اگر اسلام دین حق است، پس چرا این قدر کشت و کشتار در میان مسلمانان وجود دارد؟
حجت الاسلام هاشم فروزش : یکی از اصلیترین روشهای حمله به دین، این است که از مباحث آماری و ظاهری استفاده کنند. به این شبهه دقت کنید:
وارث : «هند و چین نزدیک به 5/2 میلیارد نفر جمعیت دارند. 150 خدا و 800 عقیده متفاوت دارند و در صلح زندگی می کنند! مسلمان ها یک خدا و یک پیامبر و یک کتاب و یک قبله دارند، ولی خیابانهایشان سرخ شده از خون یکدیگر! قاتل میگوید «الله اکبر»! مقتول هم میگوید «الله اکبر»! و جالبتر آنکه کشته شدههای هر دو طرف هم شهید نامیده میشود! این درد بزرگی است که متوجه نشدیم دین حقیقی چیست!»
برای پاسخ دادن به این شبهه، ابتدا باید اهداف و نیتهای پیدا و پنهان شبههافکنان را بشناسیم. معمولاً این جریانها در بعدهای سیاسی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی اهداف جداگانه و با این حال به هم مرتبطی را تعقیب
می کنند. به موارد زیر توجه کنید:
1. بعد سیاسی:
در میان اهداف فراوان سیاسی به یک نکته اساسی بسنده میکنیم و آن، این است که فتنهانگیزی دشمنان «دین حق» میان مسلمانان، الزاماً نباید با پرچم کفر و الحاد باشد؛ بنابراین گاهی دشمن اسلام، لباس اهل اسلام را هم میدزدند و با چهره «یک مسلمان» تبر به ریشه اسلام میزند. به «داعش» و «القاعده» و «طالبان» و دیگر تروریستهای مسلماننما نگاه کنید؛ آیا جز اهداف سیاسی ـ اقتصادی دشمنان قسم خورده اسلام ـ از جمله آمریکا و دیگر متحدانش ـ چیزی میبینید؟ آیا این گروهها دستپرورده دولتهای مزدور و چندچهره اسلامستیز نیستند؟
پس باید به محکمی پاسخ داد که ما هر جریانِ دینستیز مسلماننمایی را مسلمان راستین نمیدانیم و اگر در میان این قبایل، مسلمانی هم یافت شود، او را فریبخورده و غافل و بنان آن بنیان میدانیم.
بهترین شاهد بر این مدعا، اقرار خود سیاستمداران غربی در تأسیس و حمایت از این جریانهای به ظاهر مسلمان منطقهای است.
و هدف اصلی از ایجاد این گروههای تروریستی، مشغول نگه داشتن کشورهای اسلامی به یک مسأله داخلی فرسایشی است که میتواند غاصبان منحوس فلسطین مظلوم را با خیالی آسوده به پیگیری اهدافشان مشغول کند.
2. بعد اقتصادی:
توجه دارید، مناطق نفتخیز عراق و سوریه در دست چه جریانی است. داعش بشدت وابسته به دلارهای نفتیای است که از این مناطق به دست میآورد. از سویی تعادل و توازن بازار سوخت جهان به نفع دولتهای مصرفکننده غربی به هم خورده است؛ زیرا هم نفت قاچاق شده و عملاً رایگان داعشی را در اختیار دارند و هم مبادی رسمی فروش نفت، مجبورند نفت را با کمتر از یک سوم قیمت متعارف به بازار عرضه کنند تا مشتریان خود را حفظ کنند.
این تنها یکی از فواید آفرینش جریانهای تندروی درون جامعه اسلامی است. صرف بودجههای کلان در همه کشورهای اسلامی برای خرید تجهیزات نظامی از کشورهای غربیِ حامی تروریستها، صحنهای دیگر از این سناریوی دقیق است.
