۵ ویژگی عباد صالح خداوند در قرآن کریم

کد خبر: 69877
از نظر عرفان اسلامی یکی از مراتب اکمال نفس انسان، رسیدن به مقام «صلوح» است و بسیاری از انبیای اولوالعزم رسیدن به این مقام را از خداوند مسئلت کرده‌اند.
وارث: هرکدام از ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان حاوی مضامین و فرازهایی قرآنی بسیاری است که برای درک و فهم آنها نیازمند مراجعه به قرآن کریم خواهیم بود. در دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین. در دعای امروز، از خداوند مسئلت می‌داریم که ما را جزء عباد صالحین « واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ» قرار دهد. اما عباد صالحین چه کسانی هستند و چگونه می‌توان به این جایگاه دست یافت؟

در آیات مختلف قرآن کریم درباره صالحین سخن گفته شده است. ابتدا باید ببینیم معنای «صالح» چیست. از نظر عرفان اسلامی یکی از مراتب اکمال نفس انسان، به تعبیر قرآن کریم رسیدن به مقام «صلوح» است. این مقام، چنانکه از آیات قرآن برداشت می‌شود برتر از مقام «خلوص» است. حضرت يوسف(ع) با آنكه به نصّ قرآن از مخلصين بوده است: انَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ (سوره۱۲ آیه۲۴)، اما در مقام دعا از خداوند طلب مقام لحوق به صالحين را نموده است و عرض مى‏كند: انْتَ وَليِّى فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنى مُسْلِما وَ الْحِقْنِى بِالصَّالِحينَ (سوره۱۲ آیه ۱۰۱). بنابراين آن حضرت در دنيا به مقام صلوح نرسيده بود لهذا دعا مى‏كند كه پس از مرگ اين لحوق حاصل شود. همچنین خداوند متعال درباره حضرت ابراهیم(ع) می‌فرماید: وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِى الدُّنْيَا وَ انَّهُ فِى الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحينَ (سوره۲ آیه ۱۳۰) یعنی خداوند اين دعاى حضرت ابراهيم را در دنيا اجابت ننمود بلكه تحقّق آن را در آخرت وعده فرمود.

بايد دانست كه اين مرتبه از صلاح كه انبياى سلف آرزوى آن را داشتند غير از صلاحى است كه به نصّ آيه كريمه به آن حضرت و اولاد آن حضرت داده شده است. چراکه از آیه: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ (سوره ۲۱ آیه ۷۲): و اسحاق و يعقوب را [به عنوان نعمتى] افزون به او بخشوديم و همه را از صالحین قرار داديم» برمی‌آید که همه انبیا از جمله خود حضرت ابراهيم این جایگاه را دارا بوده‌اند و در عين حال از خداوند متعال تقاضاى رسیدن به مقام صلاح دارند. پس روشن می‌شود که اين صلاح بسيار عالى‏تر و بالاتر است.

نکته مهم این که میان عمل صالح و انسان صالح تفاوت است. علامه تهرانی در توضیح این موضوع در رساله لب‌اللباب می‌نویسد: «خداوند تعالى در قرآن كريم صلاح را در بعضى از مواضع استناد به عمل داده است كقوله تعالى: مَنْ عَمِلَ صالِح، يا: عَمِلَ عَمَلا صالِح، يا الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ و در بعضى از مواضع آن را استناد به ذات انسان داده است كقوله تعالى: إنَّهُ مِنَ الصّالِحينَ يا: وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ.»

اما ویژگی صالحین کدام است؟ در دو آیه‌ی: يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ(سوره۳ آیه ۱۱۴) وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ (ایه۹ سوره ۲۹)، ۵ صفت برای صالحین ذکر شده است. این ۵ صفت عبارتند از ایمان به خدا و آخرت، امر به معروف، نهی از منکر، مسارعت در خیرات و انجام اعمال صالح. تبیین هرکدام از این ۵ مفهوم نیازمند فرصتی جداگانه است.

نکته آخر: شاید این پرسش ایجاد شود که آیا دسترسی به مقامی که انبیای الهی رسیدن به آن را از خداوند متعال تقاضا می‌کنند و البته این دعا در حق برخی از ایشان مستجاب نمی‌شود برای ما نیز ممکن است. اصلا چرا ما باید رسیدن به چنین جایگاهی را از خداوند متعال درخواست نماییم، جایگاهی که دستیابی به آن غیر ممکن می‌نماید و می‌دانیم که به آن نخواهیم رسید. پاسخ این پرسش این است که از آیه: «إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ (سوره۷ آیه ۱۹۶): بى‏ ترديد سرور من آن خدايى است كه قرآن را فرو فرستاده و همو ولی صالحین است» روشن می‌شود نه تنها پیامبر اکرم(ص) به این جایگاه دست یافته بودند بلکه در آن دوران، افرادی دیگر ی نیز وجود داشته‌اند که به این مقام رسیده بودند و خداوند ولایت آنها را عهده دار بوده است. لذا اصل دستیابی به این مقام امری ناممکن نخواهد بود.

علامه طهرانی پیام‌های این آیه را چنین بر می‌شمارد: اوّلا پیامبر اکرم(ص) در اين آيه اثبات ولايت مطلقه حضرت احديّت را براى خود نموده سپس می‌‏فرمايد كه ولىّ من آن كسى است كه تولّى امور صالحين را می‌نمايد، پس معلوم می‌‏شود كه در آن زمان افرادى از مخلصين به مقام صلوح می‌‏زيسته ‏اند و پروردگار متولّى امور ايشان بوده است. بنابر آنچه ذكر شد معلوم می‌‏شود كه سرّ دعاى انبياء سلف و توسّل آنها به خمسه آل طهارت يا به ائمّه طاهرين چه بوده و علوّ رتبت مقام صلوح در آنان تا چه سرحدّى است كه مانند حضرت ابراهيم پيغمبرى لحوق خود را به آنها از خدا می‌خواهد.»