راه عاقل شدن و عادل شدن جامعه، حسینی شدن است

کد خبر: 22298
آیت الله جوادی آملی در دهمین و آخرین قسمت از سلسله برنامه های "نهضت سیدالشهداء بر مدار عقل و عدل" فرمودند: اگر برکات فراوانی در عقلانیت جامعه هست آن برکات را در زیارت حضرت سیدالشهداء می‌بینید، یعنی راه عاقل شدن و عادل شدن جامعه، حسینی شدن است.
وارث: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در دهمین و آخرین قسمت از سلسله برنامه های "نهضت سیدالشهداء بر مدار عقل و عدل" که به مناسبت ایام محرم الحرام قبل از اخبار ساعت 21 از شبکه یک سیما پخش می شد، فرمودند: اگر برکات فراوانی در عقلانیت جامعه هست آن برکات را در زیارت حضرت سیدالشهداء می‌بینید; یعنی راه عاقل شدن جامعه, حسینی شدن است؛ راه عادل شدن جامعه, حسینی شدن است؛ آ‌ن‌که عاقل است از مسیر حسین‌بن‌علی دارد به کمال می‌رسد و آن‌که عادل می‌شود از مسیر حسین‌بن‌علی است.

معظم له در فرازی از فرمایشات خود در این برنامه اذعان داشتند: عزاداری‌ها را نباید «مشوب» به جهل و ظلم کرد. کاری که برخلاف گفته نظام و رهبری نظام است، این ظلم است؛ کاری که بر خلاف نظام و رهبری نظام است، این جهل است. اگر ما واقعاً خواستیم عزاداری ما عاقلانه و عادلانه باشد و حسینی باشد و ثواب فراوانی هم که در انتظار عزاداران سیدالشهداء است به ما برسد، باید بکوشیم کاری که بر خلاف عقل و عدل است نکنیم.

متن کامل فرمایشات ایشان در نهمین برنامه از "نهضت سیدالشهداء بر مدار عقل و عدل" در ادامه تقدیم علاقه مندان می گردد.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

أعظم الله أُجورنا و أُجورکم بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و إیاکم من الطالبین لثاره(ع)

نهضت سید شهدای جهان حسین‌بن‌علی بن أبیطالب(ع) بر اساس اینکه خود حضرت همانند پدرشان «مَعَ‏ الْحَقِ یَدُورُ مَعَه حَیْثُ مَا دَار»؛ لذا عقل و عدل در سیره و سنت آن حضرت دور می‌زد و نهضت آن حضرت عقل‌مدار و عدل‌محور بود؛ یعنی جامعه‌ای می‌تواند حسینی فکر کند و بیندیشد که عاقل و عادل باشد. تشیع در حقیقت عقل‌مداری و عدل‌محوری است و اگر کسی بخواهد از نهضت آن حضرت طَرْفی ببندد، هیچ چاره‌ای جز عقلانیت و عدل ندارد. این مطلب را که به عرضتان رسید، از سه راه می‌شود اثبات کرد: یکی از طریق زیارتنامه‌های فراوانی که وارد شده است، دوم از کلمات و ادعیه و مناجات و سخنان خود آن حضرت و سوم هم از بررسی عقلی و تحلیل علمی سیره و سنت آن حضرت می توان به دست آورد.

وجود مبارک حسین‌بن‌علی(ع) در آغاز نهضتش فرمود: «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَ‏ الْحَقَ‏ لَا یُعْمَلُ‏ بِهِ‏» و برای اینکه مردم در مدار حق زندگی کنند، کوشید که مردم را عاقل و عادل کند که این کار در همه شئون آن حضرت جلوه می‌کرد، مخصوصاً در جریان کربلا. این چند روزی که حضرت در کربلا بودند، کاملاً عقل و عدل از کلمات و قیام و قعود آن حضرت موج می‌زد؛ در نصیحت‌هایی که نسبت به زیردستان خود می‌کردند، بر اساس عقل و عدل بود؛ به فرزندان، به خواهران و دخترانشان می‌گفتند هرگز چیزی که از عظمت و جلال و شکوه شما می‌کاهد نگویید. مستحضرید که روز عاشورا اولین تیری که از اردوگاه یزید به طرف خیام سالار شهیدان(ع) آمد تیری بود که عمرسعد زد، برای اینکه دیگران شهادت دهند و او جایزه بگیرد «وَ أَقْبَلَتِ‏ السهَامُ‏ مِنَ الْقَوْمِ کَأَنهَا الْقَطْرُ»؛ مانند قطرات باران تیر می‌آمد.

در آن فضا وجود مبارک حسین‌بن‌علی به فرزندان و به خواهران و دخترانشان فرمود: «فلا تَشُکوا و لا تقولُوا بأَلسنَتِکُم ما یُنقِصُ مِنْ قَدرِکُم»؛ چیزی که از جلال و عظمت و شکوه شما می‌کاهد نگویید، حرکتی، سکونی، کاری، رفتاری، گفتاری، نوشتاری که از منزلت والای دودمان ما بکاهد نگویید. انسان وقتی عاقل است، حرفِ غیر علمی نمی‌زند؛ وقتی عادل است، از مسیر فاصله نمی‌گیرد.

در شب عاشورا جایگاه عده‌ای را هم به نام‌هایشان در بهشت نشان داد؛ بعد از اینکه فرمود این مردم با من کار دارند و با شما کار ندارند، اگر خواستید بروید آزاد هستید؛ دست زن و بچه‌هایتان را بگیرید و از این سرزمین بیرون بروید، چون آمدنِ به طرف کربلا ممنوع است؛ ولی رفتن از کربلا ممنوع نیست، راه یک طرفه بسته است؛ ولی سعی کردند در حضور آن حضرت بمانند، آن‌گاه وجود مبارک سالار شهیدان جای اینها را در بهشت نشان آنها داده است؛ این نشان می‌دهد که اگر کسی حق‌مدار بود، عقل‌مدار بود و عدل‌محور بود سعی می‌کند جهانی را عاقل و عادل کند.

وجود مبارک حسین‌بن‌علی در تمام سخنرانی‌های خود جز حق چیزی نگفته بود و همچنین جز عقل و عدل چیزی نگفته بود. این زیارتنامه‌هایی که می‌خوانیم ما را مأمور و موظف می‌کند که به آن عمل کنیم. در زیارتنامه‌های حضرت می‌خوانیم: «وَ دَعَوْتَ‏ ﴿إِلی‏ سَبِیلِ‏ رَبکَ‏ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾» و در بخشی از زیارت‌ها می‌خوانیم: «لَبیْکَ‏ دَاعِیَ اللهِ إِنْ کَانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغَاثَتِکَ»؛ وقتی که شما گفتی «هَل مِن ناصِر ینْصُرُنی»  من نبودم که با بدنم شما را یاری کنم، هم‌اکنون با عقلم، با درایتم، با هوشم، با «سمع» و «بصر» و «فؤاد» خود شما را یاری می‌کنم؛ یعنی مکتب عقل‌مدار شما را می‌فهمم، مکتب عدل‌محور شما را می‌فهمم و عمل می‌کنم. اگر به ما گفتند دعا در کنار «قبه» آن حضرت مستجاب است و اگر گفتند شفا در تربت اوست و اگر گفتند صدها برکات به وسیله حسین‌بن‌علی نصیب جامعه اسلامی شده است، همه اینها تفسیر عملیِ این دو عنصر محوری است.

شما روایات عقل را نگاه کنید، روایات عدل را نگاه کنید، بعد آنچه درباره زیارت حضرت و برنامه‌های حسین‌بن‌علی(ع) هست بررسی کنید، می‌بینید همه اینها تفسیر عقل و عدل است. اگر برکات فراوانی در عقلانیت جامعه هست آن برکات را در زیارت حضرت سیدالشهداء می‌بینید؛ یعنی راه عاقل شدن جامعه، حسینی شدن است؛ راه عادل شدن جامعه، حسینی شدن است؛ آ‌ن‌که عاقل است از مسیر حسین‌بن‌علی دارد به کمال می‌رسد و آن‌که عادل می‌شود از مسیر حسین‌بن‌علی است.

برای اینکه ببینیم نماز ما مورد قبول واقع شده است یا نه، یک راه صحیح وجود دارد و همچنین برای اینکه ببینیم عزاداری ما مورد قبول واقع شده است یا نه، راه صحیح وجود دارد؛ درباره نماز فرمودند، نماز آن است که انسان را از زشتی باز دارد: ﴿إِن الصلاةَ تَنْهی‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ﴾. اگر کسی نماز ظهر و عصر را خواند، تا غروب امتحان‌های فراوانی پیش آمد و او سرفراز از این آزمون‌ها به در آمد، خدا را شاکر باشد که نمازش قبول شد، زیرا چیزی که جلوی زشتی را می‌گیرد نماز است و اگر ـ خدای ناکرده ـ تا عصر در آزمون‌ها موفق نشد و دست به گناه زد و آلوده شد، بداند که نماز او گرچه از نظر فقهی صحیح است و اعاده و قضا ندارد، لکن مقبول کلامی نیست که پاداش آن‌چنانی به چنین نمازگزاری عطا شود.

در جریان عزاداری سالار شهیدان هم همین‌طور است؛ عزاداری‌ها را نباید «مشوب» به جهل و ظلم کرد. کاری که بر خلاف گفته نظام و رهبری نظام است، این ظلم است؛ کاری که بر خلاف نظام و رهبری نظام است، این جهل است. اگر ما واقعاً خواستیم عزاداری ما عاقلانه و عادلانه باشد و حسینی باشد و ثواب فراوانی هم که در انتظار عزاداران سیدالشهداء است به ما برسد، باید بکوشیم کاری که بر خلاف عقل و عدل است نکنیم.

وجود مبارک سیدالشهداء در شب عاشورا جای بسیاری از افراد را به آنها نشان داد و بسیاری از بزرگان نقل کردند هر چه به ظهر عاشورا نزدیک می‌شد، چهره حضرت بشاش‌تر می‌شد و آن نماز معروف ظهر عاشورا را هم که همه به یاد دارید؛ معلوم می‌شود این حسین‌بن‌علی «مَعَ‏ الْحَقِ یَدُورُ مَعَه حَیْثُ مَا دَار» در تمام حالات آن حضرت هست. بنابراین بررسی نهضت کربلا بهترین نشان و علامت این است که آن حضرت مانند علی‌بن‌ابیطالب(ع) «مَعَ‏ الْحَقِ یَدُورُ مَعَه حَیْثُ مَا دَار». اینکه می‌بینید عده‌ای الآن گرفتار تکفیری و سلفی و داعشی‌ها و امثال آنها هستند، چون از مکتب عقل و عدل علوی فاصله گرفتند. حضرت در ظهر عاشورا آن حرف‌ها را زد و وقتی خواست از اسب به روی زمین بیفتد، آن حالت‌ها را داشت. در خود قتلگاه کلمات طیب و طاهری از او صادر شد.

چشمان مطهر او را خون گرفته بود، دید سینهٴ مطهرش سنگین است فرمود کیستی؟ «لَقَدِ ارْتَقَیتَ مُرتَقاً عَظیماً» کیستی؟ هر که هستی بدان جای بلندی نشسته‌ای! بلندیِ این جایی که تو نشستی برای آن است که «طالَما قَبلَهُ رَسُول الله»  پیغمبر(ص) این‌جا را مکرر می‌بوسید؛ گاهی دکمه‌های پیراهن حضرت باز می‌شد، پیغمبر(ص) از گلوی تا سینه حضرت را مکرر می‌بوسید.

حضرت فرمود: جای بلندی نشسته‌ای: «لَقَدِ ارْتَقَیتَ مُرتَقاً عَظیماً طالَما قَبلَهُ رَسُول الله»؛ پیغمبر این‌جا را مکرر بوسید. مردم تعجب می‌کردند که چرا پیغمبر این همه نسبت به حسین‌بن‌علی(ع) اظهار محبت می‌کند بعضی از بزرگان نقل کردند که پیغمبر(ص) روی منبر مشغول سخنرانی بود، حسین‌بن‌علی کودکی بود وارد مسجد شد همه دیدند پیغمبر(ص) از روی منبر بلند شد آمد پایین و حسین‌بن‌علی را در بغل گرفت و بُرد بالای منبر و روی زانوی خود نشاند و زیر گلوی او را می‌بوسد، لب و دندان او را می‌بوسد، مردم تعجب کردند که چرا این همه محبت نسبت به حسین‌بن‌علی روا می دارد، آن بیانات نورانی که «حُسَیْنٌ‏ مِنی‏ وَ أَنَا مِنْ حُسَیْن» این برای بزرگسالان کافی بود؛ اما جریان کربلا پنجاه سال بعد از رحلت پیغمبر رخ می‌دهد، آنها که این حدیث معروف «حُسَیْنٌ‏ مِنی» و سایر احادیث فراوان ولایت و امامت آن حضرت را شنیدند که در کربلا نبودند؛ اینها که فعلاً نوجوان هستند و در کربلا می‌توانند به سن شصت و هفتاد سالگی برسند، آنها می‌توانند بگویند ما در مسجد مدینه چنین صحنه‌ای را دیدیم.

اگر حضرت این کار را نمی‌کرد و در حضور همه لبان مطهر حسین‌بن‌علی را نمی‌بوسید، در مجلس شام کسی نمی‌گفت یزید نزن! من خودم در مدینه دیدم پیغمبر اسلام لبان حسین‌بن‌علی را می‌بوسد. آن روز فهمیدن که چرا در حضور همه و در حضور نوجوان‌ها و کودکان، لبان مطهر حسین‌بن‌علی را می‌بوسد. خیزُران ـ به ضم زا ـ درختی است در هند که این نظیر چوب‌های معمولی نیست، بعضی از درخت‌ها مستحضرید که چوب آنها خیلی محکم است و این درخت هم چوب آن بسیار محکم است و از طرفی هم انعطاف دارد که برخی از لوازمی که سلاطین داشتند یا برای زدن می‌خواستند انتخاب کنند از چوب خیزُران انتخاب می‌کردند، این خیزُران را یزید ملعون تهیه کرده بود و این خیزُران در دست او بود، وقتی این خیزُران را بلند کرد بعضی‌ها گفتند نمی‌زند؛ ولی دیدند این خیزُران را فرود آورد و در حضور حجت بالغهٴ الهی علی‌بن‌الحسین و زینب کبرا(س) و بچه‌های ابی‌عبدالله این لب و دندان را که جز حق، جز عقل، جز عدل چیزی از این لبان مطهر صادر نشد، این لب و دندان را هدف قرار گرفت «اَلسلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی‏ عَلِی بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی‏ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی‏ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ».



/ف.م214