تلاش ساواک برای تحریب طیب

کد خبر: 108598
درست همان روزی که طیب دستگیر شد، روزنامه‌ها به نقل از دادستان نظامی تهران نوشتند که طیب با دریافت مبلغی پول قیام ۱۵ خرداد را راه‌انداخته است. این ادعا علاوه بر تخریب چهره طیب، ماهیت قیام مردمی ۱۵ خرداد را نیز مورد هدف قرار داد
وارث

طیب حاج‌رضایی لوطی معروف و از اولین شهدای نهضت اسلامی است که نامش با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گره خورده است. طیب به خاطر جوانمردی و ایستادگی‌اش در برابر ظلم شناخته می‌شود. او که در ۱۵ خرداد ۴۲ فعالیت موثری علیه دستگاه پهلوی داشت، در ۱۵ تیرماه به همین جرم بازداشت شد و از آن تاریخ تا ۱۱ آبان‌ماه همان سال زیر شکنجه‌های طاقت‌فرسای ساواک حاضر به عقب‌نشینی نشد و تا آخرین نفس پای آرمانش ایستاد.

یکی از نکاتی که در کارنامه مبارزاتی شهید طیب حاج‌رضایی کمتر بدان توجه شده، تلاش ساواک برای تخریب چهره او بوده است. درست همان روزی که طیب دستگیر شد، روزنامه‌ها به نقل از دادستان نظامی تهران نوشتند که طیب با دریافت مبلغی پول قیام ۱۵ خرداد را راه‌انداخته است. این ادعا علاوه بر تخریب چهره طیب، ماهیت قیام مردمی ۱۵ خرداد را نیز مورد هدف قرار داده بود.

در بخشی از کتاب «لوطی انقلابی» که به قلم محمد جعفربگلو تألیف و توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده در این باره آمده است:

رژیم پهلوی به دنبال آن بود تا ماهیت قیام ۱۵ خرداد را زیر سؤال ببرد. از این‌ رو پس از چندی نصیری متن از پیش نوشته ‌شده‌ای که در آن اشاره ‌شده بود طیب برای به راه انداختن وقایع ۱۵ خرداد از امام خمینی (ره) پول دریافت کرده است به وی داده و از او می‌خواهد تا مطالب آن را با امضای خود تأیید کند؛ اما طیب زیر بار نرفته و آن را نمی‌پذیرد. از این پس مطبوعات و رسانه‌ها دستور می‌گیرند که به جوسازی علیه قیام ۱۵ خرداد بپردازند.

روزنامه اطلاعات یک ماه بعد از واقعه و در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۴۲ به نقل از جهانگیر قانع، فرماندار نظامی تهران و حومه در مورد «عاملین بلوای ۱۵ خرداد»، آنان را اجیرشده عنوان کرد و در مورد طیب حاج‌رضایی نوشت: «طیب با دو میلیون ریال، هفت دسته از هفت نقطه شهر حرکت داده است.» همین گزارش در ادامه افزود: «طیب یکی از کارگردانان این بلوا و محرک قسمتی از این دستجات به شمار می‌رود. به ‌طوری ‌که او در بازپرسی اقرار کرده مبلغ یک ‌میلیون ریال نیز از حاج اسماعیل رضایی بارفروش دریافت داشته که هفت دسته را حرکت بدهد. دستجاتی که در روز ۱۵ خرداد توسط طیب به راه افتادند بدین شرح است: دسته‌های اول و دوم به سرکردگی حسن صالحی با دریافت دویست هزار ریال از خیابان‌های صاحب‌جمع و ارج شوش حرکت کرده‌اند. دسته سوم به رهبری حاجی سردار با دریافت صد هزار ریال از میدان شوش به راه افتاده است. دسته چهارم به سرکردگی عبدالله صادق تهرانی معروف به عبدالله نقاش با دریافت دویست هزار ریال از خیابان بی‌سیم نجف‌آباد حرکت داده‌شده است. دسته پنجم به سرکردگی امیر استاد ولی با دریافت یک‌صد و پنجاه ‌هزار ریال از پامنار و دسته ششم به رهبری رضا گچ‌کار با ترکیبی از لات‌های میدان غله و با دریافت صد هزار ریال از میدان مزبور به راه افتاده‌اند.

 

دسته هفتم نیز به سرکردگی ایزدی سلحشور معروف به داشی گزنی با دریافت صد هزار ریال از خیابان جمشید و دروازه قزوین حرکت کرده است.» همین گزارش در راستای غیر موجه نشان دادن اعمال این گروه و به حاشیه راندن مبانی اصلی قیام، هدف این دسته‌ها را «غارت، تخریب، آتش زدن، هتک حیثیت بانوان به‌ویژه بی‌حجاب‌ها، حمله به مأمورین انتظامی و حمله به وسایل نقلیه عمومی» عنوان می‌کند.

همین گزارش در ادامه با استناد به مصاحبه فرماندار نظامی تهران نوشت: «این افراد که دسته‌های آشوبگر را تشکیل داده بودند هرکدام مبلغ مختصری که از یک‌صد ریال تجاوز نکرده است از اشخاصی که بعدا اسم می‌بریم دریافت داشته و بعد راه افتاده‌اند. در نتیجه تحقیقات معلوم شده است که طیب حاج‌رضایی که یکی از کارگردانان اصلی این بلوا بوده و از سوابق او همه اطلاع دارند محرک اصلی قسمتی از این دستجات بوده است.»

