معیارهای تشخیص حق از باطل در کلام امیرالمؤمنین(ع)
آیتالله سیدمصطفی محقق داماد، استاد دانشگاه و رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم، امروز یکشنبه ۴ اردیبهشتماه به مناسبت ایام شهادت مولای متقیان حضرت علی(ع) در نمازخانه فرهنگستان علوم به سخنرانی پرداخت.
متن سخنان وی را در ادامه میخوانید:
ایام شهادت حضرت مولی علی(ع) است. بنا به سنت چندین ساله، یک جمله از جملات آموزنده مولی علی(ع) را مورد گفتوگو قرار میدهم. تاریخ بشر پر از مبارزه حق و باطل است و هرکسی آمده پرچمی به نام حق بلند کرده و گفته است دیگران باطل هستند، عدهای هم پیرو آنها شدهاند و هیچکس بر پرچم خود ننوشته من باطل هستم و تمام باطلها هم با پرچم عدل و حقیقت به میدان بشریت آمدهاند اما سوال این است که در چنین برخوردهایی وظیفه مخاطبین چیست و چگونه باید حق را از باطل تشخیص دهند؟
فجایع برای ملتهایی که جذب سخنان زیبا شدند
آیا به صرف ادعای یک نفر میگوید بنده بر حق هستم و آمدهام عدالت را پیاده کنم وظیفه مردم این است که دنبال وی بیفتند؟ قطعاً خواهید گفت نه. پس با چه معیاری باید تشخیص دهند؟ آیا معیار، شخصیت نامدار و معروف آن شخص است؟ آیا معیار، جاذبه شخصی آن فرد است که اصطلاحاً به آن کاریزما میگوییم؟ در بسیاری از جوامع که بر اساس چهرههای کاریزماتیک و خطابههای جذاب یک نفر، افرادی به دنبالش راه افتادهاند فجایع زیادی برای آن ملت پدید آمده است همانند آلمان که سخنرانیهای هیتلر چنان جذبه داشت که عده زیادی دنبالش راه افتادند و وقتی چشمشان به لشکر متفقین افتاد و برلین به دو بخش تقسیم شد تازه فهمیدند که چه بلایی بر سرشان آمده است.
تمام بدبختیها به خاطر این است که وقتی آن شخص، روز اول شعاری داد ولو اینکه جاذبه داشت مردم دنبالش میافتند و بعد از چندین سال به اشتباه خود پی میبرند. حال سؤال این است که پس با چه معیاری تشخیص دهیم؟ در این راستا باید به محضر حضرت مولی علی(ع) برویم و از ایشان سوال کنیم که جواب این سوال و معیار چیست؟ جواب این سوال یقیناً از حضرت مولی صادر شده اما یک بخش آن را طه حسین نقل کرده که متاسفانه رفرنس هم نداده اما به هر حال وی مرد بسیار بزرگی است اما سخن وی اندکی با نقلِ نهجالبلاغه تفاوت دارد. برای من جالب است که در قرن دهم و یازدهم صدرالمتالهین شیرازی، صاحب کتاب «افسار اربعه» عین این مطلب را در مقدمه جلد ششم با همان تعبیر طه حسین آورده است.
دیدگاه علی(ع) درباره تشخیص حق از باطل
طه حسین وقتی این جمله را نقل میکند به این نکته اشاره میکند که بعد از قطع وحی محمدی(ص) جملهای به این محکمی از دهان کسی بیرون نیامده است. وی میگوید در جنگ جمل که طلحه و زبیر راه انداختند و زن پیغمبر یعنی عایشه که به نص قرآن امالمومنین است را سوار شتر کردند و در مقابل حضرت علی(ع) قرار دادند، رجلی آمد خدمت مولی علی(ع) و عرض کرد یا علی من اینگونه اندیشه میکنم که زن پیغمبر و طلحه و زبیر که در لشکر مقابل هستند باطل هستند از طرفی شما هم که اینطرف هستید پس من چه کنم؟ اینجاست که حضرت علی(ع) جملهای حکیمانه و الهی میگوید و میفرماید: «انک لملبوس علیک ان الحق والباطل لایعرفان باقدار الرجال، اعرف الحق تعرف اهله واعرف الباطل تعرف اهله» یعنی امر بر تو مشتبه شده است. حق و باطل با قدر و منزلت افراد شناخته نمیشود، حق را بشناس تا اهل آنرا بشناسی و باطل را بشناس تا اهل آنرا بشناسی پس وظیفه شما معرفت است.
در واقع حضرت علی(ع) میفرماید: فکرت را به کار بینداز چون خدا به تو عقل داده تا به حق معرفت پیدا کنی؟ این جمله با این تعبیر توسط ملاصدرا هم نقل شده و میگوید من در تحقیقات خودم به هیچ وجه دنبال مردان قبلی نرفتم بلکه خودم فکر کردم تا تبدیل به ملاصدرا شدم. سیدرضی هم در نهج البلاغه میگوید در جنگ جمل، شخصی به نام حارث بن حوط خدمت امیرالمؤمنین رسید و گفت ای مولی من در این شرایط چه کنم؟ حضرت میفرماید ای حارث چشمانت را بالا بیانداز و فقط جلوی پابت را نگاه نکن چراکه تو به این علت حیران شدهای که فقط جلوی پابت را نگاه کردهای. البته جملات امیرالمؤمنین(ع) کاملا در نهج البلاغه نیست بلکه تعدادی از آنها توسط سیدرضی انتخاب شده که جنبه بلاغی و ادبی دارد اما گفتههای امیرالمؤمنین(ع) بسیار زیادتر است.
نقش فرهنگستان علوم در توسعه اندیشهورزی
انسان باید فکر خود را بالا ببرد و به شخصیت افراد نگاه نکند بلکه اندیشهورزی و تفکر کند. خداوند به انسان عقل داده است بنابراین نباید این را معیار قرار دهیم که فلان شخص زیبا صحبت میکند. در تاریخ انقلاب اسلامی هم دو گروه انقلابی واقعی بودند که یک گروه آنها به جبهه رفتند و شهید شدند و انشاءالله دعای آنها پشتیبان ما باشد. گروه دیگر که متأسفانه بدبخت بودند واقعا انقلابی بودند اما فریب افرادی را خوردند و آدمکش شدند، چون اهل فکر کردن نبودند و حق را با فکر کردن انتخاب نکردند.
چیزی که الان کشور ما لازم دارد فکر است و اگر فرهنگستان علوم میخواهد کار ارزشمندی کند باید توده مردم را به سمت اندیشهورزی بکشاند و فکر را در نهادهای اجتماعی نهادینه کند تا مردم برای انتخابهایشان معیارهایی داشته باشند.
منبع: ایکنا
افزودن دیدگاه جدید