توصیه های امام رضا (ع) برای استفاده از فرصتهای جوانی

کد خبر: 13405
جوانی را باید بهار عمر انسان و بهترین زمان عمر دانست که برای نیل به هدف متعالی و خدمت به جامعه در اختیار انسان است و طبق تعالیم اهل بیت (ع) قدر و قیمت آن را باید دانست.

احترام به جوانان محبت آور است
احترام به دیگران از جمله تکریم شخصیت نوجوانان و جوانان روشى پسندیده و مطابق با فطرت آنهاست زیرا، آنان از احترام لذت مى برند و به احترام کننده خویش علاقه مند مى شوند. از این رو احترام به شخصیت، نیاز اساسى و طبیعى یک جوان مى باشد. او همچنانکه به آب و غذا نیازمند است, همانطور براى ارضاى حس خویشتن دوستى، تشخص طلبى و افتخار به شخصیت خود نیاز به احترام و محبت والدین و مربیان دارد. امام رضا(ع) در اظهار دوستى به دیگران مى فرماید:التودد الى الناس نصف العقل؛ابراز محبت و دوستى به دیگران نیمى از خردورزى است.
احترام به جوانان نه تنها محبت آور بوده بلکه آثار تربیتى و اخلاقى دیگری هم دارد و این صفت پسندیده را جوانان منتقل می کند. صبر، سکوت و چشم پوشى از رفتار تند و گفتار خشن نوجوانان و جوانان و عفو خطاهاى آنها مى تواند محبت والدین را در دل آنان افزایش دهد. حضرت على بن موسى الرضا(ع) فرمود: ان الصمت یکسب المحبه انه دلیل على کل خیر؛ سکوت، محبت آور بوده و نشانگر هر خیر و نیکى است.

جوانی ؛ مهمترین دوره عمر
امام رضا علیه السلام خطاب به مأمون می نویسند: بدان ای امیر که بدن مانند زمین حاصل خیز اما بایری است که اگر به آن رسیدگی کنی و طوری آبیاریش کنی که نه غرق آب شود و نه قسمتی از آن آب نخورد و تشنه بماند، همیشه آباد می ماند و شاداب و خرم می شود و محصول زیادی می دهد، ولی اگر از آن غفلت ورزی خراب می شود و علفهای هرز در آن می روید، بدن نیز این گونه است . دقت و مراقبت در مصرف غذاها و نوشیدنیها باعث سلامت و تندرستی و عافیت بیشتر آن می گردد(1).
در ادامه امام رضا علیه السلام حالات بدن آدمی را به چهار دوره تقسیم می کنند که جوانی یکی از این دوره هاست. توصیه کلی امام رضا (ع) رعایت اندازه در مصرف خوراکی ها و به مقدار نیاز بدن و با توجه به سن و موقعیت بدنی است. آن حضرت می فرمایند: غذای خود را با سبک ترین غذایی که بدنت را به اندازه عادتت و بر حسب اقامتگاه و فعالیت ها و زمانه ات تغذیه می کند، آغاز کن(2).در همین زمینه با بیانی دیگر می فرمایند: اگر مردم در خوردن به کم بسنده می داشتند، بدن هایشان سالم بود(3)
در دین مبین اسلام به بدن انسان به عنوان ابزار با ارزشی برای تکامل روح توجه شده و انسان ها در برابر بی توجهی به بدن خویش مسئول خواهند بود.از این رو امام رضا (ع) می فرماید: « وَ إنَّ لِبَدَنِکَ عَلَیکَ حَقاً»، بی شک بدن تو بر تو حقوقی دارد-که باید آن ها را ادا کنی و به آن رسیدگی نمایی-.(4)

جوان قوی بهتر از جوان ضعیف
اسلام برای صحت و سلامت بدن ارزش و اهمیت زیادی قایل است و به طراوت و شادابی انسان ها اهمیت می دهد.از این رو توصیه دیگر امام رضا علیه السلام توجه به امر ورزش و تحرک و تقویت قوای بدنی است. آن حضرت در همین زمینه می فرماید:« اَلمُؤمِنُ القَوِیُّ خَیرٌ و أحَبٌّ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ» (5). مؤمنی که قوی و نیرومند باشد، در نظر من از مؤمنی که ضعیف باشد، بهترو دوست داشتنی تر است.

دانش اندوزی برای جوان لازم است
از دیگر توصیه های امام رضا علیه السلام به جوانان توجه ویژه به دانش اندوزی و آموختن است. آنحضرت دربارة اهمیت آموختن تعالیم دینی برای جوانان می فرماید: لَوْ وَجَدْتُ شَابّاً مِنْ شُبَّانِ الشِّیعَةِ لَا یَتَفَقَّهُ لَضَرَبْتُهُ عِشْرُونَ سَوْطا؛ اگر جوانی از جوانان شیعه را بیابم که در مقام فراگیری دانش دین نباشد (برای تنبیه او) بیست تازیانه بر او خواهم زد. (6)

با جوانان مشورت کنید
اهمیت دادن به نظرات جوانان و مشورت با آنها، سلام کردن به آنان، هدیه دادن، تشویق و تشکر از فعالیت هاى مثبت آنها از جلوه هاى احترام و محبت به جوانان مى باشد طوریکه احترام به نسل جوان یکى از قویترین عوامل جذب آنان بوده و در مقابل، توهین به شخصیت آنها کینه آور و نفرت انگیز است. از این رو امام رضا(ع) مى فرماید: اجمل معاشرتک مع الصغیر والکبیر؛ برخورد و معاشرت زیبا و احترام آمیز با کوچکتر و بزرگتر را بر خود لازم بدان.

یک توصیه اخلاقی
و دیگر توصیه امام رضا (ع) به جوانان قدردانی از نعمات الهی و پرهیز از اسراف است. آن حضرت به جوانی که سیبی را نیم خورده بکناری انداخته بود فرمودند: چرا اسراف می‌کنی؟ چرا قدر نعمت‌های خدا را نمی‌دانی و به آن بی‌اعتنایی، ‌مگر نمی‌دانی که خدا اسراف‌کاران را به سختی عذاب می‌دهد؟ و در ادامه فرمودند: دوستان من! وقتی به چیزی نیاز ندارید، بیهوده آن را تلف نکنید و اگر خودتان به آن احتیاج ندارید به کسی بدهید که به آن نیازمندند. (7)
پانوشتها:
1. بحار الأنوار،ج62، ص310
2. طب الرضا علیه السلام ،صفحه15
3. بحارالأنوار،ج66، ص 425 ،ح 41
4. عیون اخبار الرضاج2ص58ا
5. همان
6. بحار الانوار، ج75، ص346
7. فروع کافى،ج6،ص29
/م118