حجت الاسلام حقانی : امام رضا (ع) در رأفت الگوی ما باشد
وارث: مراسم روضه ماهانه خانگی هیئت یاس کبود با پیش منبری حاج حمید بهاری و سخنرانی حجت الاسلام حقانی و مداحی مداحان حاج سعید خرازی ، حاج امیر احمدی برگزار شد.
در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام حقانی را می خوانید:
فرق مومن و مسلم
امام رضا علیه السلام در روایتی می فرمایند: « رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا»خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده می کند. سوال کردند: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» یا بن رسول الله صلی الله علیه و آله امر شما چگونه زنده می شود؟ فرمودند: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا.»1کسی که می خواهد امر ما اهل بیت علیهم السلام را زنده کند، علوم ما را یاد بگیرد و به دیگران هم بیاموزد.
در روایت دیگری فرمودند: « لَا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّى يَكُونَ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ»2 مومن، مومن نیست مگر اینکه سه ویژگی در وجود او باشد. حضرت در صدر روایت می فرماید: مومن. بین مومن و مسلمان خیلی فرق است. مسلم کسی است که شهادتین را بر زبان جاری کند. با گفتن شهادتین مسلمان می شویم. مومن به کسی اطلاق می شود که درجاتی از ایمان را طی کرده باشد.
مراتب ایمان
در رابطه با ایمان روایات متعددی داریم. یک روایت از ایمان داریم که از 4 معصوم ذکر شده است. (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت علی و امام صادق و امام رضا علیه السلام)که می فرمایند: «الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان»3 ایمان پله کانی است که سه پله دارد. اولین پله معرفت با قلب است. وقتی با قلب به ذات مقدس خداوند معرفت پیدا کردی نوبت این می رسد که با زبان لا اله الا الله بگوییم و مرحله سوم که ذات مقدس الهی را درک کردیم و با زبان شهادت دادیم نوبت این می رسد که جوارحِ ما به آن ایمان عمل کند. همه اعضاء و جوارحِ ما باید به آنچه که اقرار کرده ایم عمل کند.
خصائص مومن
حضرت رضا علیه السلام می فرمایند: مومن، مومن نیست مگر اینکه سه خصلت در وجود او باشد. یک ویژگی از ذات اقدس الهی، یک ویژگی از پیامبر و یک خصوصیت از امام معصوم علیه السلام. آن صفت و ویژگی از ذات اقدس الهی رازداری است. در دعایی هم می خوانیم: « يا مَنْ اَظْهَرَ الْجَميلَ وَ سَتَرَ الْقَبيحَ»4 خدایی هستی که زیبایی های من را جلوه می دهی و بدی هایم را می پوشانی.
در سرزمین بنی اسرائیل خشکسالی شد و خدمت حضرت موسی علیه السلام آمدند و گفتند شما پیغمبر خدایی، از خدا طلب کن باران رحمتش را بر ما نازل کند. حضرت موسی علیهالسلام برای مناجات با خدا رفت و به خداوند عرضه داشت بندگانت من را برای باران رحمت واسطه کرده اند، ندا رسید: ای موسی در بین بنی اسرائیل گناهکاری است که گناهی مرتکب شده است و باعث شده است من همه بنی اسرائیل را مورد غضب قرار بدهم. حضرت موسی علیه السلام مردم را جمع کرد و به آنها گفت: از من خواستید من هم از خدا خواستم. جواب خداوند این است که یک گناهکار در بین شما است تا وقتی او در بین شما باشد باران رحمت بر سر شما نمی بارد و گفت گناهکار برو و بگذرا باران رحمت نازل شود. آن شخص گناهکار به فکر فرو رفت. قرآن می فرماید: « بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ»5 هر کسی خودش بهتر، از اعمال خودش خبر دارد. آن شخص با خودش گفت: خدایا من بارها گناه کرده ام و آبروی مرا خریده ای. اگر من بلند شوم و اینها بفهمند آن شخص گناهکار من هستم چه وضعی پیش می آید. با خانواده ام چه می کنند؟ یک بار دیگر مهلت می خواهم.
به حضرت موسی علیه السلام ندا رسید که دیگر ادامه نده. ما بنده مان را بخشیدیم و باران رحمت هم نازل شد. حضرت موسی علیه السلام بعدها کنجکاو شد که بداند آن شخص چه کسی بود و خدا فرمود: آن وقت که آبرویی در خانه ما نداشت آبرویش را نبردیم، حال که با ما رفیق شده است آبرویش را ببریم؟
صفتی که باید در وجود شما باشد مدارا کردن با مردم است. اما وقتی به وجود خاتم الانبیاء می رسد می فرماید: « وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ »6 مدارا کردن با مردم و اخلاق خوش از ویژگی های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است.
ویژگی که از امام معصوم علیهالسلام باید در وجود ما باشد، صبر در گرفتاری ها و مشکلات است. در وقت هایی که تصمیم گیری برای انسان سخت می شود.
رأفت امام رضا علیهالسلام
حضرت رضا علیه السلام تا حدود 48 سالگی فرزنددار نشده بودند. یک روز حضرت جواد علیه السلام در آغوششان بود و عموها و عمو زاده های ایشان آمدند و حضرت فرمودند: خوش آمدید. آنها گفتند: ما به شما شک داریم از کجا بفهمیم این فرزند برای خود شماست؟ حضرت فرمودند: چه کار کنم که شما باور کنید؟ آنها گفتند: قیافه شناس می آوریم تا تشخیص دهد. نوشتند حضرت رضا علیه السلام را در باغی بردند و لباس کارگری به ایشان دادند و گفتند شما ته باغ باش و خودشان و حضرت جواد علیه السلام روی تخت نشستند و یک قَیِّاف یهودی آوردند و جلوی حضرت جواد علیه السلام گذاشتند و او می گفت دست هایش شبیه این است پاهایش شبیه دیگری وغیره. آنها گفتند: ما تو را آورده ایم که پدرش را تشخیص بدهی. دیدند اشک از چشمانش می آید و گفت اگر بخواهیم پدری برای او تصور کنیم پدرش آن کارگر گوشه باغ است. گفتند: چرا تصور کنیم؟ گفت: چون اینها از نطفه خلق نشده اند، شما کور هستید، اینها از نور خلق شده اند. آنها سرشان را انداختند پایین و رفتند. حضرت رضا علیه السلام عمویی داشتند به نام علی بن جعفر که قبرشان در قم است. او فهمید اشتباه کرده است و به برادرانش گفت من به پای حضرت رضا علیه السلام می افتم تا مرا ببخشد، ما خون به دل امام کردیم. گفتند: نرو او در خانه اش هم تو را راه نمی دهد. در را که زد کنیز در را باز کرد و به او گفت: امام گوشه حیاط هستند. بلند سلام داد و حضرت هم از آن طرف حیاط فرمودند: علیکم السلام عمو جان. چرا آنجا ایستاده ای و او هم خجالت کشید و دو قدم به جلو رفت. از این امام رئوف گذشت کردن را یاد بگیریم. آنقدر او جلوتر رفت وقتی رسید به امام آقا دستش را گرفتند و او را بغل کردند و به او فرمودند: عمو جان گذشته ها گذشت.
/1102101304
پی نوشت:
1.
میزان الحکمة، ج 8، ح 13797
2.
عیون الاخبار، جلد 1، ص529
3.
نهج البلاغه، حكمت 227
4.
مفاتیح الجنان
5.
سوره قیامت، آیه 14
6. سوره قلم ، آیه ۲۹