وارث: این خاطره توسط حاج آقا قرائتی بیان شده، به نقل از دختری 9 ساله...چند ساعتی از ظهر می گذشت و ما هنوز در اتوبوس بودیم. با یک تکان شدید اتوبوس به خودم اومدم. یادم اومد که نمازم رو نخوندم. سریع به بابام گفتم! بابام گفت: اشکال نداره! بذار برسیم اونجا نمازتو بخون. گفتم: آخه اون موقع نمازم...