استاد انصاریان: نتیجه ی عبادت سلامت زندگی در دنیا+گزارش تصویری
ارث بردن ارزشهای حضرت ابراهیم علیه السلام توسط امام حسین علیه السلام
در زیارت وارث میخوانیم: السلام علیک یا وارث ابراهیم خلیل الله؛ امام زمین یا ملکی از حضرت ابراهیم ارث نبرد، بلکه منش، رفتار، ایمانشان نشان می دهد که همه ی ارزشهای وجود حضرت ابراهیم را به ارث برده است. ارزشهای وجود حضرت ابراهیم در قرآن بیان داشته است و بیشترین آیات قرآن درباره او نازل شده است. خداوند در سوره بقره حضرت ابراهیم را به عنوان ناس معرفی کرده و اعلام می کند تمام مردم تاریخ برای زندگی شان می توانند از ابراهیم سرمشق بگیرند و اختصاص به مردم مومن ندارد بلکه برای کل انسان ها وجود حضرت ابراهیم را اسوه و سرمشق قرار داده است. امام حسین علیه السلام به طور اکمل ارزشها را از حضرت ابراهیم علیه السلام به ارث برده است.
"قانت" کسی است که پیوسته خدا را عبادت می کند
ویژگی دیگری که در جلسه قبل بیان کردیم قانتا الله بود، قانت که از نظر عربی اسم فاعل است که معنای مضارع آن را می گوید یعنی ابراهیم بنده ای بود که تا زمانی که پروردگار عالم جانش را گرفت از عبادت قطع نشد؛ فکر نکنید کلمه ی عبادت یعنی فقط نماز و روزه و عبادات مستحب؛ عبادت در شریعت تمام کارهای مثبتی است که یا خداوند برای آن امر دارد یا بنده کار را لله و برای خدا انجام می دهد عبادت محسوب می شود.
مثلا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر شما با محبت به پدر و مادرتان نگاه کنید و آنها شاد بشوند شما خدا را عبادت کرده اید. یعنی وقتی اولادی به خاطر فرمانبرداری از خدا که دستور داده به والدین نیکی کنید، به آنها خوب نگاه کند در واقع امر پروردگار عالم را اطاعت کرده است. یا فرموه اند بوسیدن فرزند عبادت است. چون خدا امر محبت به فرزند را داده است پس محبت به فرزند نوعی اطاعت خدا محسوب می شود. دین ما سراسر مهر و عاطفه است و تمام برنامه هایش دستور خالق انسان است. هر چه روایت داریم ریشه در آگاهی خدا دارد.
شما با نشستن در این مجلس و یادگیری معارف الهی خدا را عبادت می کنید. در کسبی که می گوید خدایا به درب مغازه می روم فقط برای به دست آوردن روزی پاک؛ عبادت محسوب می شود. اگر حرکات انسان وصل به خدا باشد غیر عبادت نخواهد بود. این معنای قانت است یعنی عبادت حضرت ابراهیم تا لحظه مرگ ادامه داشت و برای همه کارهایش یک کارفرما داشت؛ فقط خدا. در حرکت ابراهیم علیه السلام جز وجود پروردگار عالم کارفرمایی نداشت.
ما به عبادت نیاز داریم نه خدا!
مساله ی دوم را برای شما جوانان می گویم که کلامی از امیرالمومنین علیه السلام است چون جمعیت ایران عاشق امیرالمومنین علیه السلام هستند گاهی در خداحافظی و بلند شدن می گویند: یا علی.
امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ای که عاشقانه ترین خطبه ی نهج البلاغه است 110 خصلت برای عاشقان خدا بیان می کند که این خصلت ها در خودش طلوع و جلوه ی کامل داشته است، می فرماید: یقینا خداوند انسان ها را که آفرید از اطاعت آنها کاملا بی نیاز بود چون وقتی انسان ها نبودند خداوند کم نداشت که بخواهد کمبودش را جبران کند و خداوند توانمند مطلق است و جای خالی ندارد که بگوییم وجود انسان ها جای خالی آن را پر کند. اگر کل انسان ها از اول ورود به زندگی غرق در فساد و معصیت بشوند هیچ زیانی به او نمی رسد. ذات وجود خداوند ضربه پذیر و ضرر پذیر نیست. خداوند نیازی به عبادت ما نداشت معلوم است عبادت حقیقتی است که ما به آن نیاز داریم معلوم است گناه ضرری دارد که به خود گناهکار بر می گردد.
با عبادت سلامت همه جانبه تامین می شود
ما با عبادت می توانیم سلامت همه جانبه ی خودمان را تامین کنیم، با عبادت می توانیم مال مردم خور نشویم. اگر عبدالله بخواهد نماز واقعی بخواند باید از مال تمام مردم پاک شود، اگر 70 میلیون نفر نمازخوان واقعی داشته باشیم زندان ها دیگر زندانی نخواهند داشت، مال حرام خیلی مزاحم مردم این مملکت است. کسانی که عرق خور هستند چقدر بدنشان ضرر کرده؟ در مجلات پزشکی خواندم عرق خوار بعد از چند سال به نزدیک 20 بیماری گرفتار می شود یعنی اگر انسان اهل عبادت باشد و خدا را اطاعت کند سالم زندگی خواهد کرد. عبادت در دنیا انسان را به سلامت زندگی می کشاند و تمام مردم را از شر آدم سالم نگه می دارد و مردم از او ضربه نمی خورند.
ما به عبادت نماز داریم و پروردگار عالم به عبادت نیاز ندارد. عبادت اگر عبادت باشد با انسان کاری می کند که از حسد، بخل، تکبر و منیّت دور شود، عبد ظرف اخلاق پاک، عمل پاک و عقاید پاک است، عابد کسی است که پاکی همه جانبه دارد.
ما یک عالمی داریم که نمونه ی آن انگشت شمار است به نام ملا محسن فیض کاشانی 1 کتابی به نام "اصول المعارف" که بسیار سخت، پیچیده و عالمانه است. یکی از نسخه های این کتاب به دست عالم واقعا بزرگ و قابل قبول به نام ملا طاهر قزوینی رسید. کتاب را خواند و بعضی جاهای کتاب برایش روشن نشد و به نظرش آمد نویسنده کتاب در مساله توحید لنگ است و فتوا داد نویسنده این کتاب کافر است و بعد از مدتی فهمید اشتباه کرده است. عبد و بنده ی خدا وقتی اشتباه می کند نمی گوید عیب ندارد و گفتم که گفتم و ... عبد خدا پیرو خداست و می بیند خدا چه گفته است وقتی اشتباهی انجام دهد اشتباهش را جبران می کند.
با سختی و مشقت زیادی راه زیادی تا کاشان به درب خانه ملامحسن آمد و خیلی آرام با او سخن گفت. آرام سخن گفتن هم دستور قرآن است و نباید با هیچ کس بلند سخن بگوییم حتی اگر اشتباهی مرتکب شده باشد، حتی اگر مافر باشد برای خودش کافر است و ما باید حرف خدا را گوش دهیم چه برسد به این که انسان بخواهد با پدر و مادر و خانواده اش پرخاش کنددستور قرآن فروخوردن خشم است. داد و فریاد و بد وبیراه گفتن خروج از مدار بندگی و افتادن در اطاعت از ابلیس است. شیعه زبان و اخلاق حکیمانه دارد شیعه زبان تند ندارد و شیعه در چهارچوب خانواده و جامعه و با کسی که با آن جنگ ندارد، دعوا هم نباید داشته باشد. اقتضای بندگی این است که 300 کیلومتر راه را از قزوین برای جبران اشتباهش بیاید.
پی نوشت:
1- ملا محمد بن مرتضی بن محمود کاشانی (۱۰۰۷ق/۹۷۷ش-۱۰۹۱ق/۱۰۵۸ش)، معروف به ملا محسن و ملقب به فیض کاشانی، از حکیمان، محدثان، مفسران قرآن کریم و فقهای اخباری شیعه در قرن یازدهم قمری است.