چگونه می توان بخل را درمان کرد؟

کد خبر: 66111
بخل یکی از رذایل اخلاقی است که در متون دینی بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است ،روش هایی برای از بین بردن بخل وجود دارد که در پاسخ به سوالی، روش هایی بیان شده است.

وارث: سوال:

چگونه می‌توان صفت خساست را از خود دور کرد؟


پاسخ اجمالی
با آن‌که واژه‌های «خساست» و «بخل» هر دو از ریشه عربی هستند؛ اما به هر حال، استفاده نکردن از اموال در مسیر درست و مبالغه در پس‌انداز و نگهداری ثروت، رذیله‌ای است که ‌در متون اخلاقی، ذیل واژه «بخل» مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تعریف بخل

به گزارش شفقنا از اسلام کوئست بخل یکی از رذایل اخلاقی است که در متون دینی بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است. بخل نگهداری موجودى است در جایی که نباید نگهداری شود؛[۱] یعنی انسان مال و سرمایه را جمع‌آوری می‌کند، نه خود از آن استفاده مطلوب کرده و نه به دیگران انفاق می‌کند. به عبارت دیگر، بخل عبارت است از: نگهداشتن در جایی که باید بذل و بخشش کرد، و ندادن آنچه را که باید داد.[۲] به افرادی که دارای چنین صفتی باشند، «بخیل» و یا «خسیس» گفته می‌شود. 


نکوهش بخل
قرآن کریم در آیه‌ای، ویژگی‌ متکبران و خودخواهان را آن می‌داند که به دیگران حتى پدر و مادر و خویشان خود نیکى نمی‌کنند! [۳]


و نیز در مورد بخل ورزیدن و بخیلان می‌فرماید:
«الَّذینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً»؛[۴] آنان که بخل می‌ورزند و مردم را به بخل وا می‌دارند و مالى را که خدا به آنها داده است پنهان می‌کنند. و ما براى کافران عذابى خوارکننده مهیا ساخته‌‏ایم.


البته ممکن است آنها با زبان فرمان ندهند، بلکه با عمل خود، صفت بخل را ترویج کنند و دیگران هم با دیدن امساک و بخل آنها به سوى این صفت ناپسند کشیده شوند. مسلم است کسانى که مبتلا به این بیمارى روحى هستند، حتی به پدر و مادر و خویشان خود هم نیکى نخواهند کرد.


ویژگى دیگر افراد بخیل آن است که آنها نعمت‌ها و امکاناتى را که خدا از فضل خود به آنها داده، همیشه مخفى می‌کنند[۵] و خود را به نادارى و فقر و تنگ‌دستى می‌زنند. این بدان جهت است که دیگران از آنها انتظار احسان و انفاق نداشته باشند.[۶]


گفتنی است که بخل منحصر به امور مالى نیست، بلکه شامل هر نوع نعمت می‌شود، بسیارند کسانى که در امور مالى بخیل نیستند، ولى در تعلیم و نشر علم و دانش و … بخل می‌ورزند.

 


درمان بیماری بخل‏
برای درمان بخل، مانند دیگر بیماری‌ها نخست باید زیان‌های بخل و آثار و فواید جود و بخشش را شناخت و بعد به دنبال درمان بخل رفت؛ یعنی انسان بخیل باید بسیار در آثار و پی آمدهای بخل – که در متون دینی به آنها تذکر داده شده- بیندیشد و تفکر کند، همچنین فواید سخاوت را که در آموزه‌های دینی وارد شده بشناسد و در آنها تأمل کند. در آیات و احادیثی که خواری و ذلّت بخیلان را بیان کرده و به جود و بخشش مژده پاداش داده است، بسیار تفکر کند.


فرد بخیل باید به این باور برسد که او دنیای دیگرى غیر از این دنیا را در پیش رو دارد، که دیر یا زود به آن‌جا سفر خواهد کرد، و در آن‌جا نیاز دارد به این‌که مقدارى از آنچه را که در دنیا در اختیار دارد از پیش بفرستد و در آن‌جا ذخیره نماید که در روز درماندگى به کارش آید.


بخیل وقتی که اینها را دانست، باید خود را حتی بر خلاف میل و خواسته نفس، وادار به بخشش کند و از مال و اندوخته دل برکند، و پیوسته و مدام بخشش کند؛ به فقرا احسان نماید تا این‌که طبع انسان به صفت بذل و احسان تمایل پیدا کند. کسی که می‌خواهد این صفت را از خود دور کند، هنگامی که اراده بخششی نمود، نباید در آن توقف کند، که اگر چنین کرد شیطان او را وسوسه می‌نماید، و از فقر و کم شدن سرمایه می‌ترساند.


اگر بیماری بخل در وجود انسان نهادینه شد، نفس خود را قانع کند به این‌که بخشش باعث می‌شود من به انسان بخشنده در میان مردم شهرت پیدا کنم، انسان‌هایی را که به بخشش و سخاوت معروف‌اند در نظر بیاورد، تا از این طریق بتواند نفس خود را قانع کند و دست او به بذل و بخشش گشوده شود.


البته بذل و بخشش با این نیت اگر چه حقیقت سخاوت نیست و نزد مردان خدا از صفات رذیله محسوب می‌شود، ولی در مراحل ابتدایی ضرر ندارد که ابتدا دل خود را به این قصدها شاد کند تا علاقه مال از دلش کنده شود، آن وقت در صدد تصحیح قصد و نیّت خود برآید.


شایان توجه است که مهم‌ترین راه درمان این صفت، قطع کردن ریشه این بیماری است که آن هم علاقه و دوستى نسبت به مال دنیا است.[۷]

 

[۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۱۰۹، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۲]. نراقى، احمد، معراج السعاده، ص ۴۰۶، قم، هجرت، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.‏
[۳]. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاً فَخُوراً». نساء، ۳۶.
[۴]. نساء، ۳۷.
[۵]. «الَّذینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ». نسساء، ۳۷.
[۶]. ر. ک: ‏جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‏۲، ص ۴۳۶، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
[۷]. ر. ک: نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج ۱، ص ۴۴۶- ۴۴۸، ۴۵۴- ۴۵۷، قم، اسماعیلیان، چاپ هفتم، ۱۴۲۸ق، ۱۳۸۶ش؛ معراج السعاده، ص ۴۰۵- ۴۰۷، ۴۱۰- ۴۱۳.

 

منبع: اسلام کوئست