روزهای تولد اهل بیت(ع) نمادی از «ایام الله» است
روزهای تولد اهل بیت (ع) به عنوان انسانهای کامل و فرزندان آنان، ایامی بسیار بزرگ و مهم به شمار میروند. زیرا در چنین روزهایی خداوند در قالب انسان به طور کامل جلوه نموده و از آئینهای تمام قد از جلوههای خویش برای مردم پردهبرداری میکند.
قرآن کریم از چنین ایامی با عنوان ایّام الله یاد میکند: «و ذکّرهُم بأیّام الله، إنّ فی ذلک لآیاتٍ لکلِّ صبّارٍ شَکور؛ و مردم را به یاد ایام الهی بینداز که در این برای هر بسیار صبرکننده و بسیار شکرکنندهای آیات بسیاری وجود دارد.» (سوره ابراهیم، آیه 5)
حضرت معصومه (س) به قدری برجسته و بلند مرتبهاند که امام صادق (ع) در مورد ایشان فرمودند: به شفاعت او همه شیعیانم به بهشت میروند. این روایت نشان میدهد که ایشان جلوه «کاملی» از خداوند تبارک و تعالی بوده و به اندازه تمامِ قیامت، قدرت شفاعت دارند.
حال که ما چنین ثروت عظیمی را از خداوند به ارث بردهایم و ایشان را تمام و کمال در دیار خویش به امانت داریم، باید بکوشیم تا ایشان را به بلندای بزرگی و مقام حقیقیشان بشناسیم و به برقراری ارتباطی صحیح و سازنده با وجود مقدسشان موفق شویم.
شرایط پرواز در زیارات و ملاقاتِ اهل بیت(ع)
ارتباط صحیح با اهل بیت (ع)، مستلزم فعالیت بخش فوق عقلانی است. اگر این بخش در وجود ما فعال نباشد، زیارت اهل بیت (ع) و فرزندان آنان و ارتباط با ایشان، رشدِ چندانی در ما ایجاد نخواهد کرد. زیرا مقصود پروردگار از این نوع ملاقاتها، پرواز انسان تا عالیترین مقامات بوده و تنها محبت به اهل بیت (ع) و زیارتِ ظاهری آنان، ارزش والایی نخواهد داشت به عنوان مثال هدف خداوند از ملاقات ما با سیدالشهدا(ع)، رسیدن به مقام محمود است که اگر جز این، هدفِ دیگری در میان بود، رسیدن به مقامِ محمود را جزءِ اهداف و آرزوهای انسان در زیارت عاشورا قرار نمیدادند؛
«اسئل الله أن یبلّغنی المقام المحمود، لکم عندالله...»
به این ترتیب، لیاقتِ حقیقیِ انسان از نگاه خداوند، همان مقام محمودی است که اهل بیت (ع) در نزد پروردگار دارند که اگر در قیامت، هر کدامِ از ما به این مقام دست نیابیم، به یقین به حسرتِ کشنده و عظیمی گرفتار خواهیم شد.
زیارتنامهها، در حقیقت ملاقات و گفتوگویی دونفره میان ما به عنوان یک انسان (نه زن، نه مرد) با یک انسان کامل که تجلی کامل خداوند هست، است و تنها کسانی که بخش فوق عقلانی فعال داشته و به سمت کمالاتِ انسانی در حرکتند، میتوانند به زیارتی حقیقی نایل آمده و از این زیارتنامهها به اوج لذت و همآغوشیِ با غیب دست یابند. بنابراین کسانی که بخش فوق عقلانی فعال ندارند، به سه دلیلِ زیر نمیتوانند به یک زیارتِ حقیقی مشرّف شده و برای پروازهایی بلند، بال بگشایند؛
1- مقام اهل بیت (ع) و فرزندان آنان بسیار برجسته است و جز یک باطن انسانی، قادر به درک آن نخواهد بود.
2- این ملاقاتها، در حقیقت، ملاقات یک عضو خانواده، با یک عضوی در مقام و مرتبهای عظیم و شریف است و تا انسان انتسابِ به این خانواده را درک نکرده و خود را به عضویت آن در نیاورده باشد، قادر به این ملاقاتها نخواهد بود.
