نذر یک دستفروش برای سیدالشهدا(ع)

کد خبر: 16985
همه ساله تابستان وقتی دروس حوزه به پایان می‌رسید از تعطیلات استفاده می‌کردیم و با پای پیاده به کربلا می‌رفتیم، امسال که وضعیت عراق متشنج است، برای اینکه سفر زیارتی پیاده‌روی ما تعطیل نشود، آن را به سمت مشهد سوق دادیم.
وارث: حجت‌الاسلام کمیل نظافتی همان طلبه‌ای آملی حوزه علمیه خاتم الانبیاء(ص) است که بهمن ماه سال گذشته کلیه خود را به یک کودک هشت ساله‌ اهدا کرد.

وی قبلاً در گفت‌وگوی بیان کرد: یکی از توفیقات بنده این است که هر سال معمولاً بعد از امتحانات ترم در حوالی تیر و مرداد ماه از آمل به سمت کربلا پیاده می‌روم و تاکنون 9 سفر از آمل به طرف کربلا با پای پیاده رفته‌ام.

اما ظاهراً امسال که مسیر پیاده‌روی کربلای معلی بسته شده است وی حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع) را برای پیاده‌روی انتخاب کرده است. جزئیات بیشتر این سفر معنوی را در ادامه می‌خوانید:


آقای نظافتی در ابتدا درباره اهمیت پیاده‌روی کربلا و انگیزه‌تان در این خصوص بفرمایید؟

یکی از شعائر دینی، بحث زیارت ائمه طاهرین (ع) است که در باب زیارت، پر فضیلت‌ترین و بهترین زیارت، زیارت پیاده است، همچنین افضل‌ترین زیارت، زیارت سید‌الشهدا (ع) است که در احادیث ما آمده هر قدمی که پیاده به سوی حرم امام حسین (ع) برداشته شود به ازای هر قدم، یک حج عمره مقبول داده می‌شود و یک گناه از انسان بخشیده می‌شود.

در زیارت امام حسین(ع) نوشته شده است که به ازای هر قدم 60 عمره مقبول شده می‌نویسند و یک سیئه از انسان برداشته می‌شود و یک ثواب نیز به او داده می‌شود و این سنتی بود که در زمان ائمه (ع) مرسوم بود مانند زیارت پیامبر اکرم(ص) که امام حسن مجتبی (ع) با پای پیاده به زیارت ایشان می‌رفت. اما این سنت به مرور زمان قطع شد لذا ما در راستای احیای این سنت متروک گام برداشته‌ایم.

نخستین بار چه سالی برای پیاده‌روی کربلا اقدام کردید؟

تقریباً از سال 1382 بود که زیارت پیاده کربلا را احیا کردیم و تاکنون 9 سفر از شهرستان آمل استان مازندران به سمت کربلای معلی تحت عنوان «کاروان رهروان عشق» از هیأت یا ثار‌الله الحسین (ع) حرکت کرده‌ایم.

چه شد که امسال زیارت امام رضا(ع) را با پای پیاده به جای زیارت حرم ابا عبدالله الحسین(ع) انتخاب کردید؟

همه ساله تابستان وقتی دروس حوزه به پایان می‌رسید از تعطیلات استفاده می‌کردیم و با پای پیاده به کربلا می‌رفتیم، امسال که وضعیت امنیتی عراق متشنج شد عملاً سفر پیاده‌روی کربلای ما کنسل شد و برای اینکه سفر زیارتی پیاده‌روی ما تعطیل نشود، آن را به سمت مشهد سوق دادیم از این رو در عرض یک هفته نام‌نویسی‌ها انجام شد و دهم مرداد ماه حرکت پیاده‌روی ما به سمت مشهد مقدس آغاز شد که تا اول شهریور ماه هم ادامه خواهد داشت. بنابراین شرایطی پیش آمد تا با یکی از دوستان به نام حجت‌الاسلام حامد صوفی زیارت پیاده امام رضا (ع) را برای چهارمین بار احیا کنیم.

البته سه سال هم هست که برای تعطیلات عید نوروز، برنامه‌ریزی می‌کنیم که با طلبه‌ها و دانشجویان با پای پیاده به مشهدالرضا(ع) برویم.


چه کسانی همراه شما در این کاروان هستند؟

وی اظهار داشت: این کاروان متشکل از اقشار مختلف جامعه خصوصا طلاب، دانشجویان، جانبازان، خانواده شهدا و 5 پیر غلام اهل بیت (ع) است و کل طول سفر برای 25 روز برنامه‌ریزی شده که از این 25 روز 20 روز آن به صورت پیاده طی می‌شود و 5 روز نیز اقامت در مشهد مقدس و برگشت به صورت سواره خواهد بود.

