آیت الله حائری شیرازی: اصلی ترین رکن امنیت، عامل خودبازدارنده است

کد خبر: 8300
جلسه هفتگی هیئت فعالان فرهنگی با سخنرانی آیت الله حائری شیرازی در مجموعه اوج برگزار شد.

وارث: جلسه هفتگی هیئت فعالان فرهنگی با سخنرانی آیت الله حائری شیرازی در مجموعه اوج برگزار شد.


متن سخنان آیت الله حائری شیرازی را در ادامه آورده ایم؛


در عالم می گوییم کشورهای پیشرفته، کشورهای عقب افتاده، عقب مانده. حالا شما می خواهید در آینده هنرمند های ما شوید این هنر است که شما بتوانید توحّش را در زیر تمدّن، با چشمتان ببینید. اگر ببینید این معرفت است. نه اینکه من بگویم توحّش است، شما هم بگویید توحّش است این فایده ندارد. به قول فلانی توحّش است فایده ندارد. " الدرس حرفٌ التکرار ألفٌ" یعنی همین. درس یک مطلب است اما خودتان باید هزار مرتبه آن را تکرار کنید تا خودتان به آن برسید.

من میخواهم بگویم اینها وحشی هستند، شما سعی کن ثابت کن که آنها متمدّن هستند. تمدن را تعریف کن، متمدن کیست؟ وحشی کیست در انسان. می گوید انسان وحشی آن است که باید مراقبش باشند تا تجاوز نکند. متمدن آن است که خودش مراقب خودش است که تجاوزنکند. حالا این هفته هم قبلتُ می گویی بعد می شکنی دیگر نمی توانی قبلتُ بگویی. می گویند عاقد وقتی می خواهد قبول را بگیرد، طرف رویش نمی آید که بگوید قبول کرده است، اشاره ای می کند.

الان میخواهم ببینم تمدن همین است؟ در مقابل توحّش؟ اگر این است می آموزی. آیا در دانشگاه ها رشته ای است که انسان در آن دکترا که شد، تجاوز به حقوق دیگران نکند؟ چه رشته ای؟ من از برندگان جایزه نوبل پرسیدم آقای پروفسور آقایی این را می گفت. گفتم دانشگاه دارد گفت نه دانشگاه این چیزها را ندارد. چرا اینگونه است؟ چون عالَم غیر متجاوز به حقوق دیگری، غیر از عالَم علم و دانش است.

دانش، یک کارایی دارد این هم یک رشته خاص خودش است. الان کشور های عالم نسبت به هم چه موضعی دارند؟ اگر آمریکا به یک نوع موشک یا یک نوع کلاهک، دست پیدا کرد، شوروی و چین احساس نا امنی می کنند. که یکی دارد که ما نداریم. هر خرجی که می توانند می کنند تا یا بهتر از آن یا معادل آن را برای خودشان بسازند. به این می گویند بازدارنده. توجیه هم دارد برایش که ژاپن سلاح بازدارنده نداشت، آمریکا با دوتا شهرش را زد، ژاپن هم ناچار به تسلیم بلا شرط شد و تا حالا هم تسلیم ادامه دارد.

می گوید سلاح بازدارنده لازم است، شرط امنیت ما این است که هر چه او دارد ما هم داشته باشیم. یا معادلش و یا بیشترش. این طرف هم اگر احساس کرد که چین و شوروی چیزی را بدست آورده اند که در دستگاه های او کم پیدا می شود، فشار می آورد روی آزمایشگاه ها، دانشگاه ها و پول خرج می کند تا یک اختراع دیگری انجام دهد. بشر می خواهد با دانش اداره شود، عاقبت دانش همین است.

آنچه بشر دارد، رکن دوم امنیت است. بازداشتن دیگران از تجاوز خود بوسیله دانش. هر دو طرف هم همین را دارند. چین، شوروی و آمریکا دارند اما یک لنگه امنیت را دارند. امنیت، نصفش با این تأمین می شود و نیمه اول امنیت چیست هر کس می داند بگوید؟ سلاح بازدارنده، رکن دوم امنیت است. رکن اولش چیست؟ هر کس می داند بگوید.

اینها را می پرسم چون برخی نفس اماره شان می گوید اینها که همه تکراری است اینها را که می دانیم. من می گویم اگر تکراری است، بیایید بگویید چیست اگر می دانید خودتان بگویید. برای این از شما میپرسم که ارزش مطلب را درک کنید. خودبازداری. این بخش دوم است. این اصلی است اول باید خودش را بازدارد. این خود باز داری با دانش تأمین نمی شود. این همان است که اگر نباشد، وضع فعلی بوجود می آید که وضع فعلی امنیت نیست. وضع فعلی تعادل وحشت است. نتیجه حکومت های لاییک. آخر حکومت های لاییک این است. منهای خدا و دین حکومت می کنی، پس دین نیست، بازداشتن خود از تجاوز به دیگران نیست، چون نیست، هیچ کس خاطرش از دیگری جمع نیست.

