حجت الاسلام کرمی: مولودی با برکت تر از امام جواد(ع) متولد نشده است

کد خبر: 32028
مراسم جشن ولادت امام جواد علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی کربلایی محمد پورعباسیان ، کربلایی ابراهیم دشتی، حاج علی عالیا، کربلایی جواد پورعباسیان، سید حسین مصطفوی، کربلایی محمد دلاوری و مادح اهل بیت (ع) از کشور هندوستان در هیئت قمربنی هاشم علیه السلام برگزار شد.

وارث: مراسم جشن ولادت امام جواد علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام کرمی و مداحی کربلایی محمد پورعباسیان ، کربلایی ابراهیم دشتی، حاج علی عالیا، کربلایی جواد پورعباسیان، سید حسین مصطفوی، کربلایی محمد دلاوری و مادح اهل بیت (ع) از کشور هندوستان در هیئت قمربنی هاشم علیه السلام برگزار شد. 

در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام کرمی را می خوانید:


روایتی از امام علی علیه‌السلام است که موقف فخیم و مقام فاخر جوادالائمه علیه‌السلام را مستولی متوفق بر مقام همۀ مَن فی الارض معرفی می کند و آن روایت این است که وقتی حضرت جواد علیه‌السلام می خواستند به دنیا بیایند، امام هشتم علیه‌السلام فرمودند: به زودی مولودی متولد می شود که از نظر برکت، نظیر او در اسلام متولد نشده است. برکت ناظر به جهات کمی نیست. مراد از برکت کیفیت است. یعنی گاهی استمرار و بقا و دوام ولو کم باشد. سگ سالی دو بار توله به دنیا می آورد و هر بار شش تا هفت توله اما گوسفند سالی یک مرتبه و نهایتاً دو بار، با همۀ این تفاسیر و با توجه به اینکه گوشت گوسفند صبح به صبح به قصابی میرود و گوشت سگ را کسی لب نمیزند. خداوند در گوسفند برکت قرار داده است و در سگ برکتی قرار نداده است. برکت یعنی دوام و اتصال و مانایی.

در صراط مستقیم اسلام بعد از سید انبیا صلی‌الله علیه وآله وسلم انشقاقات و افتراقاتی ایجاد شده است و البته پیامبر صلی‌الله علیه وآله وسلم پیش بینی کردند و به امام علی علیه‌السلام فرمودند: بعد از من فتنه می شود. امت موسی علیه‌السلام بعد از او هفتاد شاخه شد، یک فرقه طریق یهودیت اصیل را پیمود و 69 تای آن انحراف رفت. امت عیسی علیه‌السلام بعد از ایشان 71 شاخه شدند. یکی طریق مستقیم عیسی علیه‌السلام را پیمایش کردند و 70 فرقه انحراف رفتند. فرمود: علی جان بعد از من امتم 73 شاخه می شودند. حقیقت ناب شما و شیعیانت هستید و مابقی بیراهه می روند.

این انحرافات یک انحراف برون مذهبی است که نقطۀ افتراقش سقیفۀ بنی ساعده است. این یک مرزبندی رکنی و رئیسی در جغرافیای سیاسی اسلام است که مسلمانان بعد از پیغمبر به یک اکثریت پیرو سقیفه و یک اقلیت پیرو غدیر که به آنها در اصطلاح شیعه می گویند. این مرزبندی و انحراف بعد از پیامبر اولین انحراف بود.

در فِرَق اهل سنت ما انشقاقات و افترائات داریم. این صراط مستقیم غدیر و شیعه، سالم و مبرای از ابتلای اختلاف نماندند. یعنی شیعیان  هم در زمان هر امامی، ابتلایی ایجاد شد و دکانی باز شد و همین طور صف واحد تشیع ریزش داشت تا امام جواد علیه‌السلام.

