حجت الاسلام هادی سروش: مراقب سارقان عرفان و اخلاق باشیم
حجتالاسلام والمسلمین هادی سروش، مدرس حوزه و پژوهشگر دینی، سلسله مباحثی را در باب «خطراتی که ایمان را تهدید میکند» در اینستاگرام ارائه میدهد. در ادامه، متن مباحث ۱۹ دیماه را میخوانید که با تمرکز بر موضوع «رهزنها در مسیر عرفان» ارائه شده است:
یکی از راههایی که انسان را به شخصیت اخلاقی میرساند و زمینهای را آماده میکند تا بتواند زندگی اخلاقی داشته باشد، این است که باید زمینههای اخلاق و نورانیت را در خودش فراهم کند و این با بحث جلسه گذشته متفاوت است. آنجا بحث در مورد ایجاد تناسب با اخلاق بود و اینجا سخن در این است که باید زمینههای نورانی را در خود فراهم آوریم تا اخلاق در این سرزمین باطن انسان جای بگیرد و رشد کند و ثمر بدهد. همانطور که در یک زمین کشاورزی برای برداشت محصول خوب و میوههای پر قیمت و سالم باید زمین آماده باشد، در انسان نیز برای اخلاق و برای باروری اخلاق و به قول علمای اخلاق برای متخلق شدن باید زمینه اخلاق را در وجود خودمان فراهم کنیم.
دو محور مهم در ایجاد نورانیت
راه ایجاد نورانیت در وجود انسان دو محور مهم دارد؛ یکی در حالات درونی و خلوت ما و دیگری در حالات بیرونی ما است. در حالات درونی به ما فرمودند که طهارت میتواند باطن شما را نورانی کند. آدمهایی که طهارت دارند، دائمالوضو هستند و اینها زمینه نورانی شدن و زمینه اخلاقی شدنشان بیشتر از دیگران است. در کتاب با عظمت محاسن، نوشته ابوخالد برقی که بیش از هزار سال از زمان حیات این شخصیت بزرگ شیعی میگذرد، روایتی آمده است که این روایت حکایت از این دارد که وضوی بعد از وضو، یعنی دائماً در حال طهارت بودن، برای انسان ایجاد سعادت میکند. سپس در باب وضو روایات جالبی را ذکر میکند.
یک روایت این است که رسول خدا(ص) فرمودند که زیاد وضو داشته باشید و وضو بگیرید، چون عمر شما را برکت میدهد و فرمودند اگر میتوانید و امکانش فراهم است، همیشه با وضو باشید. اگر همیشه باوضو باشید و در این حالت از دنیا بروید مرگ شما شهادت است. پس طهارت و دائماً در وضو بودن زمینه نورانیتی را برای انسان فراهم و آماده میکند. یکی از عواملی که در نورانیت باطنی ما قابل توجه است، همین مورد است.
دومین چیزی که میتواند زمینه درونی ما را برای اخلاقی شدن فراهم کند، نیتها، تفکرها و نگاههای مثبت و خیرخواهانه است، ولو که به مرحله عمل هم نرسد. همین که انسان در حالی باشد که بیشترین تفکرات را داشته باشد، این زمینه باطنی انسان را نورانی میکند. انسان از یک طرف وضو داشته باشد و از طرفی افکار را به سمت نیکیها متوجه کند، باطنش نورانی میشود و خیلی راحتتر میتواند یک شخصیت اخلاقی شود. امام کاظم(ع) فرمودند یک انسان وارسته که بنا میگذارد و در تفکرش میگذرد که حسنهای داشته باشد و یا خیراتی داشته باشد، از درون جان او یک بوی خوش و باطراوتی به سمت ملکوت میرود و فرشتگان را به او متوجه میکند.
پندار نیک انسان را معطر میکند
اصلاً این فرد هنوز وارد عمل نشده و تعبیر مهم امام(ع) است که اگر کسی اهتمام به حسنه بورزد و در فکر نیک و انجام یک حرکت مثبت باشد و یا اتفاقهایی که میافتد را به صورت مثبت بنگرد و یک دعای مثبت برای آن اتفاقات و پایان یافتن آنها به خیر و خوبی دارد، موجب میشود زمینه نورانیت فراهم شود و بوی خوشی از انسان به ملا اعلی برود و فرشتگان متوجه انسان میشوند، پس دائمالوضو بودن و دائماً اندیشههای خیر داشتن و برداشتهای مثبت در وجود انسان نقش بستن، اینها امور اخلاقی است که نورانیتی ایجاد میکند و انسان را به سمت اخلاقیشدن میبرد.
کسانی که در نور زندگی میکنند و یک باطن نورانی دارند، اینها در بهشت الهی هستند. در حقیقت در ادبیات عرفی میگوییم این افراد به بهشت رهسپار میشوند، اما روایتی که ابوخالد برقی در محاسن ذکر میکند نشان میدهد که اینها الآن در بهشت هستند. در روایت است که میگوید در محضر امام صادق(ع) بودیم و شخصی نیز آنجا بود. این فردی که در آن جمع نشسته بود، از خداوند متعال خواست که خدایا بهشت را روزی ما کن. امام صادق(ع) فرمود شما همین الآن در بهشت هستید. اگر میخواهید دعا هم کنید بگویید خدایا ما را از بهشت بیرون نبر. این میگوید آنهایی که زمینه وجودی، خود را نورانی و پاک میکنند و در افکارشان خیر و خوبی میگذرد و بدِ هیچ کسی را نمیخواهند و منتظر بد آوردن احدی نیستند، الآن در بهشت هستند و بهشتی زندگی میکنند.
