شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن!
وارث :"ناجی" قصیده ای در مدح علی (علیه السلام) سرود . شبی در عالم خواب خدمت حضرت شرفیاب شد . حضرت فرمود : قصیده ای که دربارۀ من سروده ای بخوان . شاعر ، با شوق هرچه تمام، اشعار خود را یک یک خواند و در پایان، نام خود را در شعر گنجاند و گفت :
ناجی؛ اگر معاملۀ محشر با علی ست
از من شنو هرچه توانی گناه کن
از من شنو هرچه توانی گناه کن
حضرت امیر فرمودند : همه را خوب گفته ای؛ ولی آخرش را این چنین اصلاح کن :
ناجی اگر معاملۀ محشر با علی ست
شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن !
/م.ق 106