با توجه به عمل پیوند کلیه شما در سال گذشته، آیا به لحاظ جسمی این پیاده‌روی برای شما مضر نیست؟

چون این کاروان، کاروانی است که با عشق و معنویت توأم است و با صفای خاصی قدم برمی‌‌دارد و هر لحظه که افراد کاروان احساس کنند که بنده خسته شده‌ و یا دردی بر من عارض شود ویلچر یا ماشینی تهیه می‌کنند و از اذیت شدن من به دلیل پیاده‌روی جلوگیری می‌شود.




اگر خاطره‌ای از پیاده‌روی کربلا دارید بفرمایید؟

بله، خاطرات فراوانی در این خصوص دارم که بنا به درخواست شما به چند تا از آنها اشاره می‌کنم:

*** در یکی از این سفرهای پیاده‌روی به شهر بهار همدان رسیده بودیم که خانمی پیش من آمد و انگشتری را از دست خود درآورد و گفت: حاج آقا می‌‌توانی این انگشتر را برای حرم ببری؟! سؤال کردم به کدام حرم ببرم، خانم کمی مکث کرد و انگشتر دیگری که در دستش بود را درآورد و گفت: یکی را به حرم امام حسین (ع) و دومی را به حرم حضرت ابوالفضل (ع) ببرید، بنابراین دلش نمی‌آمد که تنها یک انگشتر را به یک حرم ببریم.

 

*** یک جوان خیارفروشی بود که چند کیلو بیشتر خیار نداشت و آنها را روی پارچه‌ای در زمین پهن کرده بود و می‌فروخت، هنگامی که کاروان ما به این جوان خیارفروش رسید دیدیم چهارگوش پلاستیک خود را گرفت و آن را داخل ماشین ما گذاشت و گفت: حاج آقا برو به امام حسین (ع) بگو من همه دارایی‌ام را دادم و دیگر بیش از این دارایی ندارم که آن را به محضر شما تقدیم کنم.

 

*** مطلبی که هیچگاه فراموشم نمی‌شود این بود که در اتوبان «فامنین» به سمت همدان در حرکت بودیم که یک زانتیای مشکی‌رنگ برخلاف جهت کاروان ما نیز در حرکت بود تا به کاروان ما رسید به سرعت دور زد و برگشت. با خودم گفتم خدای ناکرده شاید کسی بخواهد به کاروان ما جسارتی بکند از این رو آمدم عقب کاروان ایستادم. راننده که شلوار کوتاه و لباس منزل به تن داشت از ماشین پیاده شد و به سمت بنده آمد، من را در آغوش گرفت و هق هق شروع به گریه کرد.

ابتدا فکر کردم می‌خواهد بنده را دست بیندازد اما وقتی خوب نگاه کردم متوجه شدم که به پهنای صورتش اشک از چشمانش جاری شده، از او سؤال کردم چه اتفاقی افتاده و برای چه با این تیپ و قیافه، این همه گریه می‌کنی؟ او رو کرد و به من گفت داخل ماشین را ببین، ما 4 نفر هستیم، 2 پسر و 2 دختر با وضعیت بد حجاب! ما داشتیم برای گناه می‌رفتیم اما یک مرتبه کاروان شما را دیدیم که همگی متحدالشکل، سفیدپوش هستند و پرچم یا ابا عبدالله الحسین(ع) به دوش دارند، با خود گفتیم اینها به کجا می‌روند ما به کجا؟!

آن جوان به بنده گفت: برو به امام حسین(ع) بگو ما توبه کرده‌ایم و دیگر خطا نخواهیم کرد.

 

در پایان اگر مطلبی هست بفرمایید؟

با توجه به اینکه خانواده سجاد کوچولو اهل شهر کلاله استان گلستان هستند ما در مسیرمان دیداری با فرماندار شهر کلاله داشتیم و وقتی بنده وضعیت خانواده سجاد را توضیح دادم یکی از روحانیون اهل تسنن که به حاج‌آخوند کوچک‌نژاد معروف است امورات بعد از پیوند آقا سجاد را برعهده گرفت و این یعنی وحدت بین شیعه و سنی.

خوشبختانه امروز با حضور سجاد و مسئولان شهر کلاله در اتاق فرماندار جلسه مشترکی برای رفع مشکلات وی گرفتیم که قرار شد بخشی از مخارج زندگی، رفاهی سجاد توسط فرماندار برطرف شود و جا دارد در اینجا از آقای فرماندار کمال تشکر را داشته باشم.

/م118