ابراهیمی دینانی؛ بزرگترین خدمت فردوسی جمع بین مسلمان و ایرانی بودن است

کد خبر: 110819
فردوسی یک مسلمان تمام عیار و در عین حال یک ایرانی تمام عیار هم هست و بزرگترین خدمت او به فرهنگ ما همین جمع بین مسلمانی و ایرانی بودن است.
وارث

یکشنبه 7 آذرماه 1400، وبینار "شاهنامه و حکمت فهلوی" با پخش پیامی از دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، آغاز به کار کرد.

ابراهیمی دینانی در این پیام صوتی کوتاه، بر ضرورت بازخوانی حِکمی شاهنامه تأکید کرد و گفت؛ فردوسی مردی دینی و در عین حال حکیم است که هر کس اشعار او را بخواند، به مراتب حکمت او واقف می‌شود. او پیش از هر چیز به فرهنگ ایران خدمت کرده و آن را به رغم دشمنانش زنده نگه داشته است. در اثر ارجمند او شجاعت‌ها و پهلوانی‌های مردم ایران در تاریخ به بهترین وجه ممکن منعکس شده است.

وی افزود؛ اگر شاهنامه نبود ما امروز از "حکمت خسروانی" ایران باستان خبر نداشتیم. در حقیقت فردوسی، سهرودی‌ای شاعر است و سهروردی یک فردوسی حکیم و فیلسوف است. اصطلاح "حکمت فهلوی" به طور شایع برای نخستین بار در آثار شیخ شهاب‌الدین مطرح شده اما حکیم فردوسی نیز تا آنجا که منابع تاریخی را در دست داشته کوشیده فرهنگ ایرانی را زنده نگه دارد و این همه به رغم دشمنانی بوده که همواره سعی داشته و دارند فرهنگ ایرانی را از میان بردارند یا آن را به فراموشی بسپارند.

استاد فلسفه دانشگاه تهران همچنین تصریح کرد؛ شما به همان بیت نخست شاهنامه دقت کنید؛ آنجا که می‌گوید:

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

خب این رساترین و در عین حال زیباترین اندیشه توحیدی و خداباوری است که در شعر فردوسی مطرح شده و این زبان توحیدی در ادبیات جهان بی‌نظیر است.

بزرگترین خدمت فردوسی به فرهنگ ما جمع بین مسلمانی و ایرانی بودن است و او با زیست و شعر خودش این را به ما نشان داده است. او یک مسلمان تمام عیار و در همان حال یک ایرانی تمام عیار است و در این تردیدی نیست.

دینانی در پایان خاطر نشان کرد؛ شاهنامه فردوسی در بین تمام متون منظوم حماسی در جهان، واجد امتیازات و اختصاصات منحصر به فردی است که آن را برتر و بالاتر از سایر نمونه‌های مشابهش می‌سازد. او بهتر از هر کس دیگری به زبان حماسه سخن گفته و از این طریق فرهنگ ایران را زنده نگه داشته است. حافظ هم مشابه همین کار را کرده است. یعنی او به زبان غزل ایران و فرهنگ ایران را زنده کرده که من شرح مستوفایی از آن را در کتاب "حافظ معنوی" آورده‌ام و در اینجا دیگر مجال بسط آن نیست.

در ادامه این مراسم شهرام پازوکی، پژوهشگر فلسفه و عرفان در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، عنوان کرد؛ فردوسی شاهنامه را به نام خداوند جان و خرد آغاز می‌کند و پس از ابیاتی چند به ستایش خرد می‌پردازد. نادرست نیست اگر بگوییم در کل ابیات شاهنامه این خرد جلوه دارد و فردوسی خردمندانه شاهنامه را سروده است.

وی افزود؛ این خرد در اینجا یک لفظ تهی نیست بلکه دلالت و عمق بیشتری دارد که باید در آن درنگ کرد. به گمان من خرد نزد فردوسی شبیه واژه "عقل" در مثنوی است و برخلاف آنچه به اشتباه گفته می‌شود که مولانا عقل ستیز است، او عقل‌گرا و عقل‌ستایی ممتاز است که تفسیر خاص خودش را از عقل در میان گذاشته است. خرد در شاهنامه شئون و مراتب مختلفی دارد که نباید نادیده گرفته شود. فردوسی در اثر خودش لفاظی نکرده و جا دارد که درباره جایگاه عقل در مثنوی و خرد در شاهنامه تحقیق مقایسه‌ای مستقلی صورت بگیرد.

