از بهانهگیری تا انکار خداوند/ توهمی دردسرساز که آخرت انسان را میسوزاند
میدانیم که انسانها، کششهای فطری بسیاری دارند؛ آنها فطرتاً عاشق زیبایی مطلق، علم مطلق، لذت مطلق، حیاتِ مطلق و... هستند. یکی از این کششهای فطریِ مشترک در تمام انسانها، داشتنِ راحتیِ مطلق است.
انسان ذاتاً راحتطلب بوده و از کار و تلاش بیزار است و همواره سعی میکند تا خود را به راحتی و آسایش برساند. او نه تنها تحمل سختی را در مورد خویش ندارد، بلکه آن را برای متعلّقین و وابستگانِ خود نیز نمیپسندد و تلاش میکند تا آنها را به راحتی و رفاه برساند.
راحتیِ مطلق، تنها در زندگیِ آخرتی برای انسان حاصل میشود، حال آنکه بسیاری از انسانها در دنیا به دنبالِ آن میگردند. این توهمِ دردسرساز، این دسته از انسانها را به سمت راحتطلبیهایی در دنیا سوق میدهد که به سودِ ابدیت آنان نبوده و تمام آخرتشان را به آتش میکشد. آنها برای آنکه راحتتر بتوانند به این راحتی دست یافته و از زیر بار مسئولیتهای انسانی، الهی، دینی و اخلاقی خود فرار کنند، از پذیرش خداوند و اصل معاد سر باز زده و آن را انکار میکنند. به تصویرسازیِ قرآن از این موضوع دقت کنید؛
«بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ. یَسْئَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ» (سوره قیامت، آیه 6 ـ5)
ترجمه: بلکه انسان میخواهد هرچه از عمر او در پیش است همه را به فجور و هوای نفس بگذراند (که دائم با شک و انکار) میپرسد کی روز قیامت بود؟
اساساً در تمام طول تاریخ، هرگز منکران خدا و قیامت، استدلال قانعکنندهای برای انکارشان نداشته و ندارند، از همین رو همواره از حضور در میادینِ مناظره شانه خالی کردهاند تا نکند ناچار به پذیرش مسئولیتهای الهی و انسانی شوند. این نوع بهانهگیریها از اصول و مبانیِ توحیدی و اعتقادی تنها در انسانهای تنبل و بیحوصلهای دیده میشود که راحتطلبی را در این دنیا جستوجو میکنند.
حتی در میان کسانی که به یگانگی خداوند و معاد معتقدند، گروهی که تنبل و بیحوصلهاند، آسانتر جذبِ فضاهای غیرمذهبی شده و یا به راحتی به ارتباط با کسانی تن میدهند که میتوانند فضای اعتقادیِ ذهن آنها را رفته رفته کمرنگتر نموده و انجام بسیاری از گناهان را در نزدشان موجه و قابلِ ارتکاب جلوه دهند. چرا که بهانهگیری و سرباز زدن از مسئولیتها از خصوصیاتِ مشترک انسانهای تنبل و بیحوصله است. انسانهایی که شجاعت و قدرتِ عمل کردن را دارند و با اقتدار مسئولیتهای الهی و انسانی خود را میپذیرند، هرگز به دنبال بهانهگیری و عذرتراشی نیستند.
بعضی از مصادیق بهانهگیری در تنبلی
فراموش نکنیم که هر آنچه را که در راه اطاعت خدا هزینه نکنیم، حتماً روزی در راه معصیت خداوند هزینه خواهد شد. تنبلیها در کسب لقمه حلال، پرداخت خمس، زکات، صدقه، انفاق و... قطعاً انسان را از قرب به خداوند روز به روز دورتر نموده و گرفتار معصیت خواهد کرد.
همه ما میدانیم که عدم تحرک کافی و تغذیه سالم بخصوص در زندگیهای شهری، عاملِ مهم و مؤثری در بروز بیماریهای خطرناک و مهلکی چون بیماریهای قلبی و عروقی است. اما غالبِ انسانها در زندگی شهرنشینی با علمِ به این موضوع، به سراغ ورزش و تحرک بدنیِ کافی نرفته و یا زمانِ لازم را برای تهیهی خوراکهای سالم و کمخطر صرف نمیکنند و بیشتر از غذاهایی استفاده مینمایند که سریعتر آماده شده و یا ارزش غذایی کافی ندارند. همین تنبلیها، در نهایت به بیماریهای خطرناکی منجر میشوند که پرداخت هزینههای هنگفت درمانی و صرف وقت و انرژیِ زیاد برای درمان، جزء لاینفکِ آنها است. حتی گاهی تنبلی در مراجعه به پزشک، گروهی از این انسانها را به دام مرگ کشانده است.
تنبلی در تأمین نیازهای فرزندان (سلامت و زیبایی، هوش، دین، عقل، اخلاق) سبب شده که در نسل جدید شاهد کمرنگ شدن اصول اخلاقی و اعتقادی باشیم. پدر و مادری که خود در جنبههای فوق عقلانی قدرتمند نیستند، هرگز نمیتوانند فرزندانِ قدرتمند و متدینی را بپرورانند. تنبلی در آموختنِ مهارتهایِ ارتباطیِ خانواده، بیشک ضربههای سنگینی را بر پیکره خانواده و اجتماع وارد خواهد کرد.
غالباً گروهی، برای روزههای تابستان، حجاب، جهاد و ... گرمای هوا را بهانهای قرار میدهند تا بتوانند از زیر بار این مسئولیتها شانه خالی کنند. اما این نکته را هرگز از خاطر نبریم که خداوند همواره در زمین حجتهایی قرار داده است که در شرایطی، شجاعانه و با قدرت تن به انجامِ مسئولیتهای خویش سپردند که صدها بار سختتر و طاقتفرساتر از شرایط آنان بوده است. اما به هر حال طبق فرموده پیامبر اکرم(ص) بیشتر نالههای اهل جهنم از امروز و فردا کردن است. و این فرمایش نشان میدهد که بیشتر اهل جهنم، دین ستیز نبودهاند، بلکه دینگریز بودهاند و با بهانهجوییها و تنبلیها از زیر بار مسئولیتهای الهی و انسانی سر باز زدهاند.