بر این اساس دولت و رسانه‌های وابسته به رژیم اعلام کردند که در تاریخ ۱۱ خردادماه، شخصی به نام «محمد توفیق القیسی» که حامل مبلغ یک‌ میلیون تومان پول نقد بوده در فرودگاه مهرآباد شناسایی و دستگیر شده است. با وجود این ادعا، دستگاه پهلوی هرگز سندی که اثبات کند شخصیت «توفیق‌القیسی» وجود خارجی دارد و حامل پول بوده و یا طیب حاج‌رضایی در مقابل فعالیت‌هایش در ۱۵ خرداد پول گرفته یا مبلغی به این منظور بین افراد دیگر تقسیم کرده ارائه نداد. علاوه بر این طیب به اندازه‌ای مال و مکنت داشت که در مقابل ارقام مورد ادعای رژیم دست به اقدام خاصی نزند. شعبان جعفری که رابطه خوبی هم با طیب ندارد، در خاطرات خود ادعای رژیم در مورد اینکه طیب با دریافت پول واقعه ۱۵ خرداد را به راه انداخته است زیر سوال برده و می‌گوید: «طیب دنبال پول و این حرفا نبود. کار و بارش خوب بود. احتیاجی نداشته بره این کارارو بکنه. فکر نمی‌کنم طیب به خاطر پول دنبال این‌جور کارا رفته باشه.»

بعدها برخی از عوامل رژیم در خاطرات خود به ساختگی بودن ماجرای توفیق القیسی اعتراف کردند.

تیمسار منوچهر هاشمی که از سال ۴۲ تا ۵۷ رئیس اداره ضدجاسوسی ساواک بود و به گفته‌ خود، پرونده مربوطه را «چندبار دقیقا مطالعه» کرده بود، در خاطرات خود در این باره میگوید: «...براساس بازجویی‌ها و سوال و جواب‌های منعکسه در پرونده که سراپا ناقص و ساختگی به نظر می‌رسید، گزارش «شرفعرض» تهیه می‌شود مبنی‌بر اینکه عوامل جمال عبدالناصر در بیروت مبلغ یک میلیون تومان پول به وسیله پیک به یکی از تجار بازار تهران که مغازه جواهرفروشی دارد، فرستاده‌اند تا به دست عوامل آنها در تهران صرف هزینه‌های تبلیغات و عملیات خرابکاری شود... به دنبال این گزارش شرفعرض بوده که اولیاحضرت دستور داده بود رئیس ساواک شخصا مصاحبه کرده و مراتب را از طریق رسانه‌های گروهی به اطلاع مردم برساند... تنها موردی که در پرونده قابل استناد بود، صورتجلسه تنظیمی توسط مامورین گمرک بود که در آن، به کشف یک میلیون تومان اشاره شده بود. بقیه اوراق پرونده را اطلاعیه‌های بی‌سروته بازجویی از دستگیرشدگان تشکیل می‌داد که همه حاکی از تبلیغات و تحریکات ناصر در لبنان و سوریه و کشورهای عربی دیگر بر علیه ایران بود.

در حالی که این اوراق و اعلامیه‌ها در همه جا پراکنده بود، نمی‌شد هیچ ارتباطی بین آنها و پول کشف شده برقرار کرد... هیچگونه دلیلی که بتوان کشف این پول را به ایادی ناصر و یا به منظور تبلیغات و خرابکاری مربوط دانست در پرونده وجود نداشت.»

هاشمی بلافاصله این موضوع را با پاکروان رئیس وقت ساواک در میان می‌گذارد: «تصمیم گرفتم به همراه دو مترجم زبان عربی که در بازجویی حضور داشته‌اند، به دفتر تیمسار پاکروان بروم و وقایع را شرح دهم و ایشان خود ماوقع را مستقیما از مترجمین بپرسد و به ساختگی بودن پرونده پی ببرد تا بلکه به این ماجرای مسخره خاتمه داده شود. وقتی سرلشکر پاکروان اظهارات من، افسر بازجو و مترجمین را شنید، ضمن اظهار تأسف گفت: اشتباه بزرگی صورت گرفته است و این تقصیر خود من است. من باید به عرض اولیاحضرت برسانم که اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. نامه را هم امضا می‌کنم، مسئول و جوابگوی نقایص پرونده هم خواهم بود. آنگاه تیمسار پاکروان رو به مترجمین و افسر بازجو کرد و گفت: بروید و دیگر مرتکب این نوع خیانت‌ها نشوید. پرونده با امضای سرلشکر پاکروان با دادرسی ارتش ارسال شد. آنها در ۱۶ مورد به پرونده ایراد گرفتند و جواب خواستند که هیچکدام پاسخ منطقی نداشت. بالاخره ماجرای این پرونده پس از مدت طولانی بسته [شد] و متهمین آزاد شدند و جوان لبنانی که بر اثر فشارهای متعدد، ناراحتی روحی پیدا کرده بود، مدتی پذیرایی شد و سپس از طریق بندرعباس به دوبی فرستاده شد که از آنجا به کشور خود برود.»
منبع: فارس


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.