اگر تاریخ را خوانده باشید، در زمان امام زین العابدین علیه‌السلام یعنی در زمان قیام مختار یک فتنه ای به نام کیسانیه داریم که خیلی ها به مختار نسبت می دهند. 

این پیچیدگی ها و درهم تنیدگی های تحلیلی وقعۀ طَف و حواشی و تبعاتش ناشی از ابهامات تاریخی است. که آیا محمدحنفیه ادعایی داشته یا نه! اجالتاً چیزی که در تاریخ قدر متغیر موجود است این است که محمد حنفیه در طلیعۀ امام چهارم با امامت امام چهارم زاویه داشته است. یعنی پذیرای امام چهارم نبوده است. در یک مذاکره ای گفت: امام بعد از سیدالشهدا علیه‌السلام کیست؟ امام زین العابدین علیه‌السلام فرمود: من. گفت: دلیل چیست؟ ( نفسش به آن سکینه و طمأنینه نرسیده بود) گفت: اگر کنار حجرالاسوة برویم و گواهی دهد که امام بعد از پدرم، من هستم برایتان کفایت می کند؟ گفت: بله. کنار حجرالاسوة رفتند و اینجا محمدحنفیه پذیرای امامت امام جواد علیه‌السلام شد.

ما خط سیر بن‌الحسین را ذکر می کنیم وگرنه در بچه های امام مجتبی علیه‌السلام حسن‌ابن‌حسن فرزند او به نام عبدالله محض، چرا به او می گویند: عبدالله محض؟ چون پدرش، پسر امام مجتبی علیه‌السلام است و مادرش هم دختر امام حسین علیه‌السلام، فاطمه سلام‌الله علیها است؛ فلهذا از دو طرف به او محض می گویند.

دو پسر داشت، یکی محمد نفس زکیه و یکی ابراهیم؛ اینها یک داستان عجیب و غریبی در تاریخ دارند! عبدالله محض وقتی خدا محمد را به او داد، بین فرزندان امام مجتبی علیه‌السلام و سیدالشهدا علیه‌السلام اختلاف بود. در زمان امام صادق علیه‌السلام اختلاف بین عبدالله محض با امام صادق علیه‌السلام بود، اختلاف هم بر سر این بود که عبدالله محض وقتی دید بنی امیه رو به افول و ضعف هستند به فکر جایگزینی افتادند. فرزندش محمدنفس زکیه را علم کردند و گفتند: مهدی از آل پیغمبر، محمد است و بنی هاشم غیر از امام صادق علیه‌السلام با او بیعت کردند. صَفا هم با او بیعت کرد و ابوجعفر منصور دوانیقی که قاتل امام صادق علیه‌السلام است، او هم به عنوان مهدی پیغمبر با او بیعت کرد و بعدها حرف امام صادق علیه‌السلام را گوش نکرد.

 حدیثی جعل کرده بودند و می گفتند: " اِسمُه اِسمی و کُنیَةُ کُنیَتی" خلاصه او و برادرش ابراهیم را کشتند. از ابن الحسین علیه‌السلام که جلو می آیی، میبینی که همین طور فرقه فرقه و شقه شقه است. همین طور تا امام جواد علیه‌السلام ریزش داشتیم.

 فتنۀ بعدی، زیدبن الحسین علیه‌السلام بود. آدمی بسیار فدوی و علوی و جان نثار و مطیع امام باقر علیه‌السلام. الان عده ای طرفدار زیدابن الحسین علیه‌السلام هستند. می گویند: امام باید از نسل فاطمه سلام‌الله علیها باشد و قائم به سیف باشد، یعنی قیام به شمشیر کند. فقط امامانی را قبول دارند که شمشیر کشیدند. همانند امیرالمومنین علی علیه‌السلام، امام مجتبی علیه‌السلام که با معاویه جنگ کردند، امام حسین علیه‌السلام و زین العابدین علیه‌السلام را امام نمی دانند چون شمشیر نکشید و بعد زیدابن ابن الحسین علیه‌السلام.