3. بعد اجتماعی:
آنچه روشن است و بارها به استناد آمار به اثبات رسیده، این است که قدرت عظیم اسلام در جذب قلوب آماده و مستعد پذیرش حق در سراسر جهان در حال جلوهنمایی است و زنگ خطر را برای سردمداران جهان غرب به صدا درآورده است. بنابراین برای مخدوش کردن چهره نورانی اسلام، عمال خود را مجبور می کنند که به خشن ترین شکل ممکن رفتار کنند تا چهرهای منفور از اسلام به جهانیان نشان دهند.رسانههای غربی، این نیت باطل خود را با پوشش گسترده تبلیغاتی جنایتهای این تروریستهای به اصطلاح مسلمان نشان داده و آن را بهترین ابزار اسلامستیزی و اسلامهراسی شناخته اند.
4. بعد اعتقادی:
عقبه فکری و اعتقادی تمامی این گروهها ریشه در نوعی توهم بیمارگونه از مسأله دین دارد. چیزی که آن را در یک کلمه به عنوان «تفکر تکفیری وهابی» میشناسیم. این نوع اسلام و معادل آن در مذهب شیعه که «بهائیت» است و جریانهای نوظهور دیگری مثل «تفکر تکفیری آخوندهای انگلیسی»
مدل هایی از اسلام را ارایه می دهند که حاکمان مستکبر جهان امروز بشدت آن را میپسندند.
این نوع تفکر که ساخته و پرداخته اتاقهای فکر لندنی و حیفایی است، رسالتی ندارد مگر اینکه مسلمانان را از درون تهی کند و از اسلام چهرهای کاریکاتوری در عرض گاوپرستان، طبیعتپرستان و بودیستهای هندی قرار دهند و درنتیجه برای آنها خطری نداشته باشند.
نکته پایانی اینکه تمایل شیاطین غربی به این است که مسلمانان در مقابل هیچگونه تجاوزی از خود مقاومت نشان ندهند؛ یعنی مشکل آنها با «روحیه جهادی» و هوش دفاعی اسلام و بخصوص شیعیان است. طبیعی است که اگر کسی در مقابل تجاوز دشمن روحیه دفاع نداشته باشد و از خود ایستادگی نشان ندهد، اصولاً جنگی صورت نمیگیرد و این بهترین راه برای متجاوزان است که بدون زحمت و بدون روبهرو شدن با کوچکترین مقاومتی به خواستههای نامشروع خود برسند.
مخاطبان ارجمند می توانند پرسشهای معارفی خود را به شماره پیامک 903270003 ارسال فرمایند.
/1102101305
برای پاسخ دادن به این شبهه، ابتدا باید اهداف و نیتهای پیدا و پنهان شبههافکنان را بشناسیم. معمولاً این جریانها در بعدهای سیاسی، اقتصادی، اعتقادی و اجتماعی اهداف جداگانه و با این حال به هم مرتبطی را تعقیب
می کنند. به موارد زیر توجه کنید:
1. بعد سیاسی:
در میان اهداف فراوان سیاسی به یک نکته اساسی بسنده میکنیم و آن، این است که فتنهانگیزی دشمنان «دین حق» میان مسلمانان، الزاماً نباید با پرچم کفر و الحاد باشد؛ بنابراین گاهی دشمن اسلام، لباس اهل اسلام را هم میدزدند و با چهره «یک مسلمان» تبر به ریشه اسلام میزند. به «داعش» و «القاعده» و «طالبان» و دیگر تروریستهای مسلماننما نگاه کنید؛ آیا جز اهداف سیاسی ـ اقتصادی دشمنان قسم خورده اسلام ـ از جمله آمریکا و دیگر متحدانش ـ چیزی میبینید؟ آیا این گروهها دستپرورده دولتهای مزدور و چندچهره اسلامستیز نیستند؟
پس باید به محکمی پاسخ داد که ما هر جریانِ دینستیز مسلماننمایی را مسلمان راستین نمیدانیم و اگر در میان این قبایل، مسلمانی هم یافت شود، او را فریبخورده و غافل و بنان آن بنیان میدانیم.