چون خاطر جمع نیست، هرکدام از دیگری وحشت دارد. چون وحشتهایشان متعادل است، جنگی واقع نمی شود. در وضعیتی که متعادل وحشت، حیات ادامه دارد، به این می گویند صلح مسلّح. یعنی در حال تهیه سلاحند، این صلح را پس خیز جنگشان است یعنی مرتباً آنچه در خارج وجود دارد، مسابقه تصلیحاتی است.

گاهی هم اگر سلاح ها را منهدم کنند، روی کار است، زیر کار چیز دیگری است. چرا؟ چون حق دارند، چطور می توانند به هم اعتماد کنند هر گاه یکی از آنها دست پیدا کند، دمار از روزگار دیگری در می آورد. اگر یکی از آنها نیز به دیگری اعتماد کند، از ساده لوحیش است. امام فرمودند آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از آمریکا بدتر، انگلیس از هر دو بدتر. خطر آمریکا آن زمانی که شوروی روی کار بود، به طوری است که اگر یک لحظه غفلت کند، از هم فروپاشیده است. یک لحظه هم غفلت کرد و فرو پاشید. وضع این است. تعادل وحشت است. پس چرا دروغ بگوییم و بگوییم تمدن؟! اگر از روز اول تمدن را تعریف کردیم، متمدن را در مقابل وحشی، گفته بودیم وحشی آن است که باید مراقبش باش و متمدن آن است که خودش مراقب خودش است. حالا در آدم ها ممکن است برخی مراقب خودشان باشد، صدای رادیو و تلوزیون را بلند نکنی حتی با نگاهت هم نگاهش نکنی چون ناراحت می شود. این گونه آداب در متمدن های زندگی غربی هست.

اما وقتی می شود حکومت، چیز دیگری است. خودشان می گویند سیاست است، عالمش عالم دروغ است، عالم دیپلوماسی است، عالم کلاه برداری است این مسائل را می گویند. کسی هم که می خواهد در سیاست وارد شود، باید اعتماد نکند، باید بدبین باشد مثل پلیس. برای پلیس عیب نیست برای دیگران عیب است. او باید به همه چیز بدبین باشد تا بتواند کنترل کند. از این جهت وقتی حکومت نظامی می کنند هر کس آمد بیرون، ایست داده و نداده، میزنند کاری ندارند که شاید مشکلی داشته باشد.

پس حکومت لاییک، لازمه اش این است. حالا اگر بین حکومت ها یکی لاییک نبود، حکومت خدایی بود، هم دانشی داشت که دیگران جرأت تجاوز به او را نداشته باشند و هم از خدا ترس بود که خودش تجاوز نکند به دیگران، این در حوزه خودش ایجاد امنیت می کند. یک حکومت دینی اگر در عالم پیدا شد، در شعاع خودش می تواند این کار را بکند نه در همه عالم.

هم خودبازداری دارد و هم بازداری دیگران. بازداری دیگران را از راه دانش تأمین می کند و خود بازداری را هم از راه تقوا تأمین می کند. حالا شما میخواهید عضو یک حکومت دینی شوید. پس شما هم در هنرتان باید خودبازداری داشته باشید و اگر نداشته باشید، کارتان جلو نمی رود.

نگاه کنید فوتبالیستها دنیا پول می گیرند، فوتبال بازی می کنند و در این راه تلاش فراوان می کنند تا آبرویی بیابند اما پول در آن کار می کند. وقتی پول در آن کار میکند، عواقبش خوب نیست. پول بگیرند که بازی را خراب کنند، اگر پول آمد همه کاره شد، الی ماشاالله حرف در آن است. شما هم در هنران اگر پول آمد همین هستید در جبهه هم اگر پول می آمد، همین بود. جبهه به خودبازداری بود رکن اول بود. عشق بود، ترس از خدا بود، اولش ترس از خدابود و آخرش عشق. وقتی انسان اول از خدا ترسید، بعد عاشق خدا می شود و بعد از آنکه عاشق خدا شد، وقتی در راه اوست، هر از دست دادنی را یک نوع به دست آوردن می داند. هر هزینه کردنی را نوعی سرمایه گذاری می داند. شما بدون رکن اول، بارتان بار نمی شود.

با بند که آب از چاه می کشی باید کشش بند با آبگیری ظرفت متناسب باشد. مسئولیتی دارید باید احساس مسئولیتت معادل مسئولیتت باشد. عزّت خارجی داری پیش خدا احساس میکنی که کم داری، در مقابل مردم بزرگی اما درگاه خدا هیچ نداری. ذلّت باطنی این شاخه ها بالا آمده این ریشه ها باید پایین برود. ریشه انسان، تهذیب نفس است ریشه ات. اگر این ریشه رشد نکرده است، یک نسیمی که باشد، ریشه را از جا می کند.

/س113