3- خودِ اهل بیت (ع) نیز در قلوبِ ما تصرّف نموده و تمایل به ارتباطات غیرانسانی و غیر بهشتی ندارند. لذا تنها کسانی که با آنان هم شأن و هم سنخ هستند، میتوانند به گفتوگویی انسانی و بهشتی با ایشان موفق شده و بدین وسیله تا آغوش الله پرواز کنند.
نگاهی کلی به زیارتنامه حضرت معصومه (س)
زیارتنامه حضرت معصومه (س) مشتمل بر سه بخش زیر است:
1- آغاز زیارت با ملاقات الله، خانواده آسمانی و همآغوشی و سلام و ارتباط با آنان
2- دغدغهها، آرمانها و آرزوهای زائر
3- ترسها، دلشورهها و غصههای زائر
اینک به بررسی هر کدام از این بخشها به طور مجزا، میپردازیم:
بخش اول؛ همآغوشی با غیب
به سبب شأن بلند و مقام والای حضرت معصومه (س) قبل از شروع زیارتنامه، باید سفری تا آغوش الله نموده و این ملاقات را از پروردگار عالمیان آغاز نماییم، به همین سبب در ابتدا با 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمدلله، قلبمان را برای این ملاقات آسمانی آماده میکنیم.
بعد از همآغوشی با الله، ملاقات با انبیاء عظام آغاز میشود. ملاقات با برجستهترین انسانهایی که اگر انسان با هر کدام از آنها در بهشت محشور شود، به شرافتِ عظیمی نایل آمده است؛
السلام علی آدم صفوه الله
السلام علی نوحٍ نبی الله
السلام علی ابراهیم خلیل الله
السلام علی موسی کلیم الله
السلام علی عیسی روح الله
تا این قسمت زیارتنامه، ضمیر خطاب «عَلی» است. اما پیامبر اسلام را که اصل و ریشه تمام انسانها و همچنین تمام انبیاء دیگر است با ضمیر علیک مورد خطاب قرار میدهیم:
السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا خیر خلق الله، السلام علیک یا صفیّ الله، السلام علیک یا محمد بن عبدالله، خاتم النبیّین.
و بدین ترتیب قبل از زیارت حضرت معصومه تمام غیب را در آغوش میکشیم و حالا نوبت به همآغوشی با خانواده آسمانیمان میرسد:
السلام علیک امیرالمؤمنین، وصیّ رسول الله، السلام علیک یا فاطمه سیّده نساء العالمین ....
السلام علی الوصیّ من بعده، اللهم صلّ علی نورک و سراجک و ...
سلام: اسم اعظم خداوند بوده و از برجستهترین اسماء الهی است، و این زیارت فرصتی است برای رسیدن به سِلم با الله، انبیاء، معصومین و تمام غیب و همه انسانهای دیگر.
اگر کسی نتواند در وجود خویش نسبت به غیب و انسانهای دیگر به سلم برسد و در وجودش نسبت به کسی کوچکترین ناسلامتی وجود داشته باشد، به همان اندازه از خداوند دور خواهد بود.
امام رضا (ع) میفرمایند: اگر کسی نسبت به یکی از محبّین و شیعیان ما کینهای در دل داشته باشد، من او را نفرین میکنم.
فراموش نکنیم که ما در دنیا کاری جز مبادرت بر سلامتی قلبمان نداریم. اینکه تلاش کنیم تا قلبمان را از آلودگیها دور نگه داریم. با آلودگی قلب نمیتوان اوج گرفت و در محضر الله آرام گرفت. سلامتیِ قلب، بال پروازِ ما به غیب است و بدون آن هیچ پروازی صورت نخواهد پذیرفت. باید سلامتی، بالأخره روزی در جان ما نفوذ کند.
سلام به اهل آسمان و ارتباط با آنان، یکی از عوامل بسیار مؤثر در سلامتی قلب ماست. باید هر روز بصورت مداوم و جدی این ارتباطها را برقرار نموده و قلباً با آنان ملاقات نماییم.
خوب است بدانیم که قلب ما چونان کودکی است که باید آن را برای سخن گفتن با غیب تحت آموزش قرار دهیم تا آرام آرام لب به سخن با خانواده آسمانیاش بگشاید. زمانی که دیگر او اصل و ریشهاش را شناخت و با آنان اُنس گرفت دیگر به تلقین نیاز ندارد و خود به خود بارها و بارها در طول روز، هوایِ ارتباط با خانوادهاش را کرده و به سوی آنها به پرواز در میآید. باید آنقدر تمرین کنیم، که «ذکر» خوراک قلبمان شود و آنقدر به این خوراک عادت کند که نتواند بدون آن روزگار بگذراند.
بعد از تمام سلامها و ارتباطها با غیب، نوبت به سلام به خود حضرت معصومه (س) میرسد؛
السلام علیک یا بنت رسول الله، السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه، السلام علیک یا بنت امیرالمؤمنین، السلام علیک یا بنت الحسن و الحسین.
منظور از از عبارت «دختر رسول خدا» انتساب بدنی و ژنتیکیِ حضرت معصومه به پیامبر نیست، بلکه این عبارت انتساب باطن و سرّ ایشان را به رسول خدا، حضرت خدیجه و ... میرساند. و هر کدام از این خطابها، شأنی از شئوناتِ عظیم این خانم جلیل القدر را میرساند.
السلام علیک یا بنت ولی الله، السلام علیک یا اُخت ولی الله، السلام علیک یا عمّه ولی الله...
اتصال وراثتیِ همه سویه حضرت معصومه بر ائمه معصومین نیز، دلیلی بزرگ برای اعتراف به شرافتِ عظیم ایشان است.
بعد از تمام این اعترافها به شرافت ایشان، مستقیماً خانم را با انتساب به پدرشان، مورد خطاب قرار میدهیم:
السلام علیک یا بنت موسی بن جعفر، السلام علیک...
بخش دوم؛ آرمانها، دغدغهها و آرزوهای زائر
میدانیم که قیمت هر انسان را، نوع دغدغهها و آرمانهای او و یا نوع غمها و شادیهایش مشخص میکنند. بخش دوم این زیارت نامه، با بالابردن سطح هدفها و دغدغههای زائر، سعی در ارتقاء مقاماتِ انسانی او داشته و جهتی مشخص را برای ادامه مسیرِ انسانی او برایش ترسیم مینمایند.
زائر در این بخش بعد از شهود تمام مقامات حضرت معصومه (س) و ملاقات با ایشان، درخواستهای انسانیاش را آغاز میکند و قول و قرارهایی میان یک عضو خانواده و عضوِ برتر آن منعقد میشود؛
عرّف الله بیننا و بینکم فی الجنّه؛ خداوند ما و شما را در بهشت به همدیگر معرفی کند.
استفاده از قید «بهشت»، نشانه آن است که باطن «زیارت» اساساً چیزی جز بهشت نیست. آیا ملاقاتی که از الله آغاز شده و به حضرت معصومه ختم میشود، میتواند باطن و نتیجهای جز بهشت داشته باشند. اساساً آیا یک انسان با اعضای خانواده آسمانیاش در جایی جز بهشت میتواند قرار ملاقات تعیین کند؟
و حشرنا فی زمرتکم؛ خداوند ما را در گروه شما محشور کند.
این فراز نیز یکی از دلبستگیهای بزرگِ شیعیانی است که با انتساب به خانواده حقیقی خود سرمست و شادند و هیچ غمی از غمهای بخشهای پایینی نمیتواند این سرمستی را از آنان بگیرد. چنین دلبستگیهایی مستلزم رسیدن به سطحی از معرفت و خودشناسی است که انسان به واسطه آن به عضویت در خانواده بزرگ محمد و آل محمد درآمده و محشور شدن و معیّت با آنان در دنیا و آخرت، دغدغه اصلی زندگیاش باشد. برای چنین کسی که خود را قبل از عضویت در هر جامعهای (گیاهی، خیالی، وهمی و عقلی)، به عضویت در جامعه انسانهای حقیقی درآورده است هیچ ارتباط، انتخاب، مقام و گروهی مخرب و آسیب زننده نخواهد بود.
این فرازها در حقیقت نوع هدفها و دغدغههای یک انسان حقیقی و با شرافت را به ما میآموزند. اگر معیّت با اهل بیت (ع)، هدفِ اصلیِ زندگی ما شد، ما نیز به همان میزان، مورد توجه و همّ اهل بیت بوده و همواره با آنان و یاریهایشان زندگی خواهیم کرد. علاوه بر این، همین انتساب به اهل بیت، زندگی ما را با شادی و آرامش قرین نموده و از هر احساس حقارتی، خالی خواهد کرد.
«و أوردنا حوض نبیّکم»؛ باید هر روز چندبار در خیالمان مسیر لحظه تولدمان به برزخ، ملاقات با عزرائیل، لحظه حشر، ورودمان به بهشت و حوض کوثر را طی کنیم. خیالِ آلوده، نمیتواند چنین مسیرهایی را بپیماید. اگر در چنین سفرهایی موفق نیستم، باید تمرینهای خیال پاک را به طور جدی آغاز کنیم...
فراموش نکنیم که خیال انسان، دائماً به جایی سفر میکند که جزء دغدغههای قلب اوست.
«و سقانا بکأس جدّکم مِن ید علیّ بن ابیطالب»؛ و خداوند از آن جام نبوی با دست امیرالمؤمنین(ع) به ما بنوشاند. تصور ایستادن در کنار حوض کوثر و به دستان شفابخش ایشان از این حوض سیراب شدن، انسان را به اوج لذت میرساند.
«صلوات الله علیکم»؛ زائر آنچنان از قول و قرارهایی که با حضرت معصومه(س) و خانواده آسمانیاش گذاشته سرمست و مشعوف میشود که از صمیم قلب و با معرفت برایشان درود میفرستد. این صلوات و درود واقعاً و حقیقتاً از وجود کسی بر میخیزد که خود را منتسب به آنان و متعلق به حزبشان میداند. فراموش نکنیم که صلوات قلبی، با معرفت و بلند بر محمد و آل او نفاق و آلودگی را از قلب انسان میزداید.
«اسئل الله أن یرینا فیکم السّرور و الفرج»؛ از خداوند میخواهم که شادی و فرجِ شما را به ما نشان بدهد.
در این فراز ظهور «غرور» و «تعصبهای انسانی» را که ناشی از حقگرایی است به وضوح میبینم. کسی میتواند اینگونه با تعصب از خداوند، شادیِ اهل بیت را طلب کند که 1400 سال مصیبت و آزار اهل بیت را فراموش نکرده و هنوز داغدار مصائبشان باشد.
این فراز زیارتنامه، وظیفه رساندن ما را به آغوش امام زمان بر عهده دارد و حرکت به سوی برداشتن موانع ظهور را در ما القا میکند. و این در حقیقت ترسیم نقشه هدفِ زندگی برای هر کدام از ماست.
پیام این فراز تنها یک جمله است؛ نهایتِ هدف هر انسان باید فرج امام زمانش باشد و انسان بدون امام زمان به هر عملی، حتی زیارت هم دست بزند، بیفایده خواهد بود.
از این فراز باید وقف شدن در راه فرج آل محمد را آموخت. اگر بیاموزیم که در راه امام زمان وقف شویم، شرم خواهیم کرد از اینکه قلبمان گرفتار دغدغهها و اهتماماتی جز او و اهداف او شوند.
«و أن یجمعنا و ایّاکم فی زمره فی جدّکم»؛ و خداوند همه ما و شما را در گروه جدّ شما پیامبر جمع کند.
بخش سوم؛ ترسها، دلشورهها و غصههای زائر
در این بخش با ترسها و غمهای یک انسان حقیقی آشنا میشویم که هر کدام این دلشورهها و غصهها آنقدر قیمتیاند که حجم عظیمی از شادی برای انسان رقم میزنند.
در مجالی دیگر، پیرامونِ این بحث از زیارتنامه مفصّل صحبت خواهیم کرد.