ابن سینا در باب اخلاقیشدن میگوید در مسیر بودن هستیم، اما ملاصدرا میگوید ما در مسیر شدن هستیم و میخواهیم به مقاماتی برسیم. برای اینکه اهل بیت(ع) به ما اطمینان دهند که موفقیتهای شما نسیه نیست که بعدها از ثمرات آن بهره ببرید، فرمودند الآن در بهشت هستید، اما نکته مهم این است که در عین حال که به معرفت و طهارت و نورانی شدن دعوت شدهایم تا بتوانیم مراحل اخلاقی شدن را طی کنیم، اما باید مواظب هم باشیم. این مسیر مسیری است که رهزن زیاد دارد که علامه حسنزاده نیز این را میفرمودند. همه راه ها رهزن و مانعهایی دارد که میخواهند انسان را به سمت خودشان جذب کنند، اما مواظب باشیم که گرفتار رهزن نشویم.
در اخلاق و عرفان هم سارق وجود دارد
همانطور که سرقت فکر و مغازه و ... را میشنویم، سرقت اخلاق و کرامت و عرفان نیز وجود دارد که به تعبیر علامه حسنزاده میشود رهزن. تعبیری که امام صادق(ع) دارند این است که از نشانههای انسانهای رهزن و آدمهای دروغگو در مسیر اخلاق و عرفان اینکه به شما اخبار غیبی میدهند و حرفهایی از کرامت را نقل میکنند و خارق عاداتی را میگویند، اما نشانه این رهزنها و دروغگویان این است که وقتی پای حلال و حرام خدا پیش میآید به هیچ حرام و حلالی پایبند نیستند. اهل اختلاف و زمینخواری و دروغگویی هستند، اما علم حلال و حرام را ندارند و یا رعایت نمیکنند. مخصوصاً در زمانی که افرادی از دنیا میروند و نمیتوانیم مطلبی را ثابت کنیم، برای آنها کرامت پشت کرامت میگویند و مینویسند و شأن اخلاق و عرفان و معرفت را تا این حد پایین میآورند.
امام صادق(ع) به ما الگو داد که نگاه کنید با حلال و حرام الهی چه کار میکنند. یک نمونه دیگر از کافی میخوانم که برای ما الگویی است. امام صادق(ع) میفرماید کسی که گوشه کلمهای علیه مؤمنی بگوید، روز قیامت در حالی محشور میشود که در پیشانی او نوشته از رحمت خداوند دور است. مگر میشود ما ادعای عرفان و اخلاق و معرفت و مهمتر، ادعای کرامت کنیم و معیارهایی که اهل بیت(ع) برای ما فرمودهاند را ندید بگیریم؟
مهمترین کتاب حدیثی شیعه و اولین کتاب حدیثی مدون شیعه، کتاب کافی کلینی است. این کتاب در هشت جلد است و دو جلدش اخلاق و یک جلدش عقاید و پنج جلدش احکام است، اما برخیها هشت جلد را به جایی میبرند که همهاش میشود کرامتگویی. به قول علامه حسینزاده، ائمه(ع) پدر جد کرامتها بودند، اما چرا این کرامتها برای اهل بیت(ع) به این وفور دیده نمیشود؟ در کل هشت جلد کافی پنج صفحه در مورد کرامتهای اهل بیت(ع) نیست و حرف دین جای دیگر یعنی احکام و حلال خدا است که آیا رعایت میشود یا خیر و روی عقاید و باورها و اخلاق است.
عارفان حقیقی و کتمان کرامات
مهمترین کتاب عرفانی، کتاب فصوص الحکم است که متن بسیار سنگینی دارد و همیشه کسانی که میتوانستند این کتاب را تدریس کنند، تعداد معدودی بودند. ابن عربی میگوید آنهایی که معرفت پیدا کردند و در جهان معرفت ستارهای شدند، همتشان را بر تصرف و نشان دادن معجزات و خوارق عادات و کرامات خرج نمیکنند. سپس میگویند عارفانی که جرعهای از معرفت نوشیدند، در غایت عجز در برابر پیشگاه خداوند هستند از اینکه بخواهند کرامتی از خود نشان دهند. اهل بیت(ع) کرامت داشتند اما کجا و چند بار نشان دادند؟ چرا بازار را میخواهند با این متاع داغ کنند.
هرکسی به امام راحل(ره) حرف عجیب و غریبی میزد، میفرمود من کورباطنم. هرکسی برای کسی کرامتی ساخت و نوشت، این جمله امام را یادش باشد که بگوید من کورباطنم و باورم نمیشود. ما فقط نسبت به معصومین باور داریم. در میان ۱۴ معصوم، به غیر از پیامبر(ص)، ۱۲ معصوم شهید شدهاند و هیچ معصومی پس از مرگ، علائم حیاتی در خود نشان نداد. یک معصوم(ع) وجود خاتم انبیا(ص) است که فرمود وقتی من را غسل دادید، من را بنشانید و از من سؤال کنید، جواب غیبی میبینید. نفرمود مینشینم و یا حرف میزنم، بلکه فرمود بنشان و سؤال کن، پاسخ غیبی میشنوی و این فقط از پیامبر(ص) نقل شده است. در این اخلاق و معرفت رهزنهایی پیدا میشود مواظب باشیم که گرفتار رهزنها نشویم.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید