثی، سختیهای تهیۀ نان را متذکر میشود و حکمت آن را «جلوگیری از فساد» میداند و میفرماید: خدا تهیۀ نان را دشوار قرار داد، طوری که جز با تدبیر و حرکت بهدست نمیآید. اما چرا خدا تهیۀ نان را سخت قرار داد؟ برای اینکه انسان مشغول شود؛ و الا طغیان میکند و فاسد میشود! (جُعِلَ الْخُبْزُ مُتَعَذِّراً لَا يُنَالُ إِلَّا بِالْحِيلَةِ وَ الْحَرَكَةِ لِيَكُونَ لِلْإِنْسَانِ فِي ذَلِكَ شُغُلٌ يَكُفُّهُ عَمَّا يُخْرِجُهُ إِلَيْهِ الْفَرَاغُ مِنَ الْأَشَرِ وَ الْعَبَث؛ توحید مفضل/۸۷)
یکی از عوامل بداخلاقیها در جامعۀ امروز این است که بچهها غالباً «سختیهای طبیعی» را لمس نمیکنند، لذا بعدها که در زندگی خود به مشکلی برخورد میکنند، میگویند: «چرا این مشکل پیش آمد؟!» یعنی انتظار دارند اصلاً مشکلی نداشته باشند!
در کانادا مدرسههایی هست که از صبح تا غروب، بچه را به جنگل میبرند، تا در شرایط سخت جنگل زندگی کنند؛ آنوقت همانجا ضمن همان سختیها هر چیزی بخواهند به بچهها یاد میدهند.
در ادامۀ روایت میفرماید: نمیبینید کودک را بهدست کسی میدهند که ادبش کند، درحالیکه هنوز توانایی یادگیری ندارد؛ برای اینکه بچه را از بازیکردن و بیهودگی مشغول کند، چون بازیِ بیربط و بیهوده هم به خودِ بچه ضرر میزند هم به بزرگترها! خدا هم انسان را(مانند همان کودک) با سختیها، مشغول کرده تا از بیکاری و طغیان و فساد دور شود. نگاه کنید به آدمهایی که در اثر رفاهزدگی فاسد میشوند! (أَ لَا تَرَى أَنَّ الصَّبِيَّ يُدْفَعُ إِلَى الْمُؤَدِّبِ...).
پیامبر(ص) میفرماید: خدا از جوان بیکار بدش میآید، به او غضب میکند «إنَّ اللَّه يُبغِضُ الشّابَّ الفَارِغَ» (محجّةالبيضا/۷/۱۳۱) ولی الان بیکاری برای جوانان ما-طبق قوانین کشور- سازماندهی شده است؛ به جوان دبیرستانی(بعد از ۱۴سالگی) که انرژی و توان کارکردن دارد میگوییم: «بنشین فقط درست را بخوان!» اما فقط بخش کمی از وقت او صرف درسخواندن میشود و بقیه اوقاتش بیکار است.
نمیشود فقط به مردم بگوییم «فساد نکنید!» باید زمینۀ فساد را فراهم نکنیم؛ بیکاری، طبیعتاً تنپروری و فساد میآورد! با این نظام تربیتی، جوانان فاسد میشوند. دبیرستان تمامِ وقت و انرژی بچهها را نمیگیرد؛ درحالیکه میشود بچهها هم درس بخوانند هم کار کنند
پیامبر(ص) درباره مؤمنی که شغل و حرفهای بلد نبود، فرمودند: «از چشمم افتاد!؛ سَقَطَ مِنْ عَیْنِی» (جامعالاخبار/۱۳۹) و بعدش فرمودند: اگر مؤمن بیکار باشد، میخواهد از دین و ایمانش پول دربیاورد. (مثلاً میگوید: چون مؤمن و حزباللهی هستم در فلان اداره به من کار بدهید...)
امام باقر(ع) میفرماید: از مردی که برای زندگیِ دنیایش تنبل باشد بدم میآید، کسی که حال سختیکشیدن برای دنیا را ندارد، دربارۀ آخرتش تنبلتر است. (أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ کَسْلَانَ عَنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ... کافی/۵/۸۵) سختیکشیدن به انسان طهارت روح میدهد و او را از فساد دور میکند؛ ساختار دنیا اینگونه است. اگر این حقیقت را بدانی اصلاً بدت میآید که به زحمت نیفتی؛ اگر برای معبود خودت به زحمت نیفتی، ناراحت میشوی!