زیدابن ابن الحسین علیه‌السلام اوایل امامت امام باقر علیه‌السلام با ایشان درگیر بود چون زید فرزند زین العابدین علیه‌السلام است. به امام باقر علیه‌السلام گفت: امام بعد از پدرم کیست؟ فرمودند: من هستم. گفت: من نمی توانم قبول کنم، فرمودند: چرا؟ گفت: میدانی! به پدرم آنقدر نزدیک بودم و آنقدر ارتباط عاطفی و روانی ما در هم تنیده و نزدیک بود که خود تو با ما زیر یک سقف و سر یک سفره دستت در یک کاسه بود. میدانی که اگر من نبودم پدر غذا نمی خورد و موقع غذا مرا روی پایش می گذاشت و غذا را می جوید و جویده اش را در دهان من می گذاشت. مگر می شود تو امام زمان من بودی و در خانه من بودی و آن وقت پدر من که آنقدر مرا دوست میداشت، به من نگوید: امام بعد از من شما هستید؟! امام باقر علیه‌السلام فرمودند: چون خیلی دوستت داشت نگفت! اگر به تو می گفت و مقابل من می ایستادی، هیچ عذر شرعی ای نداشتی و صاف در جهنم بودی. چون دوستت داشت ابهام گذاشت که در چاه نیفتی. او قیام کرد و در قیامش هم محکوم شد و کشته شد. بعد از  زیدبن ابن الحسین علیه‌السلام ما فتنه ای به نام اسماعیلیه داریم.

 امام بعد از امام صادق علیه‌السلام پسر بزرگش اسماعیل ابن جعفرابن محمد است. روایتی داریم که امامت از امام بزرگ به ولد اکبر میرسد. یعنی هر امامی پسر بزرگش به امامت میرسد. پسر بزرگ امام صادق علیه‌السلام، اسماعیل بود که خیلی هم فقیه و باکمالات بود. البته در زمان حیات امام صادق علیه‌السلام از دنیا رفت. داغش امام صادق علیه‌السلام  را خیلی آزار داد. حتی در تسلیت به یکی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام فرمود: صبر کن، آنگونه که من در غم اسماعیل صبر کردم. امام صادق علیه‌السلام تشخیص داد که فتنه ای در کار است. وقتی در زمان حیاتش از دنیا رفت، چندین بار که جنازه را از مسجد به خانه می آوردند و به قبرستان ببرند، دستور داد تا سر تابوت را زمین گذاشتند و روپوش را کنار زد و صورت به صورت جوانش گذاشت و بعد مردم را شاهد گرفت، ببینید اسماعیل از دنیا رفته است. حتی در قبر که گذاشتند، گوشه کفن را کنار زد و مردم را صدا زد که ببینید اسماعیل از دنیا رفت. سنگ لحد را که گذاشتند و خاک را ریختند و برگشتند، عده ای گفتند: آقا اسماعیل از دنیا نرفته است، اسماعیل همان مهدی از آل پیغمبر است که غیبت کرده است و می آید.

شیعیان اسماعیلیه را نه شیعه قبول دارد و نه اهل سنت. چون اینها باطلیه هستند و کسانی هستند که می گویند: همۀ ظواهر قرآن معول و موجه است. می گویند: هرچه در قرآن است، ظاهرش مراد نیست و باطنش مراد است.

