حجت الاسلام شهاب : بصیرت باطن است که بصیرت جامعه را حاصل می کند !
وارث : مراسم شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان در هیئت نوباوگان قنات آباد با سخنرانی حجت الاسلام عبدالحمید شهاب و مداحی حاج امیر احمدی برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام شهاب را می خوانید:
ریشه اکثر مشاجرات و دعواها از لجاجت و سرسختی به وجود می آید . طولانی شدن و کهنه شدن کینه ها ، ریشه اش در لجاجت ورزی و سرسختی است. در حدیث 77 بحار الانوار ، رسول اکرم صلی الله علیه و آله در موعظه هایشان به امیرالمومنین علیه السلام این چنین فرموده اند : " إيّاكَ واللَّجاجَةَ ؛ فإنّ أوَّلَها جَهلٌ وآخِرَها نَدامَةٌ . از لجاجت دوری کنید که اول آن نادانی و آخرش پشیمانی است . "
ریشه خیلی از سرسختی های ما لجاجت و آخرش ندامت است ، که دیگر پشیمانی سودی ندارد . شیطان منتظر است شما ظرف جهلتان بالا بگیرد و افول عقل پیدا کنید تا افسارش را بر گردن شما بیندازد و از شما سواری بگیرد . امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : اولش یک دعوا است و بعد صدها گناه و اشتباه به وجود می آید .
امام علی علیه السلام همچنین در وصیت هایشان به امام حسن علیه السلام می فرمایند : " حسن جان از مرکب لجاجت دوری کن ، که آخرش هلاکت است و هرگز این روش را بر خود تحمیل نکن که از برادرت دور بیفتی ." روایت دیگر از امیر مومنان علیه السلام در حکمت 79: " اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْيَ الخِصام تعصباً، لاللحق، وهي تَسُلّ الرأيَ، أي تَذْهَبُ به وتَنْزِعه. لجاجت تصمیم و رای قطعی انسان را می رباید . "
بر اساس آیات و روایات تقریبا به 6 عامل اساسی اشاره می کنیم و نسخه مقابل را می گوییم :
اول اینکه در کلام امیر علیه السلام در حکمت 179 امام می فرمایند : " لجاجت درد بی درمان است و مثل آینه موج دار است ، در لجاجت ورزی گول این موج را نخورید ! لذا ظهور یک حکیم آگاه بین دو شخص لجباز واجب است . "
دومین نکته این است که قرآن می فرماید : وقتی پای لجاجت شیطانی به کار می افتد این شخص لجوج ، با هیچ دلیل آشکاری سازگار نمی شود و نتیجه اش این می شود که بدیهیات و محسوسات عالم را منکر می شود ، روز را می گوید شب است . پیامبر صلی الله علیه و آله یک صحابی قد کوتاهی به نام عبدالله بن مسعود داشتند که اولین کسی بود که قرآن را آشکارا تلاوت کرد و در تمام جنگ های پیامبر هم بوده است . در جنگ بدر خدمت رسول خدا رسید و گفت من با این قد کوتاهم قدرت جنگیدن با اراذل و اوباش قریش را ندارم ولی دستوری دهید در ثواب این جنگ شرکت کنم . پیغمبر می فرمایند : چون قدت کوتاهه برو در بین کشته ها بگرد و ابوجهل را پیدا کن و او را بکش .
عبدالله بن مسعود در بین کشته ها ابوجهل را پیدا می کند که دیگر نای جنگیدن نداشته و به او می گوید : ابوجهل برو خدا را شکر کن که در این زمان خار شده ای وای بر تو . بگو در این شرایط ، پیروز میدان کیست و حق با کیست ؟ و او گفت : محمد که ساحر و جادوگری بیش نیست و گفت از نظر تو حق با کیست ؟ و عبدالله جواب داد : خداوند و پیغمبرش صلی اله علیه و آله . ابوجهل به او گفت : چوپان کوچک قدم در جای خیلی بلندی گذاشتی ابوجهل مرده باشه که فرد قد کوتاهی مثل تو سرش را ببرد و عبدالله او را می کشد . عبدالله به پیشگاه پیامبر می آید و سر او را می آورد و پیامبر می فرمایند : ابوجهل از فرعون زمان موسی بدتر و عاصی تر بود ، فرعون در آخرین لحظاتش گفت خدایی هست ولی این شهادتین را هم نگفت .
قرآن در سوره مبارکه آل عمران آیه 90 می فرماید : "إن الذين كفروا بعد إيمانهم ثم ازدادوا كفرا لن تقبل توبتهم و أولئك هم الضالون ." آنهایی که کافر می شوند و به کفرشان پایدار می مانند هرگز توبه شان قبول نیست و مشمول رحمت حق واقع نمی شوند . ضال یعنی در گمراهی محض . قرآن در آیه 146 اعراف می گوید : " این لجاجت مرض دیگری به نام تکبر را هم در کنارش قرار می دهد ." آنقدر لجاجت در آنها اثر کرده که قلبشان از سنگ هم سخت تر شده اند متکبرانه از روی خدا برگشته اند .
در آیه 146 سوره اعراف آمده است : " سأَصرِف عَنْ ءَایَتیَ الَّذِینَ یَتَکَبرُونَ فی الاَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ وَ إِن یَرَوْا کلَّ ءَایَةٍ لا یُؤْمِنُوا بها . " هر نشانه ای از نشانه های خدا وسط می آید با لجاجت می گوید : نیست . خدا از نظرش کنار رفته است .
ابوجهل در ابتدای آمدن اسلام ، خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد درحالیکه چند سنگ در دستش داشت و گفت : اگه راست می گویی چه چیزی در دستم هست ؟ پیامبر می فرمایند : هم می گویم چیست و هم اینکه چه چیزی به خدا می گوید ؟ چهار عدد سنگ ریزه در دست توست . و فرمودند : سنگ ها به اذن الهی سخن بگویید : و سنگ ها گفتند : " سُبْحانَ الله سُبْحانَ الله سُبْحانَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ . " و ابوجهل به پیامبر گفت : تو ساحر هستی .
ریشه این لجبازی در قرآن گفته شده که غفلت زدگی و به خود واگذار شدن است . بصیرت باطن است که بصیرت جامعه را حاصل می کند . وقتی یک رفیق متدین دین فهم می آید و به ما می گوید : ربا نده ، ما عصبانی می شویم . قرآن می فرماید : "گاهی اوقات لجاجت ورزی انسان های لجوج عملشان ، هیزم جهنم است ."
در داستانی از قرآن آمده است که در کشور شام ، پادشاهی اهل منطقه شمال بین النهرین به نام زازانه بود خدا جرجیس پیامبر را مامور کرد و گفت برو این پادشاه را به راه بیاور ، بنده من است ، جرجیس گفت : چند بار رفتم ولی اثر نکرده است و خداوند می فرماید برو درسته که داره با من می جنگه ولی شاید توبه کرد .
جرجیس گفت یا الله او کنار نمی آید ، ولی خدا باز هم گفت : تو برو .
جرجیس به او گفت : سرسختی نکن و به راه خدا بیا . پادشاه به سربازان گفت : او را حبس کنید و بعد از چند روز زخم هایی در تنش ایجاد کردند و دستور داد روی آنها سرکه بریزند و بسوزانند جرجیس گفت خدایا ثواب تبلیغ من را خودت می دهی . هر کار که اون پادشاه می کرد جرجیس نمی مرد ولی لجاجت آن شخص اجازه نداد ایمان بیاورد ، بدن پیغمبر را تکه تکه کردند و در داخل چاه انداختند و خدا عذاب نازل کرد و بسیاری از آنها را کشت و میکائیل ، پیامبر خدا را سالم از چاه بیرون می آورند . خطاب ربانی رسید که ای جرجیس کاش به این بنده می گفتی که از سر لجاجت ، عذاب جهنم را نخرد . من می خواستم او به راه بیاید .