ای عشق تو در عالم...
ای عشق تو در عالم، آتش زده بر جانها
جانسوز عزای تو، ثبت است به دورانها
اینسان که تو جان دادی در راه رضای دوست
عالم به تو مینازد، ای اشرف انسانها
و حسین را اگر عاشق میشوی
اگر هزاران سال است که
اشکها برای حسین میجوشند
خیمههای عزا برپا میشود
و سینهها سرخ میشود از برای عزای حسین
نیست مگر اینکه حسین
راضیه مرضیهای است که خدا به سوی خود خوانده است
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی
وَادْخُلِی جَنَّتِی(1)
و مگر میشود عاشق نشد بر آنکه
خدا او را عاشق است
و به خود میخواندش ...
و مگر میشود عاشق نشد بر آنکه
رسم عاشقی را آموخته است بر من و تو
او که هر چه به لحظه دیدار نزدیکتر میشد
مشتاقتر میشد و عاشقتر ...
و اینگونه عاشقانه سخن میگفت
در آخرین لحظات ...
صبراً على قضائِک یا ربّ لاإلهَ سواک
یا غیاثَ المستغیثین
مالی رَبّ سِواک ولا معبودَ غیرک
صبراً على حکمک یا غیاثَ مَن لا غیاثَ له
یا دائماً لا نفادَ له
یا محیى الموتى
یا قائماً على کل نفس بما کسبت
احکم بینى و بینهم و أنت خیرُ الحاکمین(2) ...
از همه دل بریدهام، نشستهام به پای تو
غریب این جهان بود، هر که شد آشنای تو ...
رضائیان
پی نوشتها:
1. سوره مبارکه فجر، آیات 27 تا 30: اى نفس مطمئنه خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد و در میان بندگان من درآى و در بهشت من داخل شو.
2. موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 510: در مقابل قضا و قدر تو شکیبا هستم؛ ای پروردگاری که به جز تو خدایی نیست؛ ای فریادرس دادخواهان که مرا جز تو پروردگار و معبودی نیست. بر حکم و تقدیر تو صابر و شکیبا هستم. ای فریادرس آن که فریادرسی ندارد. ای همیشه زندهای که پایان ندارد. ای زندهکننده مردگان. ای خدایی که هر کس را با اعمالش میسنجی، در میان من و این مردم حکم کن که تو بهترین حکمکنندگانی.
/س113