وقتی بهار را ديديد به ياد معاد باشيد
آیت الله جوادی آملی اظهارداشت: جريان «مقلب القلوب و الأبصار» در قرآن دو جا ذکر شده و هر دو جا مربوط به مسئله معاد و قيامت است؛ يکي اينکه فرمود افراد کافري که دلهايشان را تطهير نکردند و آلوده است ما در قيامت دلهاي اينها را زير و رو مي کنيم «وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ» دیگر اینکه در آيه نور سوره مبارکه نور که از رجال الهي سخن به ميان ميآيد مي فرمايد رجال الهي کسانياند که:«لاَّ تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَيْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ» اينها کسانياند که «يَخَافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» اينها از روزي ميترسند که دلها زير و رو شده و چشمها برگردانده ميشود که اين هم باز مربوط به مسئله قيامت است.
وی تصریح کرد: نتيجه بحث اينکه بهار انسان را به ياد قيامت مياندازد و در قيامت اين کارها جزء خطرناکترين کارهايي است که دامنگير تبهکاران ميشود و آن تقليب قلوب و تقليب ابصار است در تحويل سال که بهار است به خدا عرض مي کنيم: اي خدايي که دلها را زير و رو مي کني، اي خدايي که چشمها را زير و رو مي کني، اي خدايي که شب و روز را مديريت مي کني، اي خدايي که سال را به سال ديگر و حال را به حال ديگر تبديل مي کني حال ما را به بهترين وجه تبديل کن تا ما گرفتار تقليب قلوب نشويم، گرفتار تقليب ابصار نشويم بلکه از احسن الأحوال بهره بگيريم؛ اين عصاره دعاست بر اساس تناسبي که بين بهار و معاد و حوادث تلخ معاد است، بهار و تحویل سال کاملاً يادآور جريان معاد است. پس اگر در روايات دارد وقتي بهار آمد به ياد معاد باشيد يکي از راههاي تذکره معاد همين است که ما از تقليب قلوب و تقليب ابصار نجات پيدا کنيم.
آیت الله جوادی آملی با نهی از برخی اعمال ناشایست در چهارشنبه آخر سال با توصیه بر ترک این رفتارها، اذعان داشت: هرگز خدا چيزي را که داده پس نمي گيرد، در ابتدا از روی کرم، چيزي که استحقاق نداشتيم به ما ارزانی داشت، بعد در مرحله بقا هم چيزي را که طلبکار نيستيم در اختیار ما می گذارد و هرگز پس نمي گيرد مگر اينکه ما خودمان به نحوی آن را پس بدهيم. با اين خدا با اين لطف با اين صفا جز عرض ارادت و بردگي و بندگي چيزي شايسته ما نيست لذا در شأن شما عزيزان، برادران و خواهران نيست که ما بگوييم اين چهارشنبه سوری را ابطال کنيد، بگوييم به ساير جوانها بگوييد اين کار نه معقول است نه مقبول بلکه کاري است بر خلاف عقل، بر خلاف نقل، جز ضرر و زيان چيز ديگري ندارد اين همه سنن الهي در عالَم هست اين درختکاريها هست اين صله رحمها هست اين ديد و بازديدها هست اين نشاطهاي معقول و مقبول هست چرا انسان دست به خطري بزند که مسئوليت ديني و قانوني دارد!
/ف.م214