راهکارهای علمی و عملی رفع غم و اندوه چیست؟
درمان غم و اندوه
برای درمان غم، دو دسته راهکار وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم:
۱- راهکارهای علمی: برای استفاده از این گروه از راهکارها، باید سطح دانش، باور و معرفتمان را ارتقا داده و تصویر شفاف و صحیحی از خویش به دست آوریم.
۲- راهکارهای عملی: این راهکارها مشتمل بر یک سلسله تمرینات و کارهایی هستند که انسان برای درمان غم از نفس خویش باید آنها را انجام دهد.
راهکارهای علمی
برای این منظور، ابتداییترین قدم، شناخت اندازههایی است که خداوند در عالم طراحی کرده است. در مباحث گذشته آموختهایم که خداوند برای هر چیزی در عالم اندازهای مقدر نموده و اساساً تمام نظام خلقت را به صورت نظامی کاملاً ریاضی، آفریده است برای برخورد با غمها و شادیها، نکته بسیار مهم، شناخت قیمتهاست. زیرا پذیرش هر غم و اندوهی و یا شادی خاصی مستلزم پرداخت سرمایهای هنگفت است.
نفس، سرمایه اصلی هر انسان است و جز خداوند، کسی قیمت حقیقی این سرمایه را نمیداند. بهشت نیز با تمام عظمتش، پاداش بدن انسانهاست، اما نفس آنان به قدری عظمت دارد که پاداش آن، خود خداوند است.
«عمر انسان»، فرصتی بسیار گرانقدر برای پرورش و قدرت بخشیدن به نفس و تشبه انسان به الله است. در توضیح ارزش و قیمت عمر، میتوان گفت که اگر کسی بخش عظیمی از عمر خود را در گناه و ظلم به نفس خویش سپری کرده باشد، میتواند با یک تصمیم جدی با استفاده از باقیمانده عمر خود، تمام گذشته خود را اصلاح کرده و نفس خویش را به سلامتی برساند.
حضرت علی (ع) میفرمایند: «بقیة العمر لا قیمة لها، قد یُدرَک بها ما فات و یحیی بها ما مات»؛ باقیمانده عمر را نمیتوان قیمتگذاری کرد، چرا که به واسطه آن میتوان تمام ازدسترفتهها را جبران کرد و هر آنچه از بین رفته است را زنده نمود.
بعضی از انسانها، گاه در زمانی بسیار کوتاه از باقیمانده عمر خود (مثل ۱۵ دقیقه) موفق شدند به قدری «کیفیت» زندگی خویش را افزایش دهند که تمام عمر از دست رفته آنان جبران شده و تا بهشت اوج گرفتند.
گفتیم که سرمایه هر کدام از ما در دنیا نفس (روح) ماست که ما مسئول پروراندن آن در دنیا هستیم. عمر ما نیز فرصتی مناسب برای پرورش و کسب قدرت روح ماست. اما نکته قابل توجه آن است که زمان پایان عمر هیچ کدام از ما، مشخص نیست. آنچه که در این میان حائز اهمیت است، کیفیت زندگی هر کدام از ما در زمانی است که به عنوان عمر به ما بخشیدهاند.
همانگونه که یک مادر باردار باید برای حفظ سلامت جنین خویش از بسیاری از شرایط، خوردنیها، دیدنیها، شنیدنیها و... دوری کرده یا بسیاری از عوامل دیگر را رعایت میکند، انسان نیز برای پرورش صحیح کودک عزیز روان خود و رسانیدن آن به سلامت و قدرت کامل، باید بسیار جدی مراقب ورودیهای نفس خویش بوده و به هر غم یا شادی پستکنندهای دل بسپارد.
بنابراین باید بدانیم که پذیرش غمها و شادیهای پست و تحقیرکننده، باختی بزرگ برای هر انسان در زندگی رحمی دنیا محسوب میشود، چرا که نه تنها به نابودی کودک عزیز روان منجر شده و دنیای انسان را سرشار اضطراب و ناامنی میکنند، بلکه حجم وسیعی از جهنم و فشار قبر را برای آخرت او ذخیره میسازند. از همینرو، اولین قدم برای پذیرش غمها و شادیها، شناخت قیمت آنها و نوع تناسب آنها با ساختار نفس انسان است.
تنها غمهایی لایق پذیرش هستند که از جنس بخش فوقالعاده بوده و در نفس انسان، تولید شادی مینمایند. این نوع غمها همقیمت با نفس انسان بوده و اوجدهنده و ارتقادهنده سطح انسانی او میباشند.
چرا برای عمر از دست رفته غمگین نمیشویم؟
قال الله تعالی: «یا ابن آدم، تؤتی کلّ یوم برزقک و أنت تحزن، و ینقص کل یوم من عمرک و أنت تفرح. أنت فیما یکفیک، و تطلب ما یطغیک، لا بقلیل تقنع و لا من کثیر تشبع»؛ ای پسر آدم، هر روز رزق تو به تو میرسد و باز برایش غم میخوری. و هر روز از عمر تو کاسته میشود و تو شادمانی. تو آنچه را که داری، کفایتت میکند، اما دائماً چیزهایی را طلب میکنی که بر سرکشی و طغیانت میافزاید؛ نه به اندک قناعت میکنی و نه از کثرت سیر میشوی.
مرگ و پایان عمر هر انسان یک حقیقت مسلم است که در زمان نامعلومی او را درمییابد. هیچکدام از ما نمیدانیم که چقدر از عمر ما که تمام زمان لازم در این محیط رحمی برای پرورش روحمان است، باقی مانده است. اما اصلاً به خاطر گذشت روزها و ساعات عمرمان و عدم آمادگی برای تولد به برزخ غمگین و غصهدار نیستیم!... و این در حالی است که روزهای عمر ما، تنها زمان ما برای احراز شرایط بهشت و زدودن زوایای جهنمی از نفسمان است. آیا ازدسترفتن چنین سرمایه جاودانه و با عظمتی، غصه ندارد؟! برای چنین امر عظیمی، غمگین نمیشویم، اما برای رزقی که مطمئنیم هرگز برای آن معطل نخواهیم ماند، غمهای بیارزش را به روح خود تحمیل میکنیم.
میدانیم که شخصیت هر انسان بر پنج پایه استوار است: سلامت، زیبایی، هوش، عقل، دین، اخلاق.
فراموش نکنیم که سلامت و زیبایی و تقویت هوش و رسیدن به مقامات و مدارج علمی، هرگز برای تکامل یک انسان کافی نیستند اگر عقل، دین و اخلاق در او به ضعف گرائیده باشند. چنین کسانی بدون قدرت یافتن در سه بخش عقل، دین و اخلاق، قطعاً به دنبال زیادهخواهی در بخشهای سلامت و زیبایی و هوش و پیشرفتهای روز به روز آنان در این دو بخش، بخش دیگر و اساسی شخصیتشان را تضعیف نموده و آنان را به موجودی سرکش و طغیانگر تبدیل خواهد کرد.
از خاطر نبریم که اغلب گرفتاریهای جوامع، به علت عدم توجه آنان به این سه پایه شخصیتی و رها نمودن رشد و تقویت آنهاست. کاش پدر و مادران ناآگاهی که تمام همت خویش را صرف تقویت سلامت و هوش فرزندان خویش مینمایند، یکبار به سؤالات زیر پاسخ دهند:
آیا فرزندان ما در عقلانیت، دین و اخلاق، قدرتی کسب کردهاند؟
آیا علاوه بر تحصیلات علمی، مهارت ارتباط با غیب را کسب کردهاند؟
آیا فرزندانمان را برای سلطنت در بهشت، تربیت نمودهایم؟ یا آنکه تنها هدف ما، رسیدن آنها به مدارج بالای علمی بوده است؟
آیا فرزندان ما، مهارت برگزیدن انتخابهای با ارزش و با قیمت را دارند؟
تمام مشکلات خانوادهها درست از زمانی آغاز شد که حقایق را فدای وهمیات نموده و برای چیزهایی اصالت قائل شدند که از نگاه خداوند، صاحب اصالت نبودهاند.
عدم پرداخت خمس نمونهای است از طلب نمودن زیاده از حد انسان در اموری که به اندازه کفایت خویش از آنها برخوردار است، و البته به فرموده خداوند جز بر طغیان و سرکشی انسان نمیافزاید.
یک زندگی آرام با امکانات لازم و کافی که اهل آن خانواده برای تولد به برزخ در آمادگی و سلامت کاملند، بسیار شرافتمندانهتر از یک زندگی اشرافی است که اهل آن، جهنمهای بسیاری را در نفس خویش جای دادهاند. باید بیاموزیم تا دغدغهها، غمها و شادیهایمان را به گونهای مهندسی نماییم که ما را از تولد سالم به بینهایت باز ندارند.
/م118