بهترین شاهد بر این مدعا، اقرار خود سیاستمداران غربی در تأسیس و حمایت از این جریانهای به ظاهر مسلمان منطقهای است.
و هدف اصلی از ایجاد این گروههای تروریستی، مشغول نگه داشتن کشورهای اسلامی به یک مسأله داخلی فرسایشی است که میتواند غاصبان منحوس فلسطین مظلوم را با خیالی آسوده به پیگیری اهدافشان مشغول کند.
2. بعد اقتصادی:
توجه دارید، مناطق نفتخیز عراق و سوریه در دست چه جریانی است. داعش بشدت وابسته به دلارهای نفتیای است که از این مناطق به دست میآورد. از سویی تعادل و توازن بازار سوخت جهان به نفع دولتهای مصرفکننده غربی به هم خورده است؛ زیرا هم نفت قاچاق شده و عملاً رایگان داعشی را در اختیار دارند و هم مبادی رسمی فروش نفت، مجبورند نفت را با کمتر از یک سوم قیمت متعارف به بازار عرضه کنند تا مشتریان خود را حفظ کنند.
این تنها یکی از فواید آفرینش جریانهای تندروی درون جامعه اسلامی است. صرف بودجههای کلان در همه کشورهای اسلامی برای خرید تجهیزات نظامی از کشورهای غربیِ حامی تروریستها، صحنهای دیگر از این سناریوی دقیق است.
3. بعد اجتماعی:
آنچه روشن است و بارها به استناد آمار به اثبات رسیده، این است که قدرت عظیم اسلام در جذب قلوب آماده و مستعد پذیرش حق در سراسر جهان در حال جلوهنمایی است و زنگ خطر را برای سردمداران جهان غرب به صدا درآورده است. بنابراین برای مخدوش کردن چهره نورانی اسلام، عمال خود را مجبور می کنند که به خشن ترین شکل ممکن رفتار کنند تا چهرهای منفور از اسلام به جهانیان نشان دهند.رسانههای غربی، این نیت باطل خود را با پوشش گسترده تبلیغاتی جنایتهای این تروریستهای به اصطلاح مسلمان نشان داده و آن را بهترین ابزار اسلامستیزی و اسلامهراسی شناخته اند.
4. بعد اعتقادی:
عقبه فکری و اعتقادی تمامی این گروهها ریشه در نوعی توهم بیمارگونه از مسأله دین دارد. چیزی که آن را در یک کلمه به عنوان «تفکر تکفیری وهابی» میشناسیم. این نوع اسلام و معادل آن در مذهب شیعه که «بهائیت» است و جریانهای نوظهور دیگری مثل «تفکر تکفیری آخوندهای انگلیسی»
مدل هایی از اسلام را ارایه می دهند که حاکمان مستکبر جهان امروز بشدت آن را میپسندند.
این نوع تفکر که ساخته و پرداخته اتاقهای فکر لندنی و حیفایی است، رسالتی ندارد مگر اینکه مسلمانان را از درون تهی کند و از اسلام چهرهای کاریکاتوری در عرض گاوپرستان، طبیعتپرستان و بودیستهای هندی قرار دهند و درنتیجه برای آنها خطری نداشته باشند.
نکته پایانی اینکه تمایل شیاطین غربی به این است که مسلمانان در مقابل هیچگونه تجاوزی از خود مقاومت نشان ندهند؛ یعنی مشکل آنها با «روحیه جهادی» و هوش دفاعی اسلام و بخصوص شیعیان است. طبیعی است که اگر کسی در مقابل تجاوز دشمن روحیه دفاع نداشته باشد و از خود ایستادگی نشان ندهد، اصولاً جنگی صورت نمیگیرد و این بهترین راه برای متجاوزان است که بدون زحمت و بدون روبهرو شدن با کوچکترین مقاومتی به خواستههای نامشروع خود برسند.
مخاطبان ارجمند می توانند پرسشهای معارفی خود را به شماره پیامک 903270003 ارسال فرمایند.
/1102101305