پيامبر اكرم(ص)پرستار چه كسي شد؟

کد خبر: 6839
اَسعد بن زُرارة بن عدس بن عبيد بن ثعلبه از بزرگان مدينه و معروف به اَسعدُ الخير بود. او از اندك كساني بود كه پيش از اسلام، توحيد را باور داشت و پس از گرويدن به اسلام شكستن بت‌هاي قبيله خود را بر عهده گرفت. او مشاوري صادق و ميزباني براي پيامبر(صلي الله عليه و اله) و بستگان او در هجرت از مكه به مدينه بود.
وارث: درباره چگونگي گرايش وي به اسلام، آرايي متفاوت در ميان است. گروهي علت آن را خوابي مي‌دانند كه در سفر شام ديده و بشارت ظهور پيامبر (صلي الله عليه و اله) را در مكه دريافت كرده بود. دسته‌اي ديگر ديدار وي و گروهي از انصار با پيامبر (صلي الله عليه و اله) را در موسم حج علت اسلام آوردن او مي‌دانند. گروه سوم علت سفر اسعد و ذَكوان بن عبد قيس٭ به مكه و آشنا شدن با پيامبر (صلي الله عليه و اله) را درخواست از عُتبة بن رَبيعه، ازكشته شدگان در بدر براي وساطت ميان اوس و خزرج و رفع درگيري ميان اين دو قبيله مي‌شمرند. در اين سفر، عتبه به رغم دوستي با اسعد بن زراره، به دليل مشكلات دروني قريش در مكه كه ظهور پيامبر گرامي (صلي الله عليه و اله) بارزترين آن‌ها بود، اين درخواست را نپذيرفت. اسعد و ذكوان با وجود هشدارهاي عتبه، به ديدار پيامبر (صلي الله عليه و اله) رفتند و پس از شنيدن آياتي از قرآن و دعوت پيامبر (صلي الله عليه و اله) ايمان آوردند و زمينه‌ساز ديدار‌هاي بعدي انصار با پيامبر (صلي الله عليه و اله) شدند.

او در هر سه ديدار انصار با رسول خدا (صلي الله عليه و اله) كه به عَقبه‌هاي اول، دوم و سوم شهرت يافتند، حضور داشت و به اعتقاد برخي، وي نخستين مسلمان و بيعت كننده با پيامبر (صلي الله عليه و اله) از انصار در اين ديدار‌ها بود كه با سخنان خود، ديگر حاضران را به بيعت با پيامبر (صلي الله عليه و اله) تشويق مي‌كرد.

وي با اين‌كه در جمع ۷۲ نفري عقبه سوم پس از جابر بن عبدالله جوان‌ترين حاضران بود، به سبب پيشينه شرك‌ستيزي و اهتمام ويژه‌اش به گسترش دين اسلام، نه تنها به عنوان نقيب قبيله بني‌نجار يا بني‌ساعده بلكه به منزله رئيس نقباي دوازده‌گانه از سوي پيامبر (صلي الله عليه و اله) در مدينه برگزيده شد. وي همچنين با ميزباني و حمايت از مُصعب بن عُمير، فرستاده رسول خدا (صلي الله عليه و اله) به مدينه براي تعليم قرآن، و دعوت از مردم و بزرگان مدينه براي شنيدن سخنان مصعب نقشي مهم در ترويج اسلام در مدينه داشت، به گونه‌اي‌كه مخالفان از رويارويي با مصعب پرهيز كردند و تصميم به قتل اسعد گرفتند. در نتيجه تلاش‌هاي مصعب و او، در مدتي كوتاه جز چند جاي، هيچ خانه و محله‌اي در مدينه نماند كه زن يا مرد مسلماني در آن زندگي نكند.

درباره رابطه او با پيامبر (صلي الله عليه و اله) پس از هجرت مي‌توان به اين موارد اشاره كرد: وي مشاوري صادق و ميزباني براي پيامبر (صلي الله عليه و اله) و بستگان او بود. در آغاز ورود پيامبر (صلي الله عليه و اله) و اصحاب ايشان به مدينه، حمزة بن عبدالمطلب يا طلحة بن عبيدالله در خانه اسعد سكونت يافت و او مركب پيامبر (صلي الله عليه و اله) را به خانه برد و نگهداري از آن را بر عهده گرفت. پيامبر (صلي الله عليه و اله) در بيماري اسعد به عيادت او مي‌رفت و حتي هنگامي كه به بيماري الذبحه مبتلا شده بود، خود به مداواي او مي‌پرداخت. از نشانه‌هاي اين بيماري درد سخت و خفگي بر اثر جريان خون در گلو است. همچنين ايشان سرپرستي دختران او را بر عهده گرفت و به ازدواج آن‌ها و حتي نام‌گذاري نوادگان او اهتمام مي‌ورزيد. توجه پيامبر (صلي الله عليه و اله) به پاسداشت ياد او تا آن‌جا بود كه نام و كنيه او را براي فرزند حبيبه، يكي از دختران اسعد، برگزيد. پس از درگذشت اسعد، ايشان خود را نقيب بني‌نجار خواند.

اين امر بيش از اين‌كه افتخاري براي بني‌‌نجار باشد، فضيلتي براي اسعد به شمار مي‌رفت. از ديگر نشانه‌هاي دلبستگي پيامبر (صلي الله عليه و اله) به اسعد بن زراره، سخنان و رفتار حضرت پس از درگذشت او است. پيامبر (صلي الله عليه و اله) بيماري و مرگ اسعد را به جهت دشمني آشكار او با يهوديان، حربه‌اي براي آن‌ها بر ضدّ خود دانست.

از ميان فرزندان و نوادگان وي اسعد بن سهل، نوه دختري وي، از تابعين و عمره دختر عبدالرحمن از صحابه و از راويان مشهور حديث‌هاي پيامبر (صلي الله عليه و اله) به شمار مي‌روند. عمر بن عبدالعزيز در نامه‌اي به حاكم مدينه نوشت كه در كتابت حديث‌ها و سنت گذشته، به ويژه حديث‌هاي عمره بنت عبدالرحمن، اهتمام ورزد. محمد بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره از شهيدان حرّه دانسته شده است.