استاد فاطمی نیا: دست کم نگیرید، سفره دارد جمع می شود!

کد خبر: 15974
روضه خانگی در شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان با سخنرانی استاد فاطمی نیا و مداحی حاج ابوالفضل مشکینی برگزار شد.

وارث روضه خانگی در شب بیست و ششم ماه مبارک رمضان با سخنرانی استاد فاطمی نیا برگزار شد.

بنا بر گزارش وارث این مراسم با قرائت آیاتی از کلام الله مجید توسط برادر جعفر فردی آغاز و با سخنرانی استاد فاطمی نیا ادامه یافت و در آخر نیز ذاکر اهل بیت علیهم السلام حاج ابوالفضل مشکینی به مداحی پرداختند.

در ادامه گزیده ای از سخنان استاد فاطمی نیا را می خوانید:


در ادامه بحث گذشته در اوصاف متقین رسیدیم به این مسئله که حضرت می فرمایند "يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ" در ادامه حضرت می فرمایند: "إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ"

"استغنی" به معنای بی نیاز شدن نیست به طور مثال در قرآن می فرماید "ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی" اگر در روز ماه رمضان کسی این آیه را اینگونه ترجمه کند که انسان طغیان می کند اگر بی نیاز شود،روزه اش باطل است چون این ترجمه غلط است و با حرام روزه اش را باطل کرده و به خداوند افترا زده است.

اینگونه نیست که بگوییم انسان طغیان می کند اگر بی نیاز شود. این ترجمه اشتباه است و ترجمه صحیح آن این است که انسان طغیان می کند اگر خود را بی نیاز پندارد. نه اینکه بی نیاز شود!

بنا بر این انسان هیچ گاه بی نیاز نمی شود و همیشه فقیر است بلکه خودش را بی نیاز می پندارد. معنی این فراز از کلام حضرت این است که اگر خودش را بی نیاز ببیند، مفتون می شود. در ادامه می فرمایند: " إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ " و وقتی فقیر شد، نا امید و سست می شود و همیشه در مقام عمل مقصّر است. اما در درخواست قوی است.

"إنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ" شهوتی اگر بر او عارض شود، معصیت را جلو می اندازد و توبه را به تأخیر. " إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ" العیاذ بالله شاید معنی این باشد که مثلا وقتی غصه ای عارض شود، از دین خارج می شود. برخی اینگونه هستند.

گاهی برای انسان هایی با ایمان ضعیف اینگونه مسائل پیش می آید. بلا و غصه برای هر کسی عارض می شود اما باید مراقب باشی که بی دین نشوی. در کتاب شریف کافی حدیثی نقل شده است که این گونه انسان ها را نشان می دهد.

این همه آدم می گویند ما ایمان داریم، آیا همه اینها اهل نجات هستند؟ شخصی خدمت امام صادق علیه السلام می آید و می گوید آقا جان اهل نجات به چه نشانه ای شناخته می شوند؟

حضرت می فرمایند: "هر کس که عملش، گفتارش را تایید کرد، شهادت ایمان و نجات در مورد وی اثبات می شود." مانند همان که در شب گذشته گفته شد در مورد کسانی که خودشان نصیحت می کنند اما به آن عمل نمی کنند!

در ادامه امام صادق علیه السلام می فرمایند: و اما اگر عملش گفتارش را تصدیق نکرد، _بنا بر شرح علامه مجلسی_ ایمانش عاریه ای است. ایمان هایی که به اینگونه است، با هر شبهه ای زایل می شود.

در این زمینه این کتاب های بی دین ساز هم که چاپ می شود، اینگونه است. کتابهایی که برخی از ناشران حاضرند همه بی دین شوند اما آنها پول داشته باشند! این کتابها گونه های مختلفی دارند. گاهی کتبی هستند که به عقاید مردم حمله می کنند.

اما گاهی برعکس است این کتاب با نام خدا و پیغمبر شروع می شود، جدولی از اعدا و ارقام و حروف می کشد و می گوید هر صبح به این جدول نگاه کن، کارهایت درست می شود و متاسفانه برخی عوام و خواص هم باور می کنند!

گاهی انسان دعای عظیم القدری می خواند ولی حاجت برآورده نمی شود که قبلا گفته ایم چیز دیگری به او می دهند، جای دیگری را برای او پر می کنند. حال برخی این کتب را می خرند و می خوانند و بعد می گویند من کتاب دعا را از اول تا آخر خواندم درست نشد.

انشاالله ایمان ها ودیعه نباشد. امام علی علیه السلام می فرمایند: "هیچ یک از شما از خدا نخواهد او را امتحان نکند." امتحان همیشه وجود دارد، اما سخت نباشد. این امتحانات الهی برای این است که بنده خودش را بشناسد.

در ادامه امام علی علیه السلام می فرمایند: "يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ وَ يُبَالِغُ فِى الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ " عبرت را خوب وصف میکند اما خودش هیچگاه عبرت نمی گیرد. در موعظه مبالغه می کند اما خودش هیچ گاه متّعظ نمی شود.

" يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى و يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى " در چیزهای فانی این شخص، پیش قدم می شود و می خواهد از همه جلوتر باشد اما در چیزهای باقی، مسامحه می کند!

من این حکایت را قبلا هم گفته بودم. آیت الله شیخ محمدتقی آملی در تهران بودند که ایشان از شاگردان آیت الله قاضی و عارف و فیلسوف بودند. فرمودند که در حرم امیرالمؤمنین علیه السلام نماز مستحبی خواندم و از سه سلام، یک سلام دادم.

گفتند پرده از چشمانم برداشتند. دیدم دو باغ است و در گوشم گفتند شیخ محمدتقی! این دو باغ را از دست دادی این دو باغ برای این دو سلام بود! دست کم نگیریم. سفره دارد جمع می شود.

در پایان ابن ابی الحدید از شارحان نهج البلاغه می گوید که ابن رضی گفته است که اگر در نهج البلاغه جز این کلام نبود، برای موعظه کافی بود.

کلیک کنید

/س113