در چه صورت می توان نماز اول وقت را به تاخیر انداخت؟

کد خبر: 18539
وارث: نماز را در اول وقت خواندن، افضل است‌ و در آن ثواب عظيم است. تأخير از اول وقت، مکروه است؛ مگر در چند موضع كه تأخير، افضل است:
اول، تأخير نماز ظهر و عصر از براى نافله‌گزار تا از نافله فارغ شود.
دوم، تأخير نماز عشا تا وقتى كه سرخى مغرب برطرف شود.
سوم، تأخير نماز ظهر در مناطقی كه هوا به شدت گرم مى‌شود تا وقتى كه گرمى هوا كم تر شود.
چهارم، تأخير نماز مغرب تا برطرف شدن سرخى طرف مشرق؛ بنا بر این قول كه اول وقت مغرب، پنهان شدن خورشید باشد.
پنجم، تأخير كردن صاحب استحاضه كثيره هر يك از نماز ظهر و مغرب را تا آخر وقت فضيلت، تا ميان نماز ظهر و عصر و ميان نماز مغرب و عشا به يك غسل جمع كند.
ششم، تأخير كردن مغرب و عشا از براى كسى كه از عرفات به مشعر كوچ كند تا رسيدن او به مشعر و اگر چه یک چهارم شب بگذرد.
هفتم، كسى كه مشغول قضاى نمازهاى واجب باشد كه از او فوت شده است. سنّت (مستحب) است از براى او كه نماز ادا را تا آخر وقت تأخير بیندازد.
هشتم، تأخير كردن به جهت كسى كه تأخير، باعث ادراك فضيلت و صفت كمالى باشد؛ مثل اين كه هرگاه تأخير كند، می تواند افعال نماز را بر وجه کامل تر به جا آورد و در اول وقت نتواند چنين كند، يا از جهت ادراك جماعت، پيش نماز، نماز را تأخير كند تا مأمومين جمع شوند يا مأمومين نماز را تأخير كنند تا پيش نماز حاضر شود. اين تأخير، سنّت (مستحب) است.
نهم، تأخير كردن مسافر نماز را تا فرود آمدن؛ در صورتی که نماز را در منزل بهتر تواند به جا آورد.
دهم، تأخير كردن روزه دار نماز مغرب را، هرگاه جمعى انتظار او را كشند كه با او افطار نمايند يا خود خیلی گرسنه باشد و نتواند كه افعال نماز را درست به جا آورد.
يازدهم، تأخير كردن زنى كه مربي طفل باشد، نماز ظهر و عصر را به آخر وقت تا چهار نماز را در جامۀ پاك يا با جامه ای که نجاستش کم تر باشد، بخواند.
دوازدهم، تأخير نماز صبح تا وقتى كه نافلۀ شب را تمام كند، هرگاه چهار ركعت از آن را پيش از دخول صبح درک کرده باشد.
سيزدهم، هرگاه ظن به دخول وقت داشته باشد و راهى به علم نداشته باشد، مستحب است كه تأخير نماز كند تا علم به دخول وقت حاصل شود.
چهاردهم، تأخير انداختن نماز به جهت فشار بول و غائط تا وقتى كه آن را دفع كند.
پانزدهم، تأخير كسى كه خواهد در آخر وقت با تیمم نماز بخواند.
شانزدهم، تأخير مبطون و سلسل البول نماز را به آخر وقت از جهت جمع کردن بین نمازها و با هم خواندن آن ها.
هفدهم، تأخير صاحبان عذر، هرگاه اميد زوال عذر [را] داشته باشند تا نماز را بر وجه بهتر و كامل تر به جا آورند.
هيجدهم، تأخير دو ركعت نافلۀ صبح تا طلوع صبح كاذب (حدود یک ساعت به اذان صبح)، هرگاه پيش از طلوع صبح كاذب از نماز شب فارغ شود.
نوزدهم، تأخير نماز صبح از نافلۀ صبح، هرگاه پيش از صبح صادق نافله را به جا نياورده باشد. (1)
به گفتۀ شهيد ثانى (شرح لمعه، ج 1، ص 46): فقها تا بيست و پنج مورد را شمرده‌اند كه تأخير نماز از اول وقت به بعد، افضل از تقديم آن است؛ از قبيل اين كه انسان در اول وقت عاجز از نماز ‌ايستاده، و يا فاقد ساتر باشد و اميدوار بوده باشد كه تا آخر وقت اين عذرها برطرف گردد. يا اين كه در هنگام افطار، شخص روزه دارى در انتظار افطار وى باشد. يا اين كه انسان از مشقت روزه بى طاقت شود؛ به حدى كه با توجه و حضور قلب در نماز منافى بوده باشد و از اين قبيل. (2)

پی نوشت ها:
1. تحفه رضويه، ص 287‌.
2. الجمل و العقود في العبادات، ترجمه، ص 202‌؛ الغاية القصوى في ترجمة العروة الوثقى، ج ‏1، ص 322 و سؤال از دفتر مقام معظم رهبری.

منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

/م118