مهمترین راهکاری که انسان از گناه دور شود چیست؟
حجتالاسلام والمسلمین سید محمدباقر علوی تهرانی به شرح و تفسیر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان پرداخته است که روزانه تقدیم مخاطبان میشود.
تفسیر دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان به این شرح است:
«اللّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسانَ، وَکَرِّه إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ، وَحَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَالنِّیرانَ، بِعَوْنِکَ یَا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ»
«خدایا، در این ماه نیکی را پسندیده من گردان و نادرستیها و نافرمانیها را مورد کراهت من قرار ده و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان، به یاریات ای فریادرس دادخواهان»
خواستههای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
خدایا؛
۱. احسان به دیگران را محبوب من قرار ده.
۲. فسق و معصیت را در نظرم ناپسند قرار ده.
۳. خشم خود و آتش دوزخ را بر من حرام گردان.
«اللّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیَّ فِیهِ الْإِحْسانَ»
در لغت احسان و حُسن به یک معنا هستند. هم بر رفتاری که ممدوح و پسندیده است و ذات آن عمل خوب است صدق میکند، و هم بر کار خوبی که برای دیگری انجام میگیرد صدق میکند.
حقیقت علم آموزی، یک احسان است و در اختیار دیگران قرار دادن این علم، احسان دیگر است.
انسان برای هر کاری که انجام میدهد نیازمند انگیزه است. انگیزه نیکی به دیگران، محبت است. اگر انسان به دیگران محبت داشته باشد، این محبت انگیزه میشود تا برای آنان کار خوب انجام دهد. آنگاه احسان برای او به صورت ملکه در میآید یعنی مقطعی و تابع جریانات انگیزشی نیست و دائماً و در هر شرایطی احسان میکند. وقتی به دیگران احسان نمود، این محبت زیاد میشود.
احسان چیزی برتر از عدل است. عدل، اعطا حق دیگران به آنهاست و یک عمل واجب است، ولی احسان انجام عمل نیک است و مرتکب شدن آن، بیش از وظیفه واجب است.
امیرالمؤمنین (ع) میفرمایند: بهترین توشه قیامت هر کس، احسان به بندگان خداست.
«وَکَرِّه إِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ»
فسق یعنی از راه و رسم عبودیت و جاده بندگی خارج شدن.
مهمترین راهکاری که انسان از گناه دور شود این است که فسق و عصیان در قالب هر عملی برای انسان ناپسند باشد و از آن خوشش نیاید. لازمه رسیدن به چنین معرفتی این است که:
۱. جایگاه انسانی خود را بشناسد و بداند که مرغ باغ ملکوت است.
۲. عظمت خدا را بشناسد.
اگر به این دو شناخت رسید قطعاً چیزی که کرامت انسانی را از بین میبرد و حق خداوند را اداء نمیکند، برای او ناپسند خواهد بود.
وقتی قرآن میخواهد خوردن مال یتیم را یادآور شود، تعبیر به خوردن آتش میکند. یا زشتی غیبت را به خوردن گوشت برادر مؤمن تعبیر میکند. این تجسم حقیقت اعمال ناپسند است و بدیهی است که چنین چیزهایی از شخصیت انسان دور است.
در سوره حجرات آیه ۱۲ میفرماید: أیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ إِنَّ اَللّهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ (آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بی تردید [از این کار] نفرت دارید)
در سوره نساء آیه ۱۰ میفرماید: إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً (بیتردید کسانی که اموال یتیمان را به ستم میخورند، فقط در شکمهای خود آتش میخورند، و به زودی در آتشِ فروزان در آیند)
«وَحَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَالنِّیرانَ»
رحمت خداوند شمول گستردهای دارد. وقتی احسان به دیگران محبوب انسان شد و گناه برایش ناپسند و منفور شد، در نتیجه با شامل شدن رحمت خداوند از او میخواهیم که خشم بیکران خود و آتش جهنم را بر ما حرام گرداند.
«بِعَوْنِکَ یَا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ»
درخواستهای امروز فقط به مدد خداوند متعال که پناه بیپناهان است حاصل میشود.
منبع: مهر
افزودن دیدگاه جدید