وی با بیان اینکه به اعتقاد من حکمت یا دانایی در شاهنامه را می‌توان نوعی حکمت ایرانی در مقابل حکمت یونانی نامید، تصریح کرد؛ فردوسی آن حکمتی را که در دوره ساسانیان رو به افول و فراموشی رفت، از نو احیا کرد. او جوهره این حکمت را پس از ورود اسلام به ایران در دل اسلام جست و با پیوند زدن آن به شجره مبارکه فکر اسلامی جانی دوباره به آن داد.

عضو گروه فلسفه فرهنگستان هنر ایران همچنین بیان کرد: برای فهم کامل‌تر و دقیق‌تر شاهنامه بهتر است فردوسی را به مثابه متفکر و ژرف‌اندیشی حکیم بازشناخت چون او "ادیب" به معنای امروز لفظ نیست. من قصد توهین به ادبا را ندارم اما فکر می‌کنم "ادبیات" و "نگرش ادبی" ظرف کوچکی است که فردوسی را به طور کامل توضیح نمی‌دهد.

دیباچه شاهنامه در حقیقت بهترین مقدمه حکمی بر این کتاب است و او خودش به صراحت می‌گوید؛ از او هر چه اندر خورد با خرد/دگر بر ره رمز معنی برد! این تعبیرها به بیان قرآن از جنس قصص‌الاولین است نه اساطیرالاولین.

وی افزود؛ از طرف دیگر باید توجه داشت که واژه "سخن" در شاهنامه و دلالت های متعدد آن خیلی اوقات مشابه واژه "لوگوس" در زبان یونانی است و جا دارد که میان شباهت‌ها و قرابت‌هایی دلالی این دو واژه نیز تحقیق شود. بسیاری از ابیات و تعابیر مندرج در شاهنامه معنایی رمزی دارد و یکی از بهترین رمزگشایی‌های شاهنامه را در پنج گنج نظامی می‌یابیم و شاید یکی از بهترین تفاسیر عرفانی شاهنامه در نظامی است و چقدر حیف است که آنچنان که باید و شاید به نظامی پرداخته نمی‌شود.

به هر روی می‌خواهم بگویم تاثیر تاریخی شاهنامه بی‌نظیر است و کار او از جهتی مشابه حماسه هومر است چون او نیز قصد داشت فرهنگ حماسی یونانی را در اثر خودش گردآوری، حفظ و منتقل کند. هومر هم حقایق و تعالیم شفاهی را در اثر خودش کتابت می‌کند و وقتی مکتوب می‌شود که سینه‌ها از حمل آن عاجز می‌شوند.

پازوکی در ادامه تصریح کرد؛ نظیر دیگر شاهنامه را می‌توانیم در حکمت هندو و "مهابهاراتا" و "رامایانا" بیابیم که آن‌ها هم قرن‌ها سینه به سینه حفظ و منتقل شدند تا آنکه سرانجام گردآوری و مکتوب شدند. آن چه در هر سه گونه منظومه (شاهنامه، ایلیاد و ادیسه و مهابهاراتا و رامایانا) رخ می‌دهد این است که وقتی نوشته می‌شوند که سینه‌های سفید از حمل آن بازمی‌مانند و به ناگزیر قلم سیاه آن‌ها را کتابت می‌کند.

مؤلف کتاب "تاریخ مابعد الطبیعه" در پایان شاهنامه را "کتاب حکمت ایرانی" نامید و گفت؛ عدم توجه بین زبان و تفکر باعث می‌شود جنبه ادبی آن را جدی‌تر بگیرند و حال آن که زبان از مظاهر و مجاری خود حقیقت است نه وسیله و ابزار انتقال حقیقت. فقها، فیلسوفان و متکلمان ما از گذشته تا امروز توجه چندانی به زبان فارسی نداشته‌اند و البته بر خطا هم نبوده‌اند چون کار آن ها علمی است و نسبتی بین تفکر و زبان در آثار آن‌ها نیست اما نزد حافظ یا فردوسی، زبان، مظهر حقیقت است نه وسیله بیان آن و به تعبیر هایدگری باید گفت زبان فارسی "خانه وجود" ایرانیان است.

این "پناه گرفتن حکمت در شعر" در کتاب مصیبت نامه عطار هم منعکس شده است. منظور از حکمت در شعر چیزی از جنس مثلا منظومه حاجی سبزواری نیست، بلکه نوعی حکمت شاعرانه است که ما عالی‌ترین نمونه‌های آن را در شاهنامه یا معدود آثاری نظیر آن می‌بینیم.

منبع: تسنیم

 


افزودن دیدگاه جدید

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.