فتنه ای داریم بسیار عظیم به نام واقفیه. مهم ترین فتنه ای است که امام جواد علیه‌السلام و امام رضا علیه‌السلام با این فتنه درگیر بودند. واقف از وقف به معنای توقف است. بعد از امام کاظم علیه‌السلام سه نفر از اصحاب درجه یک امام موسی ابن جعفر علیه‌السلام بودند که وکیل تام الاختیار ایشان بودند. پول های ایشان و اخماس و زکواتی که مردم به ایشان میدادند، دست آنها بود و مُهر امام مُهر آنها بود. آنقدر به ایشان نزدیک بودند که به آنها بطانه می گفتند. یعنی زیرپیراهن. به موسی ابن جعفر علیه‌السلام چسبیده بودند. یعنی زیرپوش ایشان بودند. فتنۀ عجیب مالی برایشان پیش آمد. چند میلیارد پول دستشان بود که وقتی حضرت از دنیا رفت، اینها دیدند که اگر بخواهند اعتراف کنند که امام بعدی امام رضا علیه‌السلام است، باید اولین کاری که می کنند پول را تحویل دهند که جایگاه اجتماعی در لغزش است. ممکن است آقا آنها را ابقا کند و ممکن است آقا نپذیرند. اینها دیدند اگر بگویند امام رضا علیه‌السلام امام بعدی است شاید آقا آنها را ابقا نکند و این سه نفر یکی مروان ابن زیاد قندی بود و دوم عثمان ابن عیسی و سوم علی ابن ابی حمزه. آنها گوشه کنار می گفتند: ما بعد از امام موسی ابن جعفر علیه‌السلام امام نداریم و تا مهدی بیاید. مقابل امام رضا علیه‌السلام سم پاشی هایی کردند.

شیخ بهائی می فرماید: طوری جو را ملتهب کرده بودند که به آنها ممتوره می گفتند. ممتوره یعنی سگ باران خورده! سگ عین نجاست است. با اقیانوس آرام هم سگ را بشویید طاهر نمی شود. سگ باران خورده هر جا که باشد ترشحاتش آنجا را نجس می کند.

چیزی که این شبهه را تقویت می کرد، این بود که امام رضا علیه‌السلام تا 50 سالگی بچه دار نشد. چرا؟ جابرابن عبدالله انصاری وقتی ایه نازل شد" أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ " می گوید: خدمت سید انبیا صلی‌الله علیه وآله وسلم رفتم و عرض کردم: یا رسول الله صلی‌الله علیه وآله وسلم در این آیه خداوند دستور تبعیت از سه طایفه را داده است. أَطِيعُوا اللَّهَ ، وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ، وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ؛ أُولِي الْأَمْرِ چه کسانی هستند؟ به من معرفی کن. اسم تک تک امامان را به جابر گفتند. بعد فرمود: پنجمین انها نامش در تورات باقر است و آنقدر عمر خواهی کرد که او را می بینی. به امام باقر علیه‌السلام رسیدی سلامم را ابلاغ کن. تا امام رضا علیه‌السلام لیست کامل و مشخص است. بعد از امام هشتم حلقه مفقوده دارد.

حتی خیلی از کسانی که ثبات قدم داشتند و به بیت وحی نزدیک بودند، دچار تردید و لغزش شدند. فلذا وقتی وجود مقدس و مطهر امام نهم علیه‌السلام را خدا به جوادالائمه علیه‌السلام داد که مصیبت امام رضا علیه‌السلام بعد از به دنیا آمدن او بود که چه تهمت هایی زدند که اگر قابلیت امام جواد علیه‌السلام نبود آن مجلسی که مأمون تشکیل داد مردم شبهه می کردند.

امام جواد علیه‌السلام که آمدند شبهه را زائل کردند. ما دو امامی و سه امامی و چهار امامی و... داشتیم که به امام جواد علیه‌السلام رسید، شبهه برطرف شد. فلذا می فرماید: " هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ فِي الْإِسْلَامِ مِثْلُهُ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ " امام رضا علیه‌السلام فرمود: مولودی با برکت تر از امام جواد علیه‌السلام متولد نشده است. 

در ادامۀ این مراسم کربلایی محمد پورعباسیان ، کربلایی ابراهیم دشتی، حاج علی عالیا، کربلایی جواد پورعباسیان، سید حسین مصطفوی، کربلایی محمد دلاوری و مادح اهل بیت (ع) از کشور هندوستانبه مولودی خوانی پرداختند.