وارث: می روی گاهی خراسان گاه گاهی ، کربلاچون که میدانی کجا باید بخواهی ، کربلاکاش می شد آخر این سر به راهی ، کربلا آب دادم دست بابا ، دست بالا برد و گفتقسمت هر روز این فرزند الهی ، کربلا من چه میدانم چه طعمی دارد اما گفته اندآی میچسبد نسیم صبحگاهی ، کربلا حال من را خوب میدانند ...