گناهکاران در دنیا هم شخصیت حیوانی دارند

کد خبر: 47268
در مثل هاى قرآن، نوعاً مسائل معنوى، عقلى و عقیدتى که غیر قابل دیدن با چشم سر است، به محسوسات و چیزهاى قابل رؤیت تشبیه شده تا آن مطالب معنوى، در ذهن جایگزین و اطمینان بخش گردد. زیرا اُنس و اُلفت انسان بیشتر با محسوسات و اشیاى دیدنى است و حقایق پیچیده عقلى از دسترس افکار تا اندازه اى دورتر مى باشد، مثلها و تشبیهاى معقول به محسوس، آنها را از فاصله دوردست نزدیک مى آورد و در آستانه حسّ قرار مى دهد.
وارث: قرآن مجید طعام گسترده و سفره پر نعمت الهى است که هر کس به اندازه ظرفیت وجودى خودش، از این خوان پر برکت برخوردار مى گردد؛ دانشمندان، فیلسوفان، عارفان و افراد عامّى هر کدام به اندازه توان و پیمانه تفکّر و معرفت خویش از آن بهره مند مى گردند.
نقش مثل هاى قرآنى در اثبات معارف الهى

در مثل هاى قرآن، نوعاً مسائل معنوى، عقلى و عقیدتى که غیر قابل دیدن با چشم سر است، به محسوسات و چیزهاى قابل رؤیت تشبیه شده تا آن مطالب معنوى، در ذهن جایگزین و اطمینان بخش گردد. زیرا اُنس و اُلفت انسان بیشتر با محسوسات و اشیاى دیدنى است و حقایق پیچیده عقلى از دسترس افکار تا اندازه اى دورتر مى باشد، مثلها و تشبیهاى معقول به محسوس، آنها را از فاصله دوردست نزدیک مى آورد و در آستانه حسّ قرار مى دهد. علاوه بر این، مثال هماهنگ و منطبق با مقصود، نقش به سزایى در مجاب کردن و خاموش ساختن افراد لجوج دارد. بنابراین مثل در توضیح و تفهیم و اثبات حقایق و مغلوب کردن لجوجان نقش انکار ناپذیرى دارد.

یکی از مواردی که در قرآن کریم به عناوین مختلف انسان را به شکل های مختلفی از حیوانات تشبیه کرده است، موضوع تجسم اعمال است.
تجسم عمل در قرآن کریم به سه گونه تصویر شده است که یک نوع آن مربوط به دنیاست و شکل دیگر آن مربوط به آخرت و نوع سوم آن، هم در دنیا و هم در آخرت وجود خواهد داشت.
در این فرصت به بخش سوم تجسم اعمال می پردازیم ...
یکی از اشکال تجسم عمل به این معنا است که اعمال انسان، تأثیر به سزایى در تکوین هویت او دارد و عمل هرکسی براى او «ملکه» مى سازد. این هویت و شخصیت، در دنیا و آخرت همراه اوست.

یکی از اشکال  تجسم عمل به این معنا است که اعمال انسان، تأثیر به سزایى در تکوین هویت او دارد و عمل هرکسی براى او «ملکه» مى سازد. این هویت و شخصیت، در دنیا و آخرت همراه اوست

از نظر قرآن کریم و روایات، بلکه از نظر عقل، تناسخی در انسان ها وجود دارد و آن این است که اعمال او؛ خوب یا بد؛ به تدریج، شخصیت او را تغییر می دهد. این تناسخ، غیر از آن تناسخِ باطل است و ربطى به آن ندارد؛ زیرا به قول مرحوم صدرالمتألهین، پذیرش آن تناسخِ باطل، پذیرش تناسخ به معنای برگشت از فعل به قوه است و برگشت فعل به قوه محال است.
بزرگانی نظیر مرحوم صدرالمتألهین، ضمن قبول دو معنای اول و دوم از تجسم عمل، بر شکل سوم آن پافشاری دارند و این معنا از تجسم عمل را اصل می دانند.
عادت به انجام گناه انسان را از صورت انسانی خارج می کند

بر اساس شکل سوم تجسم عمل، عادت به گناه و انجام اعمال زشت و ناپسند، انسان را از صورت انسانی خارج می کند و شخصیت درونی او را به یک حیوان تبدیل می کند. مثلاً پیروی از هوا و هوس، شهوت رانی، غوطه ور شدن در شهوات نفسانی، او را به صورت میمون درمی آورد. ظلم، جنایت، حق الناس و درنده خویی، او را مبدل به سگ می کند. حقه بازی و نیرنگ، او را شبیه یک حیوان موذی و بدجنس مانند روباه می سازد. اگر کسی در دنیا توبه نکند و درون خود را شستشو ندهد، کم کم تناسخ باعث می شود به صورت یک حیوان درآید.
همچنین اعمال صالح و شایسته، هویت و شخصیت درونی انسان را به یک انسان کامل تغییر می دهد. بروز این شخصیت، هم در دنیا و هم در آخرت است و در بهشت، حورالعین از عشق او حیران می مانند. در حالی که حورالعین از نظر زیبایی بی نظیر هستند، اما در مقابل انسان کامل که زیبایی خاصی دارد و از نظر روحی، منهای صفات رذیله، منهای جهل و مرض و نقصان است، متحیر می مانند.
تحلیل تشبیه انسان به حیوانات در قرآن کریم

آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که برخی از انسان ها را به حیواناتی نظیر سگ [أعراف / ۱۷۶] یا الاغ [جمعه / ۵] تشبیه می کند یا بعضی از افراد را مثل حیوانات و پست تر از آنها می شمارد [اعراف / ۱۷۹] و حتی در جایی می فرماید: آنها از هر جنبنده ای پست تر هستند. [أنفال / ۲۲]
دسته ای از مفسران، آن آیات شریفه را از باب تشبیه و یا از باب سرزنش شمرده اند، اما باید گفت: این آیات شریفه، از حقیقت شخصیت برخی انسان ها خبر می دهد و با بیان واقعیات، هویت آن افراد را تبیین می فرماید. بنابراین خداوند متعال نه قصد اهانت به بندگان خود را دارد، نه از این آیات قصد انشاء دارد، بلکه این گونه آیات اخباری است و صرفاً خبر از واقعیت می دهد.
به عبارتی اگر افکار، گفتار و کردار انسان ناشایست و بد باشد، به تناسب آن اعمال، انسان به صورت حیوانى شهوت پرست یا بوزینه اى شکم پرست یا خوکى متکبر یا پلنگى ظالم یا سگى هار و خلاصه به صورتى زشت و پلید جلوه خواهد کرد. چنان که اعمال نیکو و شایسته، از او انسان کامل می سازد.

اگر افکار، گفتار و کردار انسان ناشایست و بد باشد، به تناسب آن اعمال، انسان به صورت حیوانى شهوت پرست یا بوزینه اى شکم پرست یا خوکى متکبر یا پلنگى ظالم یا سگى هار و خلاصه به صورتى زشت و پلید جلوه خواهد کرد. چنان که اعمال نیکو و شایسته، از او انسان کامل می سازد

مثلاً قرآن کریم با بیان آیه «إِن شَر الدوَاب عِنْدَ اللهِ الصم الْبُکْمُ الذینَ لا یَعْقِلُونَ» [ أنفال / ۲۲]، خبر می دهد: کسی که تعقل ندارد، کسی که کور باطن و کر باطن است.
در آیه دیگری می فرماید: «مَثَلُ الذینَ حُملُوا التوْراةَ ثُم لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الذینَ کَذبُوا بِآیاتِ اللهِ وَ اللهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظالِمینَ» [ جمعه / ۵]
این آیه نیز به بیان یک خبر می پردازد و آن اینکه عالم بی عمل در قیامت به صورت الاغی وارد صف محشر می شود. به بیان دیگر، آیه شریفه، علمِ عالم بی عمل را نظیر بار کتاب یک الاغ می داند که برای او هیچ فایده ای ندارد.
گناهکاران در دنیا هم شخصیت حیوانی دارند

همچنین در قرآن کریم می خوانیم: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث » [ أعراف / ۱۷۶] آیا خداوند متعال در این آیه قصد سرزنش بندگان و ناسزاگویی به آنان را داشته است؟ در اینجا هم باید بگوییم: خداوند سبحان، ناسزا نمی گوید، بلکه هشدار می دهد و با خبر دادن از یک واقعیت می گوید: برخی افراد در اثر اعمال خود، به صورت یک سگ وارد محشر می شوند.
این اشخاص در دنیا هم هویت حیوانی دارند، اما هویت آنان مخفی است و کسانی که چشم بصیرت دارند، می توانند شخصیت حقیقی آنها را ببینند.
کلام آخر:

با توجه به نکاتی که گفته شد این سؤال مطرح می شود که با توجه به اینکه در سوره اعراف آیه ١٧٩ می خوانیم:« أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ: آنان مانند چهارپایانند بلكه گمراه ترند؛ اینانند كه غافل [ازمعارف و آیات خداى] اند.
چرا خداوند برخی از انسان ها را حیوان و یا حتی کمتر از حیوان می نامد؟ آیا این بی ادبی و جسارت نیست؟
اگر نگاهی به نقش حیوانات در زندگی بشر داشته باشیم، می توانیم راز این مطلب و علت تشبیه گروهی از انسان ها به حیوانات را در یابیم :
مثلا کلاغ نقش معلم را برای انسان داشته  زمانی که به قابیل فهماند چگونه باید برادر خود را خاک کند.
یا هدهد نقش سفیر را در زمان حضرت سلیمان علیه السلام به عهده داشته است.
و یا عنکبوت نقش نگهبان را در زمان پیامبر صلی الله و علیه و آله برای حفظ ایشان از دشمنان بر عهده گرفت.
و یا حیوانات دیگری که نقش باربری و یا تهیه ی مواد خوراکی انسان را به عهده دارند.
حال به نظر شما انسان هایی که وسایل آزار و اذیت و یا کشتار هم نوعان خود را فراهم می کنند و دست به غارت و کشتارهای فجیع می زنند از این حیوانات پست تر نیستند.!!!
منابع:
بیانات آیت الله العظمی مظاهری
سایت حوزه
سایت رهروان ولایت
/1102001307