بررسی نقش مصلحت در فقه شیعه به زبان انگلیسی

کد خبر: 78722
ما در این کتاب تبیین کردیم که اتفاقا بر اساس دیدگاه پویای امام خمینی، فقه اسلامی این توان را دارد که در دوره مدرن با تکیه بر آن فقه و فرامین سنتی اسلامی پاسخگو باشد و مصلحت به واقع اهرمی پویاساز در فقه سنتی اسلامی است.
 وارث:"ما در این کتاب تبیین کردیم که اتفاقا بر اساس دیدگاه پویای امام خمینی،  فقه اسلامی این توان را دارد که در دوره مدرن با تکیه بر آن فقه و فرامین سنتی اسلامی پاسخگو باشد و مصلحت به واقع اهرمی پویاساز در فقه سنتی اسلامی است. گرچه برخی مطرح کردند که  مصلحت بافته ذهن فقیهان پس از دوره انقلاب اسلامی است اما خب واقع قضیه این بود که چنین نظری مستند نبود. خب من در این کتاب با گذری و  نقبی به تاریخ فقه اسلامی اثبات کردم که  اتفاقا مصلحت پیشینه دیرینه ای در فقه اسلامی دارد مخصوصا در فقه اهل سنت این موضوع بسیار پررنگ است و تبیین کردم که چرا در فقه شیعه این موضوع در دوره هایی کم رنگ بوده اما این به آن معنا نیست که مصلحت بافته ذهن فقیهان پس از انقلاب اسلامی باشد.  بلکه این موضوع در طول تاریخ مورد توجه فقیهان اسلامی بوده است."

آنچه در ادامه می آید گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین یحیی جهانگیری سهروردی، مبلغ بین المللی حوزه و مولف کتاب در دست انتشار " Sacularisation or Secularisation " یا "تقدس زایی یا تقدس زدایی -  بررسی نقش مصلحت در فقه شیعه"  است.  در این گفتگو درباره این کتاب، محتوا و ضرورت انتشار آن به زبان انگلیسی سخن رفته است.
 

جنابعالی کتاب "تقدس زایی یا تقدس زدایی" را  به زبان انگلیسی تالیف کرده اید که خب از یک جهت جای خوشحالی دارد که پژوهشگران دینی ما به ضرورت حضور برون مرزی و ارائه اطلاعات درست درباره حقایق دینی و شیعی همت گماشته اند. در این باره توضیحی می فرمایید؟

چند نکته را بابت کتاب مطرح می کنم که نکات مهم کتاب را پوشش می دهد. اولا من این کتاب را انگلیسی نوشته ام دلیل ش این است که در نگاه بیرونی این سوال جدی مطرح است که چطور جمهوری اسلامی یعنتی حکومتی که با تکیه بر فقه اسلامی تشکیل شد می تواند همزمان با مظاهر مدرن هم پیوند بخورد.  این حکومت در یک عصر مدرن چگونه می تواند  با تکیه بر فقه سنتی پیشا مدرن نیازهای مدرن را جواب دهد. در واقع با وقوع انقلاب اسلامی خیلی ها تصور می کردند تاسیس حکومت اسلامی سبب خواهد شد که ما یک عقبگرد داشته باشیم چرا که فقه، فقه سنتی است و نمی تواند پاسخگو باشد اما امام خمینی با بازتوانی و تبیین نظریه مصلحت مردم و نظام این دیدگاه را مطرح کردند که در فقه اسلامی هر جا که خدا دستور می دهد دستور خدا  ناظر به نیازهای مردم و مصلحت های عامه است.

در واقع شما می فرمایید امام با متضاد ندیدن اندیشه الهی و توجه به خواست و نیازهای مردم در این باره دست به گره گشایی زدند؟

بله، امام بین خواست خدا و خواست مردم تعارض ندید  آن جور که غربی ها  همیشه می پنداشتند و می پندارند که میان  خواست خدا و خواست مردم تعارض است، امام این نگاه را قبول نداشتند.  از این رو امام مُصر بودند که ما باید مصلحت جامعه و مردم و نظام را ببینیم تا  بر اساس آن مصالح،  استنباط های ما دارای پویایی باشد. خب در غرب نسبت به این مساله حملاتی شد و مقالاتی نوشتند که آیا جمهوری اسلامی ایران می خواهد  بر اساس مصلحت و فقه حکومت را تشکیل دهد؟ آیا اساسا چنین چیزی امکان پذیر است؟  آن ها گفتند در جمهوری اسلامی اگر  صحبت از مصلحت مردم است پس باید دست از فقه بردارند  لذا بنا به نظریه سکولاریزاسیون و عرفی گرایی گفتند این حکومت راهی ندارد جز این که دست از فقه بردارد و دوباره به نظریات عرفی بپیوندد  تا آن مجمع تشخیص مصلحت نظام موجودیت خود را پیدا کند.  در واقع نظرها آن ها این بود حکومتی که دنبال قدسی سازی سیاست بود حالا  در دام عرفی سازی می افتد.  از طرف دیگر افرادی هم بودند که می گفتند نه!  این حکومت قدسی می ماند اما نمی تواند به نیازهای امروز جواب بدهد.

و پژهش شما امکان جمع این دو را مطرح می کند؟

 ما در این کتاب تبیین کردیم که اتفاقا بر اساس دیدگاه پویای امام خمینی،  فقه اسلامی این توان را دارد که در دوره مدرن با تکیه بر آن فقه و فرامین سنتی اسلامی پاسخگو باشد و مصلحت به واقع اهرمی پویاساز در فقه سنتی اسلامی است. گرچه برخی مطرح کردند که  مصلحت بافته ذهن فقیهان پس از دوره انقلاب اسلامی است اما خب واقع قضیه این بود که چنین نظری مستند نبود. خب من در این کتاب با گذری و  نقبی به تاریخ فقه اسلامی اثبات کردم که  اتفاقا مصلحت پیشینه دیرینه ای در فقه اسلامی دارد مخصوصا در فقه اهل سنت این موضوع بسیار پررنگ است و تبیین کردم که چرا در فقه شیعه این موضوع در دوره هایی کم رنگ بوده اما این به آن معنا نیست که مصلحت بافته ذهن فقیهان پس از انقلاب اسلامی باشد.  بلکه این موضوع در طول تاریخ مورد توجه فقیهان اسلامی بوده است.

اشاره ای به محتوای بخش های مختلف کتاب می کنید؟

در بخش اول کتاب به تبیین معنای مصلحت پرداخته ام، این که اساسا معنا و محتوای مصلحت در فقه شیعه  و فقه اسلامی با منفعتی که در غرب مطرح است چه فرقی دارد. بحث منافع عمومی که در غرب و علوم سیاسی مطرح است با معنای فقهی مصلحت چه تشابه و تفاوت هایی دارد.

در بخش دوم سعی کردم به این پرسش جواب دهم که مصلحت بافته عصر جدید نیست بلکه پیشینه دارد  لذا هم در فقه اهل سنت و هم در فقه شیعه زمینه های آن را جستجو کردم. در این قسمت به این پرسش پاسخ جدی دادم که هر جا فقه اسلامی با جامعه درگیر بوده فردگرا نبوده،  فقه جمع گرا و  اجتماعی بوده. هر جا فقه اسلامی با سیاست و حکومت ها درگیر بوده آن جا مصلحت عنصر بسیار موثر در فقه بوده. نتیجتا به این موضوع پرداختم که اگر بعد از انقلاب مصلحت پررنگ می شود دلیلش این است که فقه با سیاست درگیری بیشتری دارد.

در بخش بعدی به خاطر این که ما به خاطر هر مصلحتی نباید رویکرد افراطی داشته باشیم  و سنت دیرینه خود را فراموش کنیم و از سوی دیگر نباید آن چنان در سنت فقهی بمانیم که مصلحت ها فراموش شود آمدم معیارهای مصلحت را معرفی کردم که با این معیارها عملا نه فقه چنان در گذشته می ماند که نتواند نیازهای امروزی را پاسخ دهد  و یک جامعه را هدایت کند و نه این که به خاطر تقاضاهای امروز موجب می شود که آن سنت دیرین بدون معیار نابود شود.

در بخش های بعدی  آمده ام مقایسه کرده ام این موضوع را با مذاهب دیگر و یک دید تطبیقی در این باره به دست داده ام.  در بخش دیگر سعی کرده ام به سوال هایی که جریان های منتقد مطرح کرده اند و گفته اند که مصلحت موجب قدسیت زدایی از نظام اسلامی خواهد شد پاسخ دهم. در این جا یک نکته را اشاره کنم که متاسفانه در حوزه فقه سیاسی شیعه مخصوصا  در حوزه مصلحت پژ وهی کتابی حتی به شکل ترجمه به انگلیسی نداریم و این کتاب می تواند اولین کتاب در تبیین این دیدگاه باشد و از دل حوزه علمیه قم آن هم با رویکرد انقلابی،  دیدگاه امام خمینی را در این باره تبیین کند.

این کتاب با هدف کاربرد برون مرزی مشخص می کند که چگونه  می توان حکومت مبتنی بر فقه تشکیل داد که هنوز هم بتواند پاسخگوی نیازها باشد و از توانمندی ها برخوردار .

چرا دو استاد مجتهد ایرانی و صاحبنظر خارجی بر این کتاب مقدمه نوشته اند؟

من این را ویژگی مثبت کتاب می دانم چون کتاب در واقع پلی بین دنیای مدرن امروز و گزاره های سنتی است در مقدمه هم این امر مراعات شده است. یک مقدمه را یک فقیه  دنیا دیده و در غرب درس خوانده نوشته اند،  آیت الله دکتر محمد حسین مختاری از اساتید حوزه علمیه و دارای درجه اجتهاد و از سوی دیگر ایشان  در دانشگاه های معتبر  انگلستان درس خوانده اند و یک حوزوی دنیا دیده اند. مقدمه دیگر را هم دادم دکتر  تکین استاد دانشگاه مک مستر کانادا بنویسند که ایشان در غرب زندگی می کنند  اما کاملا مطالعات شیعی و